جزئیات هولناکترین جنایتی که در نخستین ماه سال رقم خورد
پشت صحنه یک قتلعام خانوادگی
این روزها جنوب کشور به کانون حادثه تبدیل شده و هر از گاهی اخباری از جنایت منتشر میشود. در یکی از آخرین جنایتهای انجام شده در اهواز، هشت نفر از دو خانواده توسط یک مرد اهوازی در شهرستان کارون و محله شیبان اهواز به قتل رسیدند و قاتل پس از راه انداختن حمام خون، دست به خودکشی زد.
16 فروردین ماه امسال بود که صدای شلیک چند گلوله پیاپی، خواب صبحگاهی مردم محله شیبان اهواز را خراب کرد. هیچکس نمیدانست اول صبح چه اتفاقی افتاده است. صدای مرد میانسالی در کوچه پیچیده بود که فریاد میزد و حریف میطلبید. یکی از همسایهها او را شناخت. او فائز کربلاوی بود که کلاشینکف به دست وارد خانه شد. بوی خوبی از این ماجرا نمیآمد.
همسایه فائز با ترس به او خیره شده بود که با لباسها و دستان خونین از خانه خارج شد. فائز که رفت، زن همسایه با یکی از مردان خانوادهاش به خانه فائز رفت تا ببیند کسی زنده مانده است. در و دیوار و کف خانه از خون مقتولان پوشیده شده و همه گوشهای افتاده بودند. جعفر کربلاوی 65 ساله، جسیمه جمیلی 60 ساله، عبدو کربلاوی 45 ساله و ثمین کربلاوی 33 ساله، پدر، مادر و دو برادر همسر اولاش بودند که همگی کشته شده بودند. دختر نوجوانی بنام سارا اما از رگبار گلولههای آتشین فائز جان سالم به در برده بود. دخترک با همان حال زار و نزار به زن همسایه گفت که دامادشان به آنها شلیک کرده است.
اهالی اهواز هنوز گیج و منگ از وقوع این حادثه بودند و همه در مورد آن صحبت میکردند. نام فائز کمکم به عنوان قاتل سریالی در محله شیبان پیچید.
شلیک مرگبار دوم
هنوز ساعاتی از این جنایت نگذشته بود که یکبار دیگر نام فائز به عنوان جنایتکار مطرح شد. محل جنایت این بار شهرستان کارون بود و این بار فائز، پدر و مادر زن دوم، پسر خود و برادر زن دومش را کشت. علت جنایتها هنوز مشخص نبود و همه با شک و تردید و حدس و گمان در مورد آن صحبت میکردند.
بحث در مورد حمام خونی که فائز در اهواز راه انداخته بود، حسابی داغ بود. یک عده بحث اختلافات خانوادگی را مطرح کردند، بعضی میگفتند پای زن سوم در میان است که باعث شده فائز دست به کشتار بزند. یکی دیگر هم میگفت فائز از همسرانش و بخصوص زن دومش متنفر بود و برای همین دیوانهوار دست به کشتار زد.
اختلافات مالی و اعتیاد
حدس وگمانهای درست و نادرست در مورد علت دو جنایت همچنان ادامه داشت تا اینکه یکی از اقوام فائز پرده از راز جنایت او برداشت و گفت:«فائز با زن اولش فامیل بود. آنها همیشه با هم مشکل داشتند. مشکلشان آنقدر ریشهای بود که باعث شد از هم جدا شوند. مدتی هر دو به تنهایی زندگی کردند، اما دوباره به هم رجوع و ازدواج کردند. ازدواج مجددشان دوباره به مشکل خورد و این بار زن فائز از شوهرش شکایت کرد و او را به زندان انداخت. آنطور که در فامیل گفته میشد، اختلاف آنها بر سر مسائل مالی بود و فائز میگفت زنش، اموالش را از چنگش درآورده است. اوضاع فائز از وقتی به زندان رفت بدتر شد و او علاوه بر داشتن یک خانواده ناآرام، درگیر اعتیاد هم شده بود وآنطور که میگفتند شیشه میکشید. البته گویا در حال ترک اعتیاد خود بود که این اتفاق افتاد.»
فائز فقط با همسر اولش مشکل مالی نداشت و با همسر دومش هم بر سر همین موضوع درگیر بود. او چند بار به برادرانش گفته بود از اینکه دو همسرش مال و منالش را بردهاند، بسیار ناراحت است و تصمیم دارد آنان را به قتل برساند. فائز بهقدری از این مساله ناراحت و آشفته بود که در چند پیامک به برادرانش گفته بود قصد دارد خانواده داییاش را بکشد. برادرانش این حرفها را در حد همان تهدید حساب کردند و جدی نگرفتند، اما به خوابشان هم نمیدیدند فائز روزی تهدیدهایش را عملی کند، اما این اتفاق افتاد. عصبانیت او به حدی رسیده بود که حتی به پسر 9 ساله خودش هم رحم نکرد و او را هم با شلیک گلوله به قتل رساند.»
مرد دیگری هم ناباورانه در مورد جنایتهای فائز صحبت میکرد. او فائز را از سالها پیش میشناخت و میگفت او یک تعمیرکار خوب بود و بارها ماشینش را برای تعمیر نزد او برده بود، اما فکر نمیکرد روزی دست به این جنایت بزند.
