«تپش» از شگرد جدید مجرمان سایبری برای سرکیسه کردن طعمهها گزارش میدهد
کلاهبرداری با رسیدهای جعلی بانک
کلاهبردار جماعت، ذهن و مغز و فکرش هیچوقت بیکار نیست. حتی اگر اسیر میلههای زندان هم باشد، بازهم کلاه سر مردم میگذارد. این بار همفکرشان را رویهم گذاشتند و حیله وکلک جدیدی سوار کردند و با آن سر خیلیها کلاه گذاشتند. بلایی که سر مهسا آمد و بهدلیل بیتوجهی به هشدارهای بانکی، حسابی متضرر شد.
مهسا ، سرپرست خانوار است و دو بچه قدونیمقد دارد. یکیدوساله و دیگری هفتساله. شوهرش هم یک کارگر ساده بود که در بازار کار میکرد اما سال گذشته به کرونا مبتلا شد و بعد از یک هفته هم جان خود را از دست داد.
بعد از فوت مرد خانه، مهسا ماند و دو بچه کوچکش که حالا برای ادامه زندگی به او وابسته بودند. تا مدتها به هر دری زد تا کاری پیدا کند اما هرچه گشت کمتر پیدا کرد و کمکم امیدش را برای پیدا کردن شغل از دست داد. یکی از روزها وقتی داشت با مترو به خانه برمیگشت، بغضش ناگهان ترکید. زنی که کنارش نشسته بود، با او صحبت کرد و وقتی متوجه ناراحتی مهسا شد به او گفت چون خودش با کسبوکار آنلاین توانسته خرج زندگیاش را تامینکند، او هم میتواند شانس خود را با آماده کردن سبزی خردکرده و تهیه ترشی و خوراکیهای خانگی امتحانکند. با اینکه مهسا تجربهای نداشت اما صفحهای باز کرد و کمکم و با کمک گرفتن از سایر فروشندگانی که در فضای مجازی صفحه داشتند و تولیدات خانگیشان را میفروختند، توانست اجناسش را بفروشد. بهتدریج آنقدر مشتری پیدا کرد که نهتنها در فضای مجازی بلکه حتی در میان دروهمسایه و حتی مغازهدارهایی که اطراف خانهاش بودند، مشتری پیدا کرد.
بعداز آن زندگی مهسا روی غلتک افتاد و حال خودش و بچههایش خوب بود اما آشنایی با یک فرد باعث شد تا بخشی از سرمایهاش را که با سختی جمعکرده بود، از دست دهد. روزی مرد جوانی با او تماس گرفت وگفت چون شرکتی که در آن کار میکند در کار واردات و صادرات است و اغلب مهمان خارجی دارد، از او میخواهد تا دسرهای پس از غذا تهیهکند. مهسا خوشحال از این پیشنهاد کاری نان و آبدار، آن را پذیرفت و با او قرارداد امضا کرد. هفتههای اول همه چیز عالی بود و سفارش پشت سفارش بود که برای مهسا میآمد و او هم با مراجعه به سایتهای خارجی، دسرها را با شکل و شمایل و طعم و مزه بهتری تهیه و در اختیار خریدارش قرار میداد.
روزگار بر وفق مراد مهسا بود اما اتفاقی افتاد که زن جوان حتی آن را به خواب هم نمیدید. یک روز طبق همیشه سفارش تهیه دسر و برخی مخلفات را بهصورت تلفنی از مرد جوان گرفت. سفارشی که این بار برخلاف دفعات قبل بسیار چشمگیر بود و پول زیادی را نصیب او میکرد. سفارش را تهیه کرد و سپس با مرد جوان تماس گرفت تا بیاید و سفارش را ببرد اما او گفت چون سرش شلوغ است نمیتواند بیاید و پولش را بهصورت اینترنتی واریز میکند و تصویر رسید را برایش میفرستد.
