چگونه و با تلاش چه کسانی خوشنویسی از کتابت قرآن آغاز و به هنر تبدیل شد
قصــــه خــوش خـــط
در آغاز کلمهها فقط نوشته میشدند، برای خوانده شدن اما عشق و ایمان، واژهها را رنگ آمیزی کردند و هنری ایجاد شد به نام خوشنویسی که داستان بلندی دارد. هنر خوشنویسی یک قصه است با هزار خرده روایت، اما تلاش کردهایم فقط بخشی از آن را در یک پرده کوتاه بگنجانیم؛ چرا که اینجا نه مجال مناسبی است برای طرح مباحث فنی و تکنیکهای خوشنویسی و نه فرصتی در اختیار میگذارد برای پرداختن به تاریخ خوشنویسی در جهاناسلام که ایران را هم شامل میشود. در زمانهای که توجه کشورهای عربی بیشتر از قبل به هنر خوشنویسی معطوف شده، ترکیه در تلاش است استانبول را به عنوان پایتخت خوشنویسی جهان اسلام ثبت و خط نستعلیق را تصاحب کند و در شرایطی که استاد امیرخانی به عنوان گنجینه زنده بشری در خط نستعلیق معرفی شده، در این صفحه از انواع خطوط اسلامی و ایرانی، چند نمونه مطرح را به اختصار معرفی کردهایم و به کسانی اشاره کردهایم که در شکلگیری یا اعتلای این خطوط سهم داشتهاند. همچنین به تولد خوشنویسی ایران از بطن خوشنویسی اسلامی اشارهای کردهایم که شاید این موارد برای برخی از ما شروع و بهانهای باشد برای مطالعه درباره خوشنویسی یا حتی مشقکردن و آموختن یکی از شیوههای آن.
خوشنویسی مثل نگینی است که روی انگشتری هنرهای اسلامی میدرخشد و به هنرهای دیگر هم تسری پیدا کرده چرا که کتابت و نوشتن، تجسم کلام خداوند و البته زبان هنری مشترک بین تمام مسلمانان بوده است. تکامل خط و تبدیل آن به هنر خوشنویسی به وضوح در سرزمینهای اسلامی و بهطور خاص در ایران ملموس است. درواقع خوشنویسی ایرانی بخشی از خوشنویسی اسلامی محسوب میشود که سبک و شیوه مختص به خودش را دارد؛ سبکی که ریشه در کتابت و خوشنویسی اسلامی دارد اما شاخهها و میوههایش حاصل ذوق و فرهنگ ایرانی است. خوشنویسی ایرانی قرنهاست هویت مستقل پیدا کرده و از مرزهای ایران هم فراتر رفته و به تمام کشورهایی که در طول تاریخ تحتنفوذ حکومت ایران بودهاند از جمله به کشورهای آسیای میانه، افغانستان، پاکستان و هند راه پیدا کرده است. خوشنویسی و کتابت در ایران پیش از اسلام هم مرسوم بود و نسخههای متعدد قرآن خطی در ایران بعد از اسلام نوشته شد، اما زمان حکومت ایلخانیان بود که با خط به عنوان یک عنصر تزئینی برخورد شد و کمکم در زمان تیموریان خوشنویسی به مرتبه و جایگاه امروز که یک هنر مستقل است، دست پیدا کرد و برای اولینبار در همین دوره نستعلیق از ترکیب خط تعلیق که یک شیوه نگارش فارسی است و نسخ عربی، متولد شد. خوشنویسی ایرانی در گذشتههای دور برای نوشتن نامههای اداری و مکاتبات رسمی کاربرد داشت اما امروزه برای نوشتن متون فاخر از جمله دیوان اشعار و خلق آثار هنری مورد استفاده قرار میگیرد. در تمام سالهایی که هنر خوشنویسی در ایران رواج داشته، برای کتابت قرآن، احادیث و روایات و همچنین کتیبهنویسی مساجد و مدارس مذهبی به طور معمول از خطوط ثلث و نسخ بهره گرفتهایم که از خطوط خوشنویسی اسلامی هستند و خوشنویسی ایرانی را به عنوان یک هنر مستقل و به منظور آراستگی و تزئین به کار بردهایم.
