در آستانه روز ازدواج از زوجهایی نوشته ایم که در روزهای کرونایی زندگی مشترکشان را متفاوت اما شیرین آغاز کردهاند
عروسی در عصر کرونا
بعدها خاطراتی نقل میشود از عروسیهایی که شبیه هیچکدام از عروسیهایی که تابهحال رفته بودیم نبودند؛ عروسیهایی که تالار و شام و موسیقی نداشت، عروسیهایی که با همه خلوتی و سکوتش، از بعضی از عروسیهای همیشگی قشنگتر بود و باعث و بانیاش ویروسی بود که با همه زشتیاش اتفاقات قشنگی را نیز ایجاد کرد. ویروسی که تا سر چرخاندیم آن را در زندگیهایمان دیدیم و با تعداد زیادی از عروس و دامادهایی روبهرو شدیم که برای روز عروسیشان و رفتن به خانهبختی که همیشه به آن فکر میکردند، آرزوهای سفید و رنگی زیادی داشتند؛ اما ناگهان همه چیز تغییر کرد ولی آنها اجازه ندادند غم این ویروس آنقدر بزرگ شود که شیرینی بهترین روزهای زندگیشان را قورت بدهد. کم نیستند عروس و دامادهایی که وقتی راه جشن عروسی چند صد نفری و پرهیاهوی همیشگی به رویشان بسته شد، در جشنهای دیگری، اما کمی آرامتر و کمی جمعوجورتر را به روی خودشان و آرزوهایشان باز کردند. امروز به مناسبت سالروز ازدواج حضرتعلی(ع) و حضرتفاطمه(س) و روز ازدواج، سراغ عروس و دامادهایی رفتیم که کاری فراتر از یک جشن و شادی یک شبه کردهاند.
قرار بود عروسیشان 19 فروردین باشد؛ قراری که به عروسی نرسید و در حد یک جشن کوچک دوستانه در بیمارستان برگزار شد و اتفاقا همان هم خاطرهای شد از تاریخی که قرار بود روز عروسی باشد اما کرونا آمد. اسماعیل باقری در بخش رادیولوژی بیمارستان لنگرود و خانم رحیمی هم در بخش آزمایشگاه کلینیک تامین اجتماعی شهرستان رودسر فعالیت میکند. عروس و دامادی که میگویند مدام فکر میکردیم اوضاع درست میشود، اما نشد و بالاخره عروسی را لغو کردیم. اما نباید از کنار آنروز بیتفاوت میگذشتند و خب نگذشتند؛ اینطور که آقاداماد در این روز یک جعبه شیرینی میخرد و به محل کار همسرش میرود و در کنار همکارانش غافلگیرش میکند تا یادشان نرود آن روز قرار بود چه روزی باشد. عروسخانم میگوید: «مادر و پدرم خیلی به من اصرار کردند بهخاطر کرونا دیگر نرو اما خودم مطمئن بودم که نباید در این شرایط جا خالی میکردم.» خانم رحیمی در خط مقدم مبارزه با کرونا آنقدر ماندگار شد که عروسی جمعوجور دوستانهاش هم همانجا برگزار شد.
