گفتوگو با سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس، درباره روابط خارجی کشور
باید بهدنبال مقاومت فعال باشیم
سیاستخارجی دولت روحانی همواره با انتقاداتی در داخل كشور روبهرو بوده است و خیلیها معتقدند نگاه دولتهای یازدهم و دوازدهم در تمام این سالها به غرب بوده است؛ موضوعی كه نتوانسته مشكلات كشور را حل كند. بر همین اساس از زمان روی كار آمدن مجلس یازدهم این انتظار وجود داشته كه نمایندگان جدید با اقدامات خود اعم از ریلگذاری و نظارت، اصلاحاتی را در سیاست خارجی ایجاد كنند. طبیعتا بار اصلی این ماجرا بر عهده كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس است. ابوالفضل عمویی، سخنگوی كمیسیون امنیت ملی در گفتوگویی با روزنامه جامجم برنامههای كمیسیون در این زمینه را تشریح كرده است. وی با تاكید بر اینكه كشور باید در عرصه سیاست خارجی مقاومت فعال داشته باشد، میگوید: مدتی است كه در مجلس در حال گفتوگو برای طرحی هستیم تا ایدهها را برای فعال كردن صنعت هستهای جمعآوری و از ظرفیتهای این صنعت برای مقابله با تحریمهای آمریكا استفاده كنیم. مشروح این گفتوگو را میخوانید:
درباره نسبت کمیسیون با دستگاه سیاست خارجی باید بگویم که ما بههرحال شانیت نظارتی داریم و در تماسهایی که با آنها داریم سعی میکنیم اطلاعات دریافت کنیم و حتی تلاش میکنیم مسیر حرکت آنها را ریلگذاری کنیم. به عنوان نمونه زمانی که تحولات بینالمللی مرتبط با سیاست خارجی ما مثل ماجرای تحریمها یا مسائل منطقهای اتفاق میافتد در قدم اول از دستگاهها دعوت و اطلاعات پیرامون آن موضوع را از آنها دریافت کنیم و اگر لازم باشد خودمان از ابزارهایی که داریم برای دریافت اطلاعات استفاده میکنیم و در این زمینه خودمان را محدود به یک دستگاه دولتی نمیکنیم. در این زمینه بهرهگیری از اطلاعات متخصصان و کارشناسان و همچنین ابزاری مثل مرکز پژوهشهای مجلس بسیار موثر است. بعد از بررسی اطلاعات در کمیسیون تلاش میکنیم به یک نظر واحد برسیم و پس از آن باید این نظر در قالبی بیان شود. این قالب ممکن است گزارش باشد که برای مقامات نظام ارسال میشود و یا تبدیل به بیانیه میشود که به اطلاع مردم میرسد. نکته دیگر اینکه شاید نیاز باشد که قانون الزامآور جدیدی وضع شود. در این زمینه به عنوان نمونه میتوان به بحثهای مرتبط با مسائل هستهای اشاره کرد که در کمیسیون امنیت ملی احساس این است که قوانین الزامآور جدیدی در این ارتباط وضع شود.
تفاوتهای کارکرد و رویکردهای کمیسیون امنیت ملی مجلس یازدهم با مجلس پیشین چیست؟
ما سعی کردیم که در مجلس یازدهم فعالتر عمل کنیم.
در بعد نظارت یا تقنین؟
اصولا مجلس یازدهم در بحث نظارت توجه بیشتری نسبت به مجلس قبلی دارد. یکی از انتقادهایی که نسبت به مجلس دهم وجود داشت این بود که از ابزارهای نظارتی به حد کفایت استفاده نمیشد. در حال حاضر تلاش میکنیم تا حد ممکن به واسطه تعاملی که با دیگر دستگاهها داریم از ابزارهای نظارتی استفاده کنیم. یعنی سعی میکنیم اطلاعات بگیریم و دستگاهها را به کمیسیون دعوت کنیم و در سطوح بالاتر از سوال، دعوت و ... استفاده کنیم.
