روند استحاله یک نهاد