میرهادی سیدموسوی آبا؛ روایتی ناب از 100‌سال آذربایجان

رمانی در فضای آذربایجان از قاجار تا انقلاب به قلم

میرهادی سیدموسوی آبا؛ روایتی ناب از 100‌سال آذربایجان


«آبا» در زبان آذری به معنی مادر است و اجداد نویسنده این کتاب که از روستای کافی‌الملک (اطراف تبریز) بودند، شخصیت‌های این داستان واقعی هستند. روابط و شرایط پیچیده اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این مردم در دوران قاجار، مشروطه، پهلوی اول و دوم، جنگ جهانی دوم، انقلاب اسلامی و... با محوریت شخصیت آبا از سال 1278 روایت شده‌است.
آذربایجان، دست کم از دوران قاجار، خطه مهم و استراتژیک ایران خصوصا به خاطر همسایگی با روسیه بوده است. خطه‌ای که نه تنها در دوران سلطه اتحاد جماهیر شوروی بر سرزمین روسیه و الحاقات آن، آماج حملات فکری و فیزیکی قرار گرفت بلکه پیش از آن هم در جریان سیاست‌های قاجار در جهت ایجاد توازن مثبت میان دو نیروی استعمارگر روس و انگلیس، به طور مداوم مورد طمع و دست‌اندازی بیگانگان قرار می‌گرفت و در قراردادها با سرنوشت ساکنان آن بازی می‌شد.
مهم‌ترین تفاوت رمان با تاریخ هم همین است که در تاریخ نامی از قرارداد گلستان می‌شنویم و اسمی از منطقه قفقاز که از آذربایجانات ایران جدا شد اما در رمان، زندگی کردن با آدم‌هایی را لمس و تجربه می‌کنیم که در ضمن این عهدنامه‌ها و تصمیم‌ها، دچار کدام فراز و نشیب‌ها شده و حیات‌شان چطور تحت تاثیر این وقایع قرار گرفته است. «آبا» قرار است یکی از همین رمان‌ها باشد و زندگی خانواده‌ای را به نمایندگی زنی به نام «آبا» از ززمان قاجار تا پس از انقلاب اسلامی پی بگیرد.
بسیاری از مهم‌ترین برگ‌های تاریخ معاصر ایران بدون شک در خطه آذربایجان و یا توسط آذربایجانی‌ها ورق خورده و میرهادی سیدموسوی روایتی ناب و انسانی را در قالب رمانی بلند آغاز کرده که جلد سوم آن از مجموع 10 جلد به پایان رسیده‌است.
او در گفت‌وگو و با جام‌جم گفت: من از زمان کودکی قصه‌های جذابی را از زبان اقوام درباره مادربزرگم می‌شنیدم. مادربزرگ من دختر یکی از اربابان بزرگ آذربایجان بوده که علاوه‌بر زمین‌داری و ثروت زیاد از مجتهدین دوره قاجار بوده. اما قصه‌هایی که درباره مادربزرگم می‌شنیدم همه روایتی بودند از سختی‌های بسیار زندگی و فقر شدید و این همیشه برای من سوال بزرگی بود.
موسوی از نمادهای تاریخی خاص و فرهنگ جالب توجه روستاهایی چون خامنه، دریانی و کوزه‌کنان و نیز باغ‌های بسیار وسیع روستای اجدادی‌اش، کافی‌الملک گفت و ادامه داد: شخصیت آبا (مادربزرگ من) و نحوه رفتار فامیل و اطرافیان با او که بسیار با احترام بود و روایت‌های عجیبی که از زندگی او شنیده بودم و نیز ویژگی‌های آن منطقه از نظر جغرافیای انسانی، طبیعی و سیاسی همگی باعث شد تا تحقیقات مفصلی را شروع کنم که نزدیک به یک سال طول کشید و ایده اولیه یک داستان شکل گرفت.
 سیدموسوی درباره ایده اولیه این رمان گفت: وقتی داستان آبا را با دوستان کارگردان سینما و تلویزیون و نیز برخی نویسندگان مطرح کردم، با استقبال خوبی مواجه شد ولی نیاز بود متن دقیقی از این روایت آماده شود؛ لذا پس از تحقیقات تکمیلی، طرح اولیه یک رمان بزرگ شکل گرفت و نوشتن آن را شروع کردم که تاکنون سه جلد آن نوشته شده‌است و به احتمال زیاد حداقل تا 10جلد ادامه پیدا کند. این نویسنده با اشاره به زمان انتشار این رمان گفت با برخی ناشران مذاکره‌هایی شده اما برای انتشار آن هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده‌است.