بررسیهای پلیس هم در این پرونده نشان داد، فائز راننده کامیون و مکانیک ماهری بود که بعد از شروع مشکلات مالی با همسرانش ، این کارها را رها کرد و مغازه سوپرمارکتی باز کرد و آنجا کار میکرد. او خانهای نداشت و شبها به خانه مادرش میرفت و آنجا میخوابید.
16 فروردین ماه امسال بود که صدای شلیک چند گلوله پیاپی، خواب صبحگاهی مردم محله شیبان اهواز را خراب کرد. هیچکس نمیدانست اول صبح چه اتفاقی افتاده است. صدای مرد میانسالی در کوچه پیچیده بود که فریاد میزد و حریف میطلبید. یکی از همسایهها او را شناخت. او فائز کربلاوی بود که کلاشینکف به دست وارد خانه شد. بوی خوبی از این ماجرا نمیآمد.
همسایه فائز با ترس به او خیره شده بود که با لباسها و دستان خونین از خانه خارج شد. فائز که رفت، زن همسایه با یکی از مردان خانوادهاش به خانه فائز رفت تا ببیند کسی زنده مانده است. در و دیوار و کف خانه از خون مقتولان پوشیده شده و همه گوشهای افتاده بودند. جعفر کربلاوی 65 ساله، جسیمه جمیلی 60 ساله، عبدو کربلاوی 45 ساله و ثمین کربلاوی 33 ساله، پدر، مادر و دو برادر همسر اولاش بودند که همگی کشته شده بودند. دختر نوجوانی بنام سارا اما از رگبار گلولههای آتشین فائز جان سالم به در برده بود. دخترک با همان حال زار و نزار به زن همسایه گفت که دامادشان به آنها شلیک کرده است.
اهالی اهواز هنوز گیج و منگ از وقوع این حادثه بودند و همه در مورد آن صحبت میکردند. نام فائز کمکم به عنوان قاتل سریالی در محله شیبان پیچید.
شلیک مرگبار دوم
هنوز ساعاتی از این جنایت نگذشته بود که یکبار دیگر نام فائز به عنوان جنایتکار مطرح شد. محل جنایت این بار شهرستان کارون بود و این بار فائز، پدر و مادر زن دوم، پسر خود و برادر زن دومش را کشت. علت جنایتها هنوز مشخص نبود و همه با شک و تردید و حدس و گمان در مورد آن صحبت میکردند.
بحث در مورد حمام خونی که فائز در اهواز راه انداخته بود، حسابی داغ بود. یک عده بحث اختلافات خانوادگی را مطرح کردند، بعضی میگفتند پای زن سوم در میان است که باعث شده فائز دست به کشتار بزند. یکی دیگر هم میگفت فائز از همسرانش و بخصوص زن دومش متنفر بود و برای همین دیوانهوار دست به کشتار زد.
اختلافات مالی و اعتیاد
حدس وگمانهای درست و نادرست در مورد علت دو جنایت همچنان ادامه داشت تا اینکه یکی از اقوام فائز پرده از راز جنایت او برداشت و گفت:«فائز با زن اولش فامیل بود. آنها همیشه با هم مشکل داشتند. مشکلشان آنقدر ریشهای بود که باعث شد از هم جدا شوند. مدتی هر دو به تنهایی زندگی کردند، اما دوباره به هم رجوع و ازدواج کردند. ازدواج مجددشان دوباره به مشکل خورد و این بار زن فائز از شوهرش شکایت کرد و او را به زندان انداخت. آنطور که در فامیل گفته میشد، اختلاف آنها بر سر مسائل مالی بود و فائز میگفت زنش، اموالش را از چنگش درآورده است. اوضاع فائز از وقتی به زندان رفت بدتر شد و او علاوه بر داشتن یک خانواده ناآرام، درگیر اعتیاد هم شده بود وآنطور که میگفتند شیشه میکشید. البته گویا در حال ترک اعتیاد خود بود که این اتفاق افتاد.»
فائز فقط با همسر اولش مشکل مالی نداشت و با همسر دومش هم بر سر همین موضوع درگیر بود. او چند بار به برادرانش گفته بود از اینکه دو همسرش مال و منالش را بردهاند، بسیار ناراحت است و تصمیم دارد آنان را به قتل برساند. فائز بهقدری از این مساله ناراحت و آشفته بود که در چند پیامک به برادرانش گفته بود قصد دارد خانواده داییاش را بکشد. برادرانش این حرفها را در حد همان تهدید حساب کردند و جدی نگرفتند، اما به خوابشان هم نمیدیدند فائز روزی تهدیدهایش را عملی کند، اما این اتفاق افتاد. عصبانیت او به حدی رسیده بود که حتی به پسر 9 ساله خودش هم رحم نکرد و او را هم با شلیک گلوله به قتل رساند.»
مرد دیگری هم ناباورانه در مورد جنایتهای فائز صحبت میکرد. او فائز را از سالها پیش میشناخت و میگفت او یک تعمیرکار خوب بود و بارها ماشینش را برای تعمیر نزد او برده بود، اما فکر نمیکرد روزی دست به این جنایت بزند.
بررسیهای پلیس هم در این پرونده نشان داد، فائز راننده کامیون و مکانیک ماهری بود که بعد از شروع مشکلات مالی با همسرانش ، این کارها را رها کرد و مغازه سوپرمارکتی باز کرد و آنجا کار میکرد. او خانهای نداشت و شبها به خانه مادرش میرفت و آنجا میخوابید.