یکی از بحثهایی که بعد از روی کار آمدن ترامپ مطرح میشود موضوع برخوردهای خصمانه آنها و بهکارگیری ابزارهایی مثل تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران است. در نقطه مقابل دستگاه سیاست خارجی ما صرفا به صدور بیانیه و اتخاذ مواضع بسنده میکند. کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس چه اقداماتی در این زمینه برای اتخاذ مواضع واکنشی متناسب با برخورد آنها میتواند در پیش بگیرد؟
در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی خود موضعگیری، یک اقدام محسوب میشود. از این جهت شاید برای کمیسیون اقتصادی یا کمیسیون برنامه و بودجه خیلی توصیه نشود اما در مورد موضوعات مرتبط امنیت ملی و سیاست خارجی، موضعگیری و ارائه بیانیه یک اقدام به حساب میآید. بنابراین، این رویکرد، یک ابزار است و باید از آن استفاده شود. مثلا درباره تحولات مربوط به درگیری میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، خیلی از تحولات و تحلیلها، حول موضعگیریهایی است که از سوی کشورهای درگیر صورت میگیرد. سطح بالاتری البته وجود دارد اما خود موضعگیری یک رفتار است و از این جهت در بسیاری از تحولات بینالمللی، موضعگیری و صدور بیانیه ازجمله اقدامات اولیهای است که خیلی از کشورهای دنیا از آن استفاده میکنند. البته درباره موضوعاتی احساس میکنیم که باید فراتر از این رفتار عمل کنیم. به عنوان نمونه در بحثهای هستهای ما الان منتقد روند فعلی فشارهای آمریکا علیه ایران هستیم اما برداشت این است که آمریکا بعد از شهادت سردار سلیمانی دائما در حال انجام اقداماتی است که واکنش درخوری از سوی جمهوری اسلامی ایران در بر ندارد. این روند از دید ما باید دچار تغییر شود و این فضا باید بهوجود آید که اقدامات موثر و قانونی در قبال اقدامات آمریکا انجام شود. ما باید از این وضعیت بیرون بیاییم که دائما به ما فشار وارد شود و ما در مقابل فشار، مقاومت کنیم. باید این روند تغییر کند و تبدیل به مقاومت فعال شود و طرف مقابل باید شاهد رفتارهایی باشد که تحتتاثیر قرار گیرد. در این چارچوب دیگر صرف ابزار بیانیه برای ما کفایت نمیکند. مدتی است که در مجلس در حال گفتوگو برای طرحی هستیم تا ایدهها را برای فعالکردن صنعت هستهای جمعآوری و از ظرفیتهای این صنعت برای مقابله با تحریمهای آمریکا استفاده کنیم.
برخی اعتقاد دارند که هدف آمریکا تحریک هر چه بیشتر ایران است و از این رو از هر جهت فشارهای اقتصادی را تشدید میکند و حتی واکنشهای آمریکا در مسیری قرار میگیرد که رویارویی با ایران را تا مرز درگیری بکشاند و وقتی به این مرحله رسید بتواند از اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کند. آیا شما با این تحلیل موافقید؟
من صحنه را اینگونه میبینم که اگر واکنش ما به تحولات هوشمندانه باشد این مشروعیت بهوجود نمیآید که دشمنان و مخالفان ما کار را به درگیری بکشانند. بحث بر سر این است که ما ابزارهایی داریم که باید فعالانهتر از آنها استفاده کنیم.
ابزارهای ما این کارایی را در برابر فشارهای دشمن دارند؟
فکر میکنم اگر به اجماع و نظر جمعی کارشناسان مثل دستگاه سیاست خارجی و سازمان انرژی اتمی برسیم و در این زمینه هماهنگی کاملی وجود داشته باشد، میتوانیم به کارایی ابزارهای خود در مقابل فشارها و تهدیدهای دیگران باور داشته باشیم. در هر صورت بهطور کلی باید راهبردمان تبدیل وضعیت انفعال به وضعیت فعال باشد. در مقاطعی در تعامل با آمریکا این رویکرد فعال را داشتیم. متاسفانه در یکی دو سال اخیر از این ظرفیت بهخوبی استفاده نکردیم.
دولت و دستگاه دیپلماسی عمدتا به سیاست نگاه به غرب روی آوردند که ناکامی این رویکرد هم طی سالهای اخیر روشن شد. آیا در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بحث نگاه به شرق، ارتباط با کشورهای همسایه و... مورد توجه قرار میگیرد؟
این انتظار که ما مشکلات کشور را از طریق تعامل با غرب حل کنیم اگر در یک مقطعی مورد اقبال برخی از افراد بود اکنون و بهویژه بعد از تجربه برجام حتما با شکست مواجه شده است. اکنون قائل به این نیستیم که از طریق تعامل با غرب میشود مشکلات را حل کرد؛ بلکه مشکلات ما راهحلهایی از جنس قدرتمند شدن ایران دارد.
