قربانی توهم پدر
مثل هر کودک ۸ سالهای سرشار از اشتیاق زیستن بود و عشق ورزیدن و مانند هر پسربچهای پدرش قهرمان زندگیاش بود. اولین آغوشی که برای ترسها و دلهرههایش میدید و میخواست در پناه محبت پدرانه وحشتزیستن در این دنیای پر از ترس و هراس و زشتی را از یاد ببرد. بیخبر از اینکه پدر لذت استعمال شیشه را جایگزین مهر پدری کرده و تنها دغدغهاش رسیدن از نشئهای به نشئهکردن دیگر و بیخبری از دنیا و اطرافیانش است.
بیآنكه لحظهای به اثرات سوء مصرف شیشه بر قدرت قضاوت و تفکر خود بیندیشد و اینکه ممکن است در لحظات نشئه و لذت مصرف آن و در گیرودار هجوم توهمات و خیالات باطل چه صدماتی را به اطرافیان خود بهخصوص کودک بیگناهی که با خود به پارک برده وارد کند.
کودک همراه پدر به پارک رفت بیآنكه بداند این آخرین باری است که صدای خندههای کودکانه اش در فضا میپیچد و ساعتی بعد پدر با دستها و لباس و موتور آغشته به خون به خانه باز میگردد.
گیج بود و خواب آلود و در برابر پرسشهای اطرافیان پاسخی نداشت تا بدهد و سریع به حمام رفت و آثار خون را از روی لباس و بدن خود شست و همین موضوع موجب شد تا مادر بزرگ گریان و نگران راهی کلانتری شود و اتفاقی را که رخ داده گزارش بدهد.
بازجویی از پدر و جستوجو برای یافتن کودک آغاز شد و پدر در بازجوییهای اولیه اظهار کرد: همراه پسرم در خیابان با چند نفر درگیر شدهام و آنها را با چاقو زدم و آنها نیز فرزندم را دزدیدند که طی مراجعه پلیس به محل و پرس و جو از اهالی معلوم شد چنین اتفاقی در آن جا رخ نداده و همچنین آثار خونریزی نیز در محل مشاهده نشد. بعد از مشخص شدن قضیه، حامد اظهارکرد: دروغ گفتم. هیچ اطلاعی از فرزندم ندارم و در منزل خواب بودم و آن روز اصلا بیرون نرفتم، خانوادهام فرزندم را کشتند و لباسهایم را خونی کردند تا برایم پاپوش درست کنند.
خواهر حامد نیز گفت: برادرم از لحاظ روانی مشکل دارد. معتاد به شیشه است و نزدیک به یکسال است که همسرش از وی بهدلیل اعتیاد جدا شده است. در نهایت با گزارش شهروندان جسد کودکی ۸ ساله در حالیکه گلویش با چاقو بریده شده بود درپارک پیدا شد. در ادامه مشخص شد، پدر با فرزند بیرون میرود و به دلیل اینکه موتورش را به تازگی خریده بود و بخاطر توهم ناشی از مصرف شیشه کودک ۸ سالهاش را برای موتورش قربانی کرده و خون او را به بدنه موتور مالیده است!
ننگ پذیرش این جرم آنچنان سنگین است که حامد با وجود دلایل و شواهد محکم همچنان اظهار میکند دیگران لباسها و موتورش را به خون فرزندش آغشته کردهاند. اما وجود دلایل روشن و شهادت شهود و آثار برجا مانده از جرم صورتگرفته جایی برای ادامه دروغگوییهای وی باقی نگذاشته و با تکمیل پرونده حامد با دستور قاضی راهی زندان میشود تا در دنیایی که بسیاری از والدین برای محافظت از فرزندان خویش جان میدهند، حامد جزو افرادی باشد که به خاطر کامجویی و ناتوانی در ترک شیشه، کودکان معصومشان را قربانی خواستههای شیطانی و اعتیاد دیوانهوار خود به شیشه میکنند.
توهمات شیشهای
سروان سمانه مهربانی، روانشناس و کارشناس آموزش همگانی پلیس آگاهی تهران در این باره میگوید: شیشه از جمله موادی است که می تواند سبب بروز توهم و رفتارهای خشونت آمیز شود و شخص در حالت مصرف این مواد از حالت تعادل روانی خارج شده و قادر به کنترل و تسلط بر رفتار خود نیست و ارتکاب اعمال خشونت آمیز از سوی وی محتمل است در حالی که همین شخص شاید در حالت عادی دوست نداشته باشد این رفتارها را مرتکب شود. جرائم و عدم امنیت خانوادگی و اجتماعی این روزها سخت متاثر از مصرف شیشه شده است، بنابراین هرگاه قتل در اثر مصرف این مواد اتفاق بیفتد مسلما میتوان گفت: علت قتل بوده است. مصرف شیشه برای فرد حالت توهم ایجاد میکند و در حالت توهم، شخص فاقد درک صحیح از واقعیت است و ارتباط او با واقعیت قطع میشود. در این حالت است ممکن است مرتکب جنایت حتی علیه نزدیکترین افراد زندگی خود شود.
