سلفی با چوبه دار
گرگ پیـــر
در این ستون هر هفته ، سرنوشت یکی از قاتلانی که فرجامی جز چوبهدار نداشتند، را مرور میکنیم. این روایت ها بر اساس اظهارات قاتلان در دادگاه و تحقیقات به نوعی از زبان آنها خلق شده است. این هفته سراغ قاتلی رفتیم که چهار سال قبل دوستش را بر سر موادمخدر کشت.
60 سال دارم و صاحب باغی در منطقه زیرکن مشهد هستم. یک روز وسوسه آزار پسربچهای باعث شد، زندگیام با چوبهدار گره بخورد. ماجرا به بهمن ماه دو سال قبل برمیگردد. من به پسر بچههایی که در آن منطقه بازی میکردند، گفته بودم هر کدام سگی برایم بیاورد که به عنوان سگ نگهبان بتوانم در باغ از آن استفاده کنم، 50هزار تومان دستمزد میگیرد. روز حادثه پسربچهای حدود 12ساله همراه سگی به باغم آمد. با دیدن او وسوسه شدم که آزارش دهم به همین خاطر خواستم برای صحبت درباره قیمت سگ داخل باغ بیاید. وقتی میان باغ رسید به سمتش حمله کردم تا نقشه شیطانیام را اجرا کنم اما در برابرم مقاومت کرد. میدانستم اگر رهایش کنم، ماجرا را برای همه تعریف میکند و رازم فاش میشود. به همین خاطر او را داخل استخر بدون آب پرت کردم که بیهوش شد بعد داخل استخر رفته و کمربندش را دور گردنش انداخته و محکم کشیدم که خفه شد. بعد از قتل، جسد او را درون خودرو گذاشته و به سمت روستای رباط خاکستری حرکت کردم. سپس به سوی جاده فرعی رفتم و پیکر بیجان او را داخل گودالی در کوهپایه دفن کردم که چند روز بعد
دستگیر شدم.
در دادگاه مشهد محاکمه شدم و با درخواست اولیایدم حکم قصاصم صادر شد. آبان امسال در زندان پای چوبهدار رفتم و حکم اجرا شد.
دستگیر شدم.
در دادگاه مشهد محاکمه شدم و با درخواست اولیایدم حکم قصاصم صادر شد. آبان امسال در زندان پای چوبهدار رفتم و حکم اجرا شد.