توانمندکردن کشور دو وجه دارد؛ یکی توانایی حوزه اقتصاد داخلی است. تقویت تولید داخلی و اقتصاد داخلی مبتنی بر نیازهای داخلی و فعالشدن فرصتهای شغلی از جمله موضوعاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد و این موارد هم البته جزو شعارهای مجلس یازدهم است. در کنار این در حوزه سیاست خارجی هم باید فرصتهای جدیدی برای جمهوری اسلامی در نظر گرفت و البته میدانیم این فرصتهای جدید را نمیتوان در تعامل با غرب پیدا کرد. ما در مجلس چند محور را برای فعالشدن در حوزه خارجی میشناسیم؛ نکته اول توجه به همسایگان است. همسایگان باید در اولویت سیاست خارجی ما قرار بگیرند و ما باید به سمت تقویت تعاملات با آنها پیش برویم. بهغیر از آن باید از فرصتهایی که به دلیل موقعیت جغرافیایی بینظیری که در میان 15 کشور پیرامونی داریم، استفاده کنیم. حدود 600 میلیون نفر در کشورهای اطراف ایران زندگی میکنند و باید این جمعیت را موردتوجه قرار داد. ظرفیت تجارت خارجی در بین کشورهای پیرامونی ایران زیاد است و دور و بر ما 120میلیارد دلار تجارت خارجی صورت میگیرد و سهم ایران از این تجارت 20 تا 25 میلیارد دلار است. این ظرفیت باعث میشود ما به بازارهای کشورهای همسایه توجه کنیم و به نیازهای وارداتی آنها هم توجه نشان دهیم. اگر ما به این مساله توجه داشتیم شاید الان با چالشی که برای تامین ارز داریم روبهرو نمیشدیم. در کنار این توجه به اقتصادهای نوظهور هم بسیار اهمیت دارد. بهطور خاص چین، روسیه، اندونزی، مالزی، ترکیه و کشورهایی که ما به عنوان حوزه بریکس میشناسیم، فرصتهایی هستند که میتوانیم تمرکز تجارت خارجی خود را به سمت این کشورها ببریم و برخی از این کشورها اعلام آمادگی هم کردند که با تحریمهای یکجانبه آمریکا همراهی نکنند.
آیا این کشورها در بیان همراهی نکردن با تحریم آمریکا صداقت دارند؟
صداقت در حرفه ما به این برمیگردد که تا چه اندازه بتوانیم دقیق و روشن کار را پیش ببریم و در مذاکره و گفتوگو کار را با شفافیت دنبال کنیم. برداشت من این است که این فرصتها وجود دارد و ما میتوانیم این فرصتها را بسازیم. این کشورها خیلی روشن اعلام میکنند که تحریمهای یکجانبه آمریکا را قبول ندارند. البته ممکن است در مسائل تجاری آنها مشکلاتی هم وجود داشته باشد که میتوان با مذاکره آنها را حل کرد. نکته دیگر که در مورد ظرفیتهای پیرامونی باید به آن توجه داشت و آن هم ظرفیت اقتصادی محور مقاومت است. محور مقاومت عمدتا حول محور امنیتی شکل گرفته است. از جهت اینکه بههرحال بحث تروریسم در عراق و سوریه و سایر مناطق رشد کرده بود و به دعوت این کشورها، مستشاران نظامی ایران در این کشورها حضور پیدا کردند و در این چارچوب تا حدود زیادی مشکل مبارزه با تروریسم در منطقه مرتفع شد. به هرحال فرصتی که بهواسطه ساخته شدن یک محور با حضور ایران، عراق، سوریه، لبنان و... فراهم آمد، میتواند فراتر از مباحث امنیتی در حوزههای اقتصادی هم مورد توجه باشد. الان ظرفیت فعالیت اقتصادی ایران در سوریه میتواند برای دو کشور منافعی را در پی داشته باشد. این ظرفیتها البته همچنان به اعتقاد من مغفول است و به آن توجه کافی نمیشود. دولت سوریه در مواردی اعلام آمادگی کرده و ظرفیتهایی را برای فعالیتهای تجاری ایران درنظر گرفته اما بهطور کافی به آن توجه نشد.