حطهای مهم در خوشنویسی
بعضی نامها کمتر به گوشمان خورده و برخی دیگر را بیشتر میشناسیم. گذر زمان به برخی خطها ماهیت و ماندگاری داده و برخی دیگر را کمرنگ کرده است. از میان شش خط اصلی عربی که به اقلام سته معروف هستند و سه خط خوشنویسی فارسی این چند عنوان بیشتر مورد توجه خوشنویسان و کاتبان قرار گرفته که مختصری درباره آنها میخواند.
کوفی: مادر خطوط اسلامی است. شاید این عبارت خیلی دقیق نباشد، اما بیراه هم نیست چون کهنترین نمونههای باقیمانده از قرآن با خطوطی ابتدایی و تکامل نیافته نوشته شدهاند، اما خط کوفی تقریبا همزمان با ظهور اسلام شکل گرفته و قرآن به طور رسمی با خط کوفی نوشته شد.
خط کوفی با گسترش سرزمینهای اسلامی، به کشورهای مختلف راه یافت و شکلهای متنوعی پیدا کرد که در یک دستهبندی کلی میتوان کوفی مشرقی و کوفی مغربی را نام برد که هر کدام زیرشاخههای متعدد دارند. همینطور خطوطی مثل ثلث و نسخ هم از خط کوفی مشتق شدهاند. خط کوفی اولیه، ساده است و بدون اعراب، تشکیل شده از خطوط مستقیم و زاویهدار و کمتر منحنی دارد. شیوههای نگارش این خط با حرکتهای عمودی و افقی ممتد و بلند همراه است. هرچند در نسخههای جدیدتر از این خط، نقطهگذاری و اعراب دیده میشود.
ثلث: خطی است با الفهای کشیده و ساختاری ایستا و موقر. کشیدگی حروف عمودی و بلند در این خط، قدرت و عظمت را القا میکند و انتهای حروف به دنبالهها یا رشتههای باریک و نازکی ختم میشود که به آن تشمیرات میگویند.
قواعد و اصول این خط یکی از دشوارترین و کاملترین قواعد خطوط اسلامی محسوب میشود و به همین منظور خط ثلث بیشتر در تزئین کتابها و کتیبهها استفاده میشد. یکی از قواعد خط ثلث که احتمالا در انتخاب نام آن نیز نقش داشته این است که یک سوم حرکات آن در سطح و دو سومش به شکل منحنی است. خط ثلث در ايران براى نوشتن عنوان سورههاى قرآن کريم، پشت جلدنويسی، سرلوحهها و بهخصوص در کتيبهها و کاشیکارىها بهکار رفته و استفاده از آن هنوز هم رایج است.
نسخ: خطی است کامل معتدل، منظم، روشن و واضح. از نظر شکل حروف به ثلث شباهت دارد با این تفاوت که نیمی از حرکت این خط در سطح و نیمی دیگر در منحنیها شکل میگیرد. این خط خواناست و نامش را از نسخهبرداری که همان رونوشت کردن است، برداشتهاند.
خط نسخ در واقع اولین خطی بود که برای تکمیل کردن نواقص و اشکالات خط کوفی و اضافه کردن اعراب و حرکات و آواها اختراع شد تا برای الفبای فارسی مناسب شود. شاید جالب باشد بدانید این خط انواع زیادی دارد که از جمله آنها میتوان به نسخ قدیم یا نسخ حجازی، نسخ الفضاح، نسخ عثمانی، نسخ ایرانی یا همان نسخ نیریزی، نسخ بغدادی، نسخ الحدیث و نسخ چاپی اشاره کرد.
تعلیق: اولین شیوه خوشنویسی فارسی است که تحت تاثیر برخی خطوط عربی و خطوط ایرانی پیش از اسلام شکل گرفته است. این خط، اولین خط کاملا ایرانی است، چون برای فارسی که از عربی منشعب شده بود، طراحی شد و در آن از اعرابگذاری خبری نبود. تعلیق خطی تودرتو و متصل بههم است و کلمات و حروف در آن یکنواخت نوشته نمیشوند، یعنی گاهی بزرگ و گاهی ریزند. خط تعلیق منحنیهای زیاد، حروف مدور و قابلیت فراوان در ارائه ترکیبهای متنوع دارد. از این رو خواندن و نوشتن آن برای عموم سخت است و به همین سبب بیشتر کسانی از این خط استفاده میکردند که سواد بالایی داشتند.از آنجا که این خط ویژه کاتبان دربارها و دیوانهای حکومتی بوده، حالا دیگر کاربردی ندارد.
