تیر خلاص بر پیكر غرب
برجام و مذاكره بر سر چگونگی احیای آن بعد از خروج ایالات متحده از توافقنامه هستهای، سیاستی راهبردی است كه آمریكا حتی در دوران ترامپ نیز بهنحوی دنبال آن بود. درخصوص كلیات مذاكرات وین، نكاتی وجود دارد كه نمیتوان از آنها غافل شد. یكی از این موارد، به مشخص بودن تعهدات طرفین در برجام بازمیگردد. به عبارت بهتر، آمریكا و تروئیكای اروپایی، بهوضوح میدانند كه در راستای احیای توافق هستهای باید به چه تعهداتی بازگردند و چه تضمینهایی را ارائه دهند! اساسا این سوال مطرح است كه آمریكا و غرب در مذاكرات وین به دنبال چه اهدافی میباشند؟ استراتژی غرب و بهخصوص آمریكا در مواجهه با ایران مذاكره است. یعنی زمانی كه دولت دموكراتها در آمریكا (اوباما) سركار بود، مسیر مذاكره را در پیش گرفتند و بعد از آن، دولت جمهوریخواه (ترامپ) نیز به دنبال مذاكره با ایران بود. حال بایدن نیز همان سیاست دولتهای قبل از خود را درپیش گرفته است. بنابراین هر اتفاقی كه غرب علیه ایران انجام میدهد (تحریم، اقدامات خرابكارانه، تهدید و...) همگی برای كشاندن ایران به پای میز مذاكره است. نكته بعدی این است كه اوضاع بهسمتی میرود كه از طریق سیاست عملی میتوان از غرب امتیاز گرفت و آنها را وادار به اجرای تعهدات خود (لغو تحریمها) کرد. بدین معنی كه مذاكرات برجامی طی سالهای اخیر، نهتنها در عمل نتوانست تحریمی را از سر كشور بردارد، بلكه تحریمها و فشار آنها نیز روز به روز بیشتر شد. بعد از اجرای برجام، تنها در زمان ترامپ 1500نوع تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شد كه به اعتقاد اكثر كارشناسان حوزه روابط بینالملل، نشاندهنده شكست سیاست اعتماد به آمریكا بوده است.