این کمتوجهی صرفا مربوط به دستگاه سیاست خارجی است؟
مجموعهای از عوامل دخیل است. ما در کمیسیون اقتصادی و کمیسیون امنیت ملی با فعالان تجاری جلسات مختلفی را برگزار کردیم و البته این مسائل به یک بخش خاص مربوط نمیشود؛ بخشی از آن به لزوم فعالتر شدن رایزنان اقتصادی، تجاری و بازرگانی ما در این کشورها برمیگردد. بخشی هم به فعالیت دستگاههای دیگر مثل مخابرات که قرار است در سوریه فعالیت جدیتری داشته باشند برمیگردد. وزارت صمت و نفت و... هم باید در این قضیه نقشآفرینی بیشتری داشته باشند.
ظاهرا به موقعیت آسیای مرکزی توجه کافی نشان نمیدهیم. چرا؟
منطقه آسیای مرکزی جزو فرصتهای خیلی خوب ما است. اقتصاد عموم این کشورها مبتنی بر مواد خام است و از این جهت شاید در برخی از حوزهها چندان این محصولات به کار ما نیاید اما از جهت بازارهای صادراتی میتوانند مورد توجه قرار گیرند. یکی از مسائل کلی که با آن مواجهیم اولا روشن نبودن متولی تجارت خارجی کشور است و معلوم نیست مسؤولیت تجارت خارجی با کدام دستگاه است. وزارت خارجه و وزارت صمت هرکدام مسؤولیتهایی در این زمینه دارند. به موازات آنها اتاق بازرگانیها کارهایی انجام میدهند. در هر صورت این چالشی است که ما با آن مواجهیم. البته از هرکدام از این دستگاهها مطالبهگری صورت میگیرد. با این وصف با این چالش مواجهیم. در حال حاضر ما در 15 کشور همسایه و پیرامونی، فقط حدود سه تا پنج رایزن بازرگانی داریم. در کنار مساله آسیای مرکزی توجه به حوزه تمدنی ایرانی یا کشورهایی که به عنوان حوزه نوروز (مجموعه کشورهایی که نوروز را جشن میگیرند) میشناسیم از ظرفیتهای دیگری هستند که باید مورد توجه قرار گیرند. اشتراکات فرهنگی و در کنار آن ظرفیتهایی که به لحاظ تجاری و اقتصادی در این کشورها وجود دارد، میتواند زمینه همکاری گستردهای را میان ایران و این کشورها در عرصههای تجاری و فرهنگی فراهم کند. تا وقتی زیرساختهای فرهنگی مبتنی بر تبادلات اقتصادی نشود، نمیتوان انتظار داشت یک ساختمان سیاسی مستحکم در عرصه روابط دوجانبه یا چندجانبه شکل بگیرد.
مانوری که برخی کشورها برای برقراری ارتباط با رژیمصهیونیستی در پیش گرفتهاند چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که برخی کشورهای عربی پیش از این ارتباطاتی را با رژیمصهیونیستی برقرار کردند. دلیل این ارتباطات هم تحت تاثیر قرار گرفتن این کشورها از آمریکاست و در این مرحله باز هم فشار آمریکا باعث شده که این کشورها ارتباط خود با اسرائیل را علنی کنند. اقدامات امارات و بحرین برای عادیسازی روابط یک اشتباه بزرگ برای حاکمان این کشورها بود که تحث تاثیر فشار آمریکا رخداد و آورده زیادی برای آنها ندارد و از سویی دیگر نفرت کشورهای اسلامی را نسبت به امارات و بحرین برمیانگیزد. البته ترامپ برای نشاندادن تاثیرگذاری سیاست خارجی خود و همچنین نتانیاهو با توجه به پروندههای حقوقی و قضایی که علیه او در اسرائیل تشکیل شدهاست سعی کردند از این فضا استفاده کنند؛ اما موسسات نظرسنجی که در منطقه فعال هستند نشان میدهند که مردم منطقه با این سیاستها همراهی ندارند.
