کارهایی که باید انجام شود

کارهایی که باید انجام شود


 مشکلات همواره بوده اما اگر برگردیم به همان ابتدا و بخواهیم موانع موجود را شناسایی کنیم تا بتوانیم در پی آن حمایت و پشتیبانی لازم را صورت بدهیم چه‌کار باید انجام بدهیم؟
در مرحله اول در رابطه با جمعیت این زنان باید سازماندهی صورت بگیرد و لازمه این کار شناسایی آنها در یک ساختار تعریف شده است. در حال حاضر بسیاری از سیاستگذاران کلان هم آمار درستی دراین‌باره ندارند، ‌نه به لحاظ تعداد آنها و نه از جهت مختصات و ویژگی‌های این زنان هم آمار درستی وجود ندارد. این اطلاعات می‌تواند اساس برنامه‌ریزی حمایتی از آنها را شکل بدهد. به عنوان مثال همچنان هیچ اطلاعاتی از هرم تحصیلی و  سنی این 4میلیون زن سرپرست‌خانوار وجود ندارد. در واقع می‌توان گفت ما در حال حاضر نظام هوشمندی برای شناسایی گروه‌های نیازمند حمایت اجتماعی نداریم.
اجرای درست همان قوانین موجود هم می‌تواند بخشی از موانع را از پیش رو بردارد. ما یک‌سری قوانین و سیاست‌هایی داشتیم که نتوانستیم آنها را اجرایی کنیم. به عنوان مثال اصل 21 و 29 قانون اساسی که صراحتا حمایت و ایجاد امنیت و رفاه این زنان را به عهده دولت می‌گذارد یا قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی، سیاست‌های اجرایی مرتبط با حوزه رفاه اجتماعی و... که به هر دلیلی نتوانستیم آنها را اجرا کنیم. ما نه‌تنها این خدمات را برای زنان سرپرست خانوار ارائه نکردیم که همان خدمات حداقلی موجود هم از فراگیری بسیار پایینی برخوردار بوده‌است.
عمدتا سیاستگذاری دولت‌ها در این حوزه، توانمندسازی نبوده بلکه چسبندگی بوده است. به این دلیل که نتوانستیم آنچه را که ما در قالب حوزه رفاه و تامین‌اجتماعی به عنوان سیاست کارگستری داریم را در حوزه اشتغال و آموزش فنی و حرفه‌ای و اعطای تسهیلات فراهم کنیم.
در کنار همه این موانع نهادهای حاکمیتی هیچ تلاشی هم در آگاه‌سازی نداشته است.
به این مفهوم که تا به حال هنوز هیچ کارگاه آموزشی برای معرفی این افراد به حرفه‌های گوناگون برای آشنایی و ورود احتمالی آنها با بازار کار برگزار نشده است. وقتی حرف از حمایت و پشتیبانی می‌زنیم لزوما به مفهوم کمک مالی به این افراد نیست، می‌توان با برگزاری دوره‌های آموزشی راه ورود این افراد به بازار کار را هموارتر کرد، این از معمول‌ترین اقداماتی است که می‌توان انجام داد و انجام‌نمی‌شود.
یکی دیگر از موانع موجود در انجام حمایت‌ها، تورم و افزایش جمعیت این زنان است. طی چهار دهه گذشته امکان خروج این زنان از سیستم حمایت اجتماعی مستمر خیلی کم بوده است. در یک بخش با محدودیت منابع روبه‌رو بودیم و در بخش دیگر نااطمینانی از آینده حتی در صورت داشتن شغل باعث‌شده این افراد نخواهند از این چرخه حمایتی
خارج‌شوند.