کارتی بدون دعوت
«همسرم دل بزرگی داشت که قبول کرد.» این را آقای داماد میگوید؛ راست هم میگوید. عروسی برای خانمها یک چیز دیگر است اما کرونا که آمد انگار همه را قویتر از قبل کرد. از نیمه شعبان که رهبر انقلاب از رزمایش مومنانه و کمک به نیازمندان در این روزهای سخت گفتند تا راه افتادن موج این همدلی که به کل کشور رسید، لیدا دیوانی و فرهاد صادقی هم سهم خودشان در این رزمایش را برداشتند و دست خالی نماندند. انگار راه افتادن رزمایش مومنانه، توانست مرهمی برای دل این عروس و داماد عجبشیری باشد که آنقدرها هم از برگزارنشدن اجباری جشن عروسیشان بههمنریزند و شروع زندگی مشترکشان را طور دیگری جشن بگیرند. آنها تصمیم گرفتند هزینه مراسمی را که قرار بود در اردیبهشت 99 برگزار شود در راهی که
آغاز زندگی طلبهای
جشنی با خندههای بلند
عماد امیری و فریبا جلیلی هر دو هلالاحمری هستند. زوجی که قرار بود اسفند ماه ۹۸ عروسی بگیرند، با صدها نفر از کسانی که دوستشان دارند جشن بگیرند و خوشحال و خندان زندگیشان را شروع کنند اما تنها قسمت آخر و البته اصل کاری برنامههایشان به نتیجه رسید و آنها زندگیشان را شروع کردند؛ اما چطور و چگونهاش آن طوری نبود که فکرش را میکردند. آنها هم مثل همه عروس و دامادها فکر میکردند همه چیز چند روزه و شاید چند هفتهای درست شود اما نشد و واقعیت را پذیرفتند؛ آنقدر که تصمیم گرفتند منتظر تمام شدن کرونا نمانند و شروع دیگری برای زندگیشان بچینند. آنها تیرماه و چهار ماه بعد از زمان قبلی عروسیشان را برای شروع زندگیشان مشخص کردند و هزینه جشنی که قرار بود برگزار شود به یکی از خانههای ایتام بخشیدند. آنها ماشینشان را گل زدند، لباس عروس و دامادی پوشیدند، به خانه ایتام رفتند و هدیه و کیکشان را آنجا دادند و بعد کلید به در خانه بختشان انداختند.
سلامت شما، جشن ماست
در شهرستان جم رسم است که مراسم عروسی با لباس محلی برگزار میشود و آداب و رسوم محلی و دلچسبی دارد. برای همین است که خانوادههای عروس و داماد خیلی مشتاق و چشمانتظار عروسی فرزندانشان هستند. قرار بود نوروز99، عید متفاوتی برای عروس و داماد اهل شهرستان جم باشد؛ عیدی که سور و سات جشن عروسیشان را تدارک دیده بودند و قرار بود در اولین روزهای فصل بهار، زندگی مشترکشان را در زیر یک سقف آغاز کنند اما همین که آقای داماد، مختار هنرمند یکی از نجاتگران سازمان جمعیت هلالاحمر است، کافی بود که تصمیم جدید دونفرهای برای زندگی مشترکشان در این روزهای پرهیاهوی شیوع کرونا بگیرند: «هدف ما این بود که زندگی مشترکمان را آغاز کنیم اما هیچچیز عادی و مثل همیشه نبود. برای همین تصمیم گرفتیم حالا که ویروس کرونا برنامههای پیشبینیشدهمان را بههمریختهاست، برنامههای بهتری جایگزینش کنیم؛ برای همین به این نتیجه رسیدیم بخش زیادی از هزینهای که قرار بود صرف مراسم عروسی شود، برای امور خیریه و خرید تجهیزات و وسایل برای مقابله با کرونا هزینه کنیم.» حالا آنها در شادی هر یک نفری که با کمک مالی آنها سلامت میشود، شریک هستند و همین جشن همیشگیشان است.
شادی لبخند تو
خانم عباسیان و آقای شایانفر هم یكی دیگر از عروس و دامادهایی بودند كه شادی جشن ازدواجشان، با شیوع بحران كرونا در كشور همزمان شد، اما اینطور كه میگویند این ویروس باعث شد شیرینی شروع زندگیشان را به شكلی دیگر تجربه كنند. عروس خانم میگوید: «برای روز عروسیمان، چیزی حدود هزارتا كارت دعوت مهمانان چاپ كرده بودیم كه قبل از اینكه پخششان كنیم، كرونا آمد و همهمان را غافلگیر كرد.» برای همین شادیمان را به شكلی دیگر و با آدمهای دیگری شریك شدیم.» حالا متن كارت عروسیشان هم كه به دست فامیل و دوستانشان در شهرستان طبس رسید، تغییر كرده بود: «گرچه بیحضور دوستان، این محفل شور و شوق ندارد، اما به دلیل شیوع ویروس كرونا و برای حفظ سلامتی شما دوست عزیز بنا شد تا از عروسی صرفنظر كنیم و هزینهاش را نذر خنده كودكی كنیم كه پدرش در زندان محبوس است.»