اقدامات کمیسیون امنیت ملی در مورد پیگیری حقوقی ترور سردار سلیمانی
شهادت حاجقاسم موضوعی تعیینکننده در سیاست خارجی بود. این مساله بهواسطه شخصیت خود حاجقاسم و مطالبه موثر مردمی بعد از شهادت ایشان بود. واکنش اولیه در سطوح واکنش راهبردی بود که در قالب حمله به عینالاسد جلوه کرد اما این پاسخ قطعی جمهوری اسلامی نبود. ما در این مساله طرف مقابل را در این وضعیت قرار دادیم که بالاخره پاسخ قطعی به این ماجرا انجام خواهیم داد و مرتکبین این عمل را مجازات خواهیم کرد. گذشته از این، موضوع شهادت حاجقاسم قابلیت پیگیری حقوقی در عرصه بینالمللی را دارد. مطلع هستید که خانم اگنس کالامار، نماینده سازمان ملل متحد در امور خشن در ژنو گزارش داد اقدام آمریکا در به شهادت رساندن سردارسلیمانی هیچ مشروعیت حقوقی و بینالمللی نداشتهاست. این مساله یکی از پایههایی است که میتواند مبنای اقدامات حقوقی و بینالمللی قرار گیرد. ستادی شامل نمایندگان ستادکل نیروهای مسلح، وزارتخارجه و خانواده شهیدسلیمانی تشکیل شده و جلساتی را برگزار کرده و ما هم در مجلس پیگیر این موضوع هستیم و در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی جلساتی را برای پیگیری این موضوع با لحاظ قرار دادن مسائل حقوق بشری برگزار کردیم.
انتخابات آمریکا
گذشته از مباحث منطقهای یکی از موضوعات مورد بحث در این روزها، انتخابات ریاستجمهوری آمریکاست. به نظر شما فرد پیروز انتخابات چه کسی است و در صورت پیروزی ترامپ یا بایدن نوع تعاملات و روابط با آمریکا چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟
من بهواسطه مطالعات شخصی، موضوع انتخابات آمریکا را به لحاظ روزانه دنبال میکنم. مجموعه تحلیلهایی که در آمریکا وجود دارد حاکی از این است که شانس پیروزی بایدن بیشتر از ترامپ است. در شش ایالت چرخشی که ما میشناسیم مثل فلوریدا، کارولینای شمالی، پنسیلوانیا، ویسکانسین، میشیگان و آریزونا، بایدن وضعیت بهتری دارد. به هر حال فرصت باقیمانده برای ترامپ در حدی نیست که او بتواند شرایط را عوض کند و به باور من بدون روی دادن یک معجزه، پیروزی ترامپ در این انتخابات خیلی سخت است.
در بحث آمریکا دو موضوع بهویژه در حوزه انتخابات خیلی اهمیت داشت. کرونا که به وجهه اقتصادی آمریکا خیلی ضربه زد. جنبش «زندگی سیاهان مهم است» هم نقش مهمی در تنزل جایگاه ترامپ داشت. او سعی کرد جاماندگی خود را در مناظرات انتخاباتی جبران کند. مناظره اولی که برگزار شد واقعا برای ترامپ دستاوردی نداشت. البته برای مخاطب بیرونی که مناظره را نگاه میکرد آشنایی با چهره خشن سیاست آمریکا یک فرصت بود برای دیدن هتاکیها، قطع کلمات، بیبرنامگی و بیان موضوعات غیر مرتبط.
ابتلای ترامپ به کرونا هم چالش دیگری برای او بود. البته مناظره دوم که اول آبان برگزار میشود ممکن است تاثیرگذار باشد و موضوع آرای پستی هم یکی از موضوعات تعیینکننده میتواند باشد. در مورد تاثیر پیروزی هر کدام از اینها بر روابط خارجی با ایران بر این باورم که فرقی در سیاستهای کلی میان جمهوریخواهان و دموکراتها وجود ندارد. آخرین نمونه آن، مقالهای بود که بایدن در سیانان منتشر کرد و در آن به راههایی هوشمندانهتر برای فشار به ایران اشاره کرد. در مواضع مشاوران بایدن هم این مساله دیده میشود و آنها بهرغم انتقادی که به ترامپ درباره خروج از برجام دارند در اعمال فشار بر ایران، مواضع یکسانی دارند. از این جهت خوشحالی نسبت به روی کارآمدن بایدن یک خطای راهبردی برای تصمیمسازان است. از این جهت معتقدم جمهوریاسلامی نباید سیاستهای خود را مبتنی بر نتیجه انتخابات آمریکا تنظیم کند؛ بلکه سیاستها باید بر پایه قوی شدن در حوزههای سیاسی و اقتصادی بنا شود.