نستعلیق: عروس خطوط اسلامی است و این سبب افتخار برای ما ایرانیها به حساب میآید؛ چرا که این خط یکی از شیوههای نگارش خوشنویسی فارسی است که در ایران شکل گرفته و از کشور ما به سایر کشورهای عربی راه پیدا کرده است.
نستعلیق در واقع از ترکیب دو نوع خط نسخ و تعلیق شکل گرفته و خطشناسان بر این باورند که این خط ابتدا نسختعلیق نام داشته اما به مرور زمان و در اثر استفاده زیاد تبدیل به نستعلیق شده است. خط نستعلیق ظرافتها و گردشهای لطیف دارد و زیبایی، تناسب، هماهنگی و ساتواری توامان را میتوان در این خط دید. عمده حرکات حروف و اجزای آن بر منحنی استوار است و کمتر میتوان خط صاف و مستقیم در این خط دید. در این خط اعرابگذاری انجام نمیشود، مگر به ضرورت و بسیار کوچک و ظریف. آرتور پوپ هنرشناس و ایرانشناس مشهور معتقد است نسخ خطی کامل و متعادل است و تعلیق خطی تأثیرگذار و حاکم. با ترکیب ویژگیهای این دو خط، نستعلیق بسیار نوازشگر، شیک، آرام و ملایم بهوجود آمدهاست. این نوع خط که ایرانیها آن را ترویج دادهاند تصویری عالی از تمدن و جهاندیدگی را به نمایش میگذارد.
شکسته نستعلیق: یکی از جدیدترین خطوط خوشنویسی اسلامی است و زیباترین نوع خوشنویسی ایرانی. شکستن و رها کردن فرمها در خط نستعلیق به هنگام تندنویسی سبب پیدایش خط شکسته نستعلیق شده که از ظرافت و زیبایی ویژهای برخوردار است اما همین رهایی و روانی به جایی رسید که پیوستگیهای متعدد را در این خط به دنبال داشت و خواندن این خط را دشوار کرد.
خط شکسته نستعلیق از طرفی مانند خط تعلیق، جزئیات قابل اعتنا دارد و از سوی دیگر در تندنویسی به کار میآید یا به عبارت دیگر این خط پلی است میان روانی و تندنویسی تعلیق و ظرافت و زیبایی نستعلیق.
مهمترین هنرمندان خوشنویس چه کسانی هستند
تاریخ هنر خوشنویسی، هنرمندان بسیار به خود دیده که هر کدام سهمی در حیات، تداوم و اعتلای این هنر داشتهاند؛ برخی از آنها بیشتر از برخی دیگر به حال هنر خوشنویسی مفید بودهاند و همین نامشان را در تاریخ جاودان کرده است. از این رو سراغ چند هنرمند رفتهایم که یا در آفرینش خطوط خوشنویسی سهم داشتهاند یا در یک شاخه خوشنویسی به عنوان استاد بیبدیل شناخته میشوند یا افتخاری آفریدهاند.
ابن مقله
نام کاملش، ابوعلی محمد بن علی بن حسین (حسن) بن عبدا... شیرازی ملقب به اِبْنِ مُقْله است که سال ۲۷۲ قمری در شیراز متولد شد. او ۵۶سال بیشتر زندگی نکرد اما در همین مدت تحول عظیمی در سیر نگارش حروف به سمت خوشنویسی هنرمندانه ایجاد کرد. ابن مقله ادیب، خوشنویس، مبتکر و مبدع خطوط مختلف و وزیر عباسیان بود. ابداع و تنظیم خطوط ششگانه اسلامی و اصول دوازدهگانه خوشنویسی که بیش از هزار سال پابرجا ماندهاند، را به او نسبت میدهند و بیشتر تاریخدانان از او بهعنوان اولین مبتکر خوشنویسی اسلامی نام میبرند و او را اولین کسی ذکر میکنند که کتابت را به یک هنر ارتقاء داد. ابنمقله خط محقق را از خط کوفی و نسخ قدیمی بیرون کشید و آن را قاعدهمند کرد. سپس خط ریحان را ایجاد کرد و بعد از آن خط ثلث را از خط ریحان بهوجود آورد و به نسخ هم سر و سامان داد. او قرآنی به خط نسخ نوشته که خطوط محقق و ریحانی و کوفی در سر سورهها قرار دارند و هنگامی که خواست کتابت قرآن با سایر خطوط فرق داشته باشد خط توقیع را ابداع کرد.
احمد نیریزی
تقریبا ۳۰۰ سال پیش، اواخر دوره صفویه در شهر نیریز استان فارس متولد شد و در نسخنویسی استاد بود. از زندگی میرزا احمد نیریزی اطلاع دقیقی در دست نیست بهجز اینکه آخرین پادشاه صفویان او را به اصفهان دعوت کرده بود و میرزا در سالهای۱۱۰۵ تا ۱۱۳۴ هجری قمری در دربار صفوی به کتابت قرآن و ادعیه و نسخ دینی مشغول بوده و درآمد خوبی داشته که گویا بخش زیادی از آن را به محرومان میبخشیدهاست. اولین اثری که از او شناخته شده صحیفه سجادیهای است که سال ۱۰۸۷ قمری کتابت کرده و از شاهکارهای این استاد یک قرآن نفیس به خط نسخ است.
میرعماد حسنی قزوینی
خوشنویس پرآوازه ایرانی و استاد خط نستعلیق است که شاگردان بسیاری تربیت کرده و از سرامدان هنر خوشنویسی بود. شوربختی میرعماد این بود که سال ۹۶۱ هجری قمری متولد شده بود و در عصر صفویان زندگی میکرد. شاه عباس صفوی به اتهام پیروی از مذهب تسنن، فرمان به قتل میرعماد داد. با این همه، از سالهای زندگی این استاد آثار فراوانی باقی مانده که در موزههای ایران و جهان و مجموعههای شخصی نگهداری میشود. میرعماد خود را از سادات حسنی میدانست و از این رو امضایش بیشتر میرعماد الحسنی بود.
خواجه تاجالدین سلمانی اصفهانی
خوشنویس صاحبنام سده نهم بود که برخی ایجاد و ابداع خط تعلیق را به او نسبت میدهند و اغلب محققان بر این باورند که او خط شکسته تعلیق را به وجود آورده است. حتی اگر این ادعا درست نباشد، اما تاجالدین سلمانی اول کسی است که به شکسته نستعلیق سر و صورت کامل داد و برایش قاعده طراحی کرد.
میرزا محمدرضا کلهر
متولد ۱۲۰۷ در تهران از خوشنویسان صاحبنام در خط نستعلیق در زمان قاجار بود. او از نستعلیقنویسان مؤثر در تاریخ هنر ایران بهشمار میرود که شیوهای خاص در نستعلیقنویسی ایجاد کرد. این شیوه پس از او و تا حال حاضر شیوه رایج در نستعلیقنویسی دوران معاصر محسوب میشود.
سیدحسین میرخانی
از استادان صاحب سبک خط نستعلیق بود و از بنیانگذاران، رئیس و استاد ارشد انجمن خوشنویسان ایران. حسن میرخانی که سال ۱۲۸۶ در تهران متولد شده و ۷۵ زندگی کرده بود، از 11سالگی خوشنویسی میکرد. پدر او سید مرتضی برغانی بود که سبک خوشنویسی میرزا رضا کلهر را به دو فرزند خود حسین و حسن میرخانی تعلیم داد.
سیدحسین میرخانی روز ۱۱ خرداد سال ۱۳۶۱ پس از چند سال نابینایی درگذشت.
غلامحسین امیرخانی
به سال ۱۳۱۸ متولد شده و همین روزها نامش در فهرست گنجینه زنده بشری در خط نستعلیق جای گرفته است. او از بنیانگذاران انجمن خوشنویسیان ایران است و کتابهای زیادی با خط زیبا و منحصر به فرد استاد امیرخانی زینت شدهاند، مثل گلستان سعدی، دیوان حافظ، رباعیات خیام، دیوان خواجوی کرمانی و فرازهایی از شاهنامه.
یدا... کابلی خوانساری
استاد خط شکسته نستعلیق، متولد ۱۳۲۸در خوانسار، عضو شورای عالی انجمن خوشنویسان ایران و دارنده اولین گواهینامه استادی و درجه یک هنری در خط شکسته معاصر و چهره ماندگار ایران است. از ابتکارات استاد کابلی خوانساری، ابداع کلید خط شکسته معاصر ایران است. او از سال ۱۳۵۰ با راهاندازی آموزش و تعلیم خط شکسته، تحول بزرگی را در خوشنویسی دوران معاصر رقم زد.