نسخه Pdf

سرقت‌ با همراهی  2 فرزند

گفت‌و‌گو با زن سارق که با شگردی عجیب دزدی می‌کرد

سرقت‌ با همراهی 2 فرزند

شما هم باشید، وقتی زن جوانی با دو بچه به داخل مطب یا مغازه‌تان می‌آید به او شک نمی‌کنید. اما حضور این بچه‌ها شگردی بود تا زن جوان نقشه سرقت‌هایش را اجرا کند. هر چند خیلی زود دستش رو شد و فهمیدند او از بچه‌هایش برای اجرای نقشه خود استفاده می‌کرده‌است. این هفته به گفت‌وگو با این سارق پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

جرمت چیست؟
سرقت گوشی‌های تلفن‌همراه و اگر می‌توانستم دخل مطب‌ها یا آرایشگاه‌ها را خالی می‌کردم.
چطور این کار را انجام می‌دادی؟
با بچه‌هایم. آنها بهترین پوشش بودند تا مردم به من شک نکنند.
بیشتر توضیح می‌دهی؟
من دو تا بچه دارم که یکی از آنها دو سال دارد و دیگری سه‌ساله است. یکی را بغل می‌کردم و دست آن یکی را هم می‌گرفتم و به مطب‌ها یا آرایشگاه‌ها می‌رفتم. با این عنوان که مریض هستم یا کارهای آرایشی دارم. صبر می‌کردم تا سر منشی مطب یا خانم آرایشگر گرم شود و در فرصتی مناسب گوشی تلفن‌همراه منشی و خانم آرایشگر را به سرقت می‌بردم. زمان‌هایی که کسی در کنار کشوی پول‌های آرایشگرها یا منشی مطب‌ها نبود، از فرصت استفاده می‌کردم و پول‌ها را برمی‌داشتم.
این فکر چطور به ذهنت رسید؟
چند وقت قبل بچه کوچکم مریض شد و او را به دکتر بردم. آنجا بود که دیدم دو زن جوان در حال صحبت درخصوص خبرهای حوادث هستند. یکی از آنها مترجم بود و برای دوستش تعریف کرد زن خارجی بچه به بغل به مطب‌ها می‌رفته و گوشی‌ها را سرقت می‌کرده‌است. آن موقع بود که جرقه سرقت به ذهنم خطور کرد، به نظرم ایده خوبی بود. شوهرم وضع مالی خوبی ندارد و اعتیاد هم دارد. خودم مجبور بودم با دو تا بچه پشت چراغ‌قرمز گل و دستمال کاغذی بفروشم. واقعا کار خیلی سختی بود. مخصوصا الان که کرونا آمده و دیگر کسی از دستفروش خرید نمی‌کند.
و این‌طوری تصمیم به سرقت گرفتی؟
شرایطی که آن دو زن می‌گفتند من برای سرقت داشتم. به جای یک بچه دو تا بچه داشتم و همین مساله کار را برایم راحت تر می‌کرد. تا کی می‌خواستم گل و دستمال کاغذی بفروشم و پولی هم دستم را نگیرد. برای همین دل را به دریا زدم و تصمیم گرفتم سرقت کنم. با خودم گفتم امکان ندارد کسی به من شک کند و همین مساله باعث شد تصمیمی را که گرفته‌بودم، عملی کنم.
چطور دستگیر شدی؟
فکر می‌کنم وقتی گزارش‌های سریالی سرقت‌های من اعلام می‌شود، پلیس به بازبینی دوربین‌های مداربسته و تحقیق از شکات می‌پردازد. در تمام موارد، آنها از یک مشتری صحبت کرده‌بودند که دو بچه داشته‌است. دوربین‌ها نیز ورود و خروج مرا به محل‌های سرقت ضبط کرده‌بودند. همه اینها باعث می‌شود من به عنوان متهم اصلی پرونده به حساب بیایم و محل‌هایی را که رفت و آمد داشتم، زیر نظر بگیرند. از طرفی به آرایشگاه‌ها و مطب‌ها نیز مشخصات مرا داده‌بودند و زمانی که می‌خواستم آخرین سرقتم را اجرا کنم، خانم آرایشگر که به من مشکوک شده‌بود، موضوع را به 110 گفت و بازداشت شدم. اول منکر سرقت‌ها بودم اما آنقدر مدرک علیه من بود که درنهایت مجبور شدم اعتراف کنم.
از این سرقت‌ها چقدر گیرت آمد؟
خودتان بهتر می‌دانید مال دزدی را با قیمت خیلی کمی می‌خرند. اگر فروشنده این اموال زن باشد و آن زن هم ناوارد باشد که کلا اموال دزدی را خیلی کمتر برمی‌دارند. پولی که دستم می‌آمد آنقدر ناچیز بود که فقط خرج و مخارج روزانه‌ام را کفاف می‌داد. 
ضمیمه قاب کوچک