بیآنكه لحظهای به اثرات سوء مصرف شیشه بر قدرت قضاوت و تفکر خود بیندیشد و اینکه ممکن است در لحظات نشئه و لذت مصرف آن و در گیرودار هجوم توهمات و خیالات باطل چه صدماتی را به اطرافیان خود بهخصوص کودک بیگناهی که با خود به پارک برده وارد کند.
کودک همراه پدر به پارک رفت بیآنكه بداند این آخرین باری است که صدای خندههای کودکانه اش در فضا میپیچد و ساعتی بعد پدر با دستها و لباس و موتور آغشته به خون به خانه باز میگردد.
گیج بود و خواب آلود و در برابر پرسشهای اطرافیان پاسخی نداشت تا بدهد و سریع به حمام رفت و آثار خون را از روی لباس و بدن خود شست و همین موضوع موجب شد تا مادر بزرگ گریان و نگران راهی کلانتری شود و اتفاقی را که رخ داده گزارش بدهد.
بازجویی از پدر و جستوجو برای یافتن کودک آغاز شد و پدر در بازجوییهای اولیه اظهار کرد: همراه پسرم در خیابان با چند نفر درگیر شدهام و آنها را با چاقو زدم و آنها نیز فرزندم را دزدیدند که طی مراجعه پلیس به محل و پرس و جو از اهالی معلوم شد چنین اتفاقی در آن جا رخ نداده و همچنین آثار خونریزی نیز در محل مشاهده نشد. بعد از مشخص شدن قضیه، حامد اظهارکرد: دروغ گفتم. هیچ اطلاعی از فرزندم ندارم و در منزل خواب بودم و آن روز اصلا بیرون نرفتم، خانوادهام فرزندم را کشتند و لباسهایم را خونی کردند تا برایم پاپوش درست کنند.
خواهر حامد نیز گفت: برادرم از لحاظ روانی مشکل دارد. معتاد به شیشه است و نزدیک به یکسال است که همسرش از وی بهدلیل اعتیاد جدا شده است. در نهایت با گزارش شهروندان جسد کودکی ۸ ساله در حالیکه گلویش با چاقو بریده شده بود درپارک پیدا شد. در ادامه مشخص شد، پدر با فرزند بیرون میرود و به دلیل اینکه موتورش را به تازگی خریده بود و بخاطر توهم ناشی از مصرف شیشه کودک ۸ سالهاش را برای موتورش قربانی کرده و خون او را به بدنه موتور مالیده است!
ننگ پذیرش این جرم آنچنان سنگین است که حامد با وجود دلایل و شواهد محکم همچنان اظهار میکند دیگران لباسها و موتورش را به خون فرزندش آغشته کردهاند. اما وجود دلایل روشن و شهادت شهود و آثار برجا مانده از جرم صورتگرفته جایی برای ادامه دروغگوییهای وی باقی نگذاشته و با تکمیل پرونده حامد با دستور قاضی راهی زندان میشود تا در دنیایی که بسیاری از والدین برای محافظت از فرزندان خویش جان میدهند، حامد جزو افرادی باشد که به خاطر کامجویی و ناتوانی در ترک شیشه، کودکان معصومشان را قربانی خواستههای شیطانی و اعتیاد دیوانهوار خود به شیشه میکنند.
توهمات شیشهای
سروان سمانه مهربانی، روانشناس و کارشناس آموزش همگانی پلیس آگاهی تهران در این باره میگوید: شیشه از جمله موادی است که می تواند سبب بروز توهم و رفتارهای خشونت آمیز شود و شخص در حالت مصرف این مواد از حالت تعادل روانی خارج شده و قادر به کنترل و تسلط بر رفتار خود نیست و ارتکاب اعمال خشونت آمیز از سوی وی محتمل است در حالی که همین شخص شاید در حالت عادی دوست نداشته باشد این رفتارها را مرتکب شود. جرائم و عدم امنیت خانوادگی و اجتماعی این روزها سخت متاثر از مصرف شیشه شده است، بنابراین هرگاه قتل در اثر مصرف این مواد اتفاق بیفتد مسلما میتوان گفت: علت قتل بوده است. مصرف شیشه برای فرد حالت توهم ایجاد میکند و در حالت توهم، شخص فاقد درک صحیح از واقعیت است و ارتباط او با واقعیت قطع میشود. در این حالت است ممکن است مرتکب جنایت حتی علیه نزدیکترین افراد زندگی خود شود.