مهسا هم به دلیل اعتمادی که به مرد جوان داشت، قبول کرد و رقم تهیه سفارشهای او را برایش فرستاد. یک ساعت بعد، مرد جوان تصویری از پرداخت بانکی را برایش ارسال کرد. مهسا خوشحال از این واریز، عصر که شد دست بچههایش را گرفت و باهم به پارک رفتند تا خوشحالیاش را با آنها تقسیم کند. شب وقتی داشتند به خانه برمیگشتند، تصمیم گرفت از دستگاه عابربانکی که در مسیرش بود، گردش حساب بگیرد. وقتی عملیاتگرفتن گردش حساب و ماندهحسابش را انجام داد، فکر کرد اشتباهی رخداده. دوباره عملیات را انجام داد، اما نتیجه همان بود. سهمیلیونی که مرد جوان مدعی بود بهحساب مهسا ریخته به حسابش نیامده بود. با دستانی لرزان شماره او را گرفت، اما خاموش بود. چند بار دیگر هم شماره را گرفت اما بازهم خاموش بود. از شدت ناراحتی نمیدانست چه کند که ناگهان به یاد آن زنی افتاد که او را در مترو دیده و به او کمک کرده بود. شمارهاش را گرفت و ماجرا را برای او تعریف کرد. زن میانسال که سالها تجربه کسبوکار و فروش آنلاین داشت به او گفت ک آیا پیامک بانکیاش فعال است یا نه؟ مهسا به او پاسخ منفی داد و گفت شرایطی پیش نیامده بود که نیاز به پیامک بانکی داشته باشد. زن میانسال به مهسا گفت احتمال دارد از او کلاهبرداری شده باشد و برای همین بهتر است به پلیس فتا مراجعه کند. کارشناسان پلیس فتا وقتی کل ماجرا رااز مهسا پرسیدند به او گفتند بهاحتمالزیاد، مرد جوان برایش یک رسید بانکی تقلبی فرستاده و برای همین تحقیقات خود را در مورد پرونده مهسا آغاز کردند. مدت زیادی طول نکشید که متهم دستگیر و پس از انتقال به پلیس فتا به جرم خود اعتراف کرد.
کلاهبرداری با برنامه رسیدساز جعلی
شاید بسیاری از مردم با این نوع کلاهبرداری آشنایی نداشته و حتی عنوان آنهم به گوششان نخورده باشد. برنامه رسیدساز، روشی است که با استفاده از آن میتوان رسیدهای بانکی را جعل و در اختیار دیگران قرار داد. البته این جعل رسید بهصورت کاغذ چاپی نیست و تقریبا شبیه رسیدهایی طراحیشده است که اپلیکیشنهای مالی و بانکی در اختیار افراد قرار میدهند. افراد سودجو با انتخاب یکی از اپلیکیشنهای مالی معتبر ، یک رسید بانکی جعلی، شبیه رسید آپ تهیهکرده و آن را بهعنوان پرداخت بانکی برای شما ارسال میکنند.
سرهنگ علیمحمد رجبی، رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتا با هشدار به فروشندگان درباره این شگرد گفت: مجرمان سایبری هنگام خرید کالا از کسبه یا شهروندان که کالایی را در سایتهای واسطه برای فروش ثبت کردهاند، با گرفتن شماره کارتبانکی فروشنده و با ادعای واریز وجه با گوشی یا تبلت و نشان دادن رسید واریز، کالا را از فروشنده دریافت میکنند، بدون اینکه وجهی بهحساب بانکی آنان واریز کرده باشند.فروشگاههای اینستاگرامی یا تلگرامی که درگاه پرداخت بانکی ندارند و دریافت وجه را به هنگام تحویل کالا منوط کردهاند، بهترین سوژه برای مجرمان سایبری هستند، چراکه از برنامههای رسیدساز جعلی استفاده میکنند.وی ادامه داد:در فروشگاهها افرادی که دستگاه کارتخوان بانکی دارند، حتما از خریدار بخواهند وجه خرید را از طریق کارتخوان بانکی پرداخت کنند و افرادی که دستگاه کارتخوان بانکی ندارند، حتما منتظر دریافت پیامک واریز وجه بمانند و تا زمانی که پیامک دریافت نکرده یا شخصا از طریق همراه بانک یا روشهای دیگر از دریافت وجه مطمئن نشدهاند، کالایی را تحویل ندهند.
رجبی بابیان اینکه در حال حاضر تمام بانکها برای راحتی و آگاهی مشتریان خود از تراکنشهای بانکی، سیستم پیامکی دارند، افزود: فعال بودن پیامک بانکی مانعی برای این دست کلاهبرداریهاست اما مجرمان سایبری با ادعای اینکه پول واریزشده و بانک پول را نگهداشته و ظرف 72 ساعت بعد واریز میشود، سعی دارند فروشنده را قانع کنند تا کالا را دریافت کنند.
مهسا ، سرپرست خانوار است و دو بچه قدونیمقد دارد. یکیدوساله و دیگری هفتساله. شوهرش هم یک کارگر ساده بود که در بازار کار میکرد اما سال گذشته به کرونا مبتلا شد و بعد از یک هفته هم جان خود را از دست داد.
بعد از فوت مرد خانه، مهسا ماند و دو بچه کوچکش که حالا برای ادامه زندگی به او وابسته بودند. تا مدتها به هر دری زد تا کاری پیدا کند اما هرچه گشت کمتر پیدا کرد و کمکم امیدش را برای پیدا کردن شغل از دست داد. یکی از روزها وقتی داشت با مترو به خانه برمیگشت، بغضش ناگهان ترکید. زنی که کنارش نشسته بود، با او صحبت کرد و وقتی متوجه ناراحتی مهسا شد به او گفت چون خودش با کسبوکار آنلاین توانسته خرج زندگیاش را تامینکند، او هم میتواند شانس خود را با آماده کردن سبزی خردکرده و تهیه ترشی و خوراکیهای خانگی امتحانکند. با اینکه مهسا تجربهای نداشت اما صفحهای باز کرد و کمکم و با کمک گرفتن از سایر فروشندگانی که در فضای مجازی صفحه داشتند و تولیدات خانگیشان را میفروختند، توانست اجناسش را بفروشد. بهتدریج آنقدر مشتری پیدا کرد که نهتنها در فضای مجازی بلکه حتی در میان دروهمسایه و حتی مغازهدارهایی که اطراف خانهاش بودند، مشتری پیدا کرد.
بعداز آن زندگی مهسا روی غلتک افتاد و حال خودش و بچههایش خوب بود اما آشنایی با یک فرد باعث شد تا بخشی از سرمایهاش را که با سختی جمعکرده بود، از دست دهد. روزی مرد جوانی با او تماس گرفت وگفت چون شرکتی که در آن کار میکند در کار واردات و صادرات است و اغلب مهمان خارجی دارد، از او میخواهد تا دسرهای پس از غذا تهیهکند. مهسا خوشحال از این پیشنهاد کاری نان و آبدار، آن را پذیرفت و با او قرارداد امضا کرد. هفتههای اول همه چیز عالی بود و سفارش پشت سفارش بود که برای مهسا میآمد و او هم با مراجعه به سایتهای خارجی، دسرها را با شکل و شمایل و طعم و مزه بهتری تهیه و در اختیار خریدارش قرار میداد.
روزگار بر وفق مراد مهسا بود اما اتفاقی افتاد که زن جوان حتی آن را به خواب هم نمیدید. یک روز طبق همیشه سفارش تهیه دسر و برخی مخلفات را بهصورت تلفنی از مرد جوان گرفت. سفارشی که این بار برخلاف دفعات قبل بسیار چشمگیر بود و پول زیادی را نصیب او میکرد. سفارش را تهیه کرد و سپس با مرد جوان تماس گرفت تا بیاید و سفارش را ببرد اما او گفت چون سرش شلوغ است نمیتواند بیاید و پولش را بهصورت اینترنتی واریز میکند و تصویر رسید را برایش میفرستد.
مهسا هم به دلیل اعتمادی که به مرد جوان داشت، قبول کرد و رقم تهیه سفارشهای او را برایش فرستاد. یک ساعت بعد، مرد جوان تصویری از پرداخت بانکی را برایش ارسال کرد. مهسا خوشحال از این واریز، عصر که شد دست بچههایش را گرفت و باهم به پارک رفتند تا خوشحالیاش را با آنها تقسیم کند. شب وقتی داشتند به خانه برمیگشتند، تصمیم گرفت از دستگاه عابربانکی که در مسیرش بود، گردش حساب بگیرد. وقتی عملیاتگرفتن گردش حساب و ماندهحسابش را انجام داد، فکر کرد اشتباهی رخداده. دوباره عملیات را انجام داد، اما نتیجه همان بود. سهمیلیونی که مرد جوان مدعی بود بهحساب مهسا ریخته به حسابش نیامده بود. با دستانی لرزان شماره او را گرفت، اما خاموش بود. چند بار دیگر هم شماره را گرفت اما بازهم خاموش بود. از شدت ناراحتی نمیدانست چه کند که ناگهان به یاد آن زنی افتاد که او را در مترو دیده و به او کمک کرده بود. شمارهاش را گرفت و ماجرا را برای او تعریف کرد. زن میانسال که سالها تجربه کسبوکار و فروش آنلاین داشت به او گفت ک آیا پیامک بانکیاش فعال است یا نه؟ مهسا به او پاسخ منفی داد و گفت شرایطی پیش نیامده بود که نیاز به پیامک بانکی داشته باشد. زن میانسال به مهسا گفت احتمال دارد از او کلاهبرداری شده باشد و برای همین بهتر است به پلیس فتا مراجعه کند. کارشناسان پلیس فتا وقتی کل ماجرا رااز مهسا پرسیدند به او گفتند بهاحتمالزیاد، مرد جوان برایش یک رسید بانکی تقلبی فرستاده و برای همین تحقیقات خود را در مورد پرونده مهسا آغاز کردند. مدت زیادی طول نکشید که متهم دستگیر و پس از انتقال به پلیس فتا به جرم خود اعتراف کرد.
کلاهبرداری با برنامه رسیدساز جعلی
شاید بسیاری از مردم با این نوع کلاهبرداری آشنایی نداشته و حتی عنوان آنهم به گوششان نخورده باشد. برنامه رسیدساز، روشی است که با استفاده از آن میتوان رسیدهای بانکی را جعل و در اختیار دیگران قرار داد. البته این جعل رسید بهصورت کاغذ چاپی نیست و تقریبا شبیه رسیدهایی طراحیشده است که اپلیکیشنهای مالی و بانکی در اختیار افراد قرار میدهند. افراد سودجو با انتخاب یکی از اپلیکیشنهای مالی معتبر ، یک رسید بانکی جعلی، شبیه رسید آپ تهیهکرده و آن را بهعنوان پرداخت بانکی برای شما ارسال میکنند.
سرهنگ علیمحمد رجبی، رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتا با هشدار به فروشندگان درباره این شگرد گفت: مجرمان سایبری هنگام خرید کالا از کسبه یا شهروندان که کالایی را در سایتهای واسطه برای فروش ثبت کردهاند، با گرفتن شماره کارتبانکی فروشنده و با ادعای واریز وجه با گوشی یا تبلت و نشان دادن رسید واریز، کالا را از فروشنده دریافت میکنند، بدون اینکه وجهی بهحساب بانکی آنان واریز کرده باشند.فروشگاههای اینستاگرامی یا تلگرامی که درگاه پرداخت بانکی ندارند و دریافت وجه را به هنگام تحویل کالا منوط کردهاند، بهترین سوژه برای مجرمان سایبری هستند، چراکه از برنامههای رسیدساز جعلی استفاده میکنند.وی ادامه داد:در فروشگاهها افرادی که دستگاه کارتخوان بانکی دارند، حتما از خریدار بخواهند وجه خرید را از طریق کارتخوان بانکی پرداخت کنند و افرادی که دستگاه کارتخوان بانکی ندارند، حتما منتظر دریافت پیامک واریز وجه بمانند و تا زمانی که پیامک دریافت نکرده یا شخصا از طریق همراه بانک یا روشهای دیگر از دریافت وجه مطمئن نشدهاند، کالایی را تحویل ندهند.
رجبی بابیان اینکه در حال حاضر تمام بانکها برای راحتی و آگاهی مشتریان خود از تراکنشهای بانکی، سیستم پیامکی دارند، افزود: فعال بودن پیامک بانکی مانعی برای این دست کلاهبرداریهاست اما مجرمان سایبری با ادعای اینکه پول واریزشده و بانک پول را نگهداشته و ظرف 72 ساعت بعد واریز میشود، سعی دارند فروشنده را قانع کنند تا کالا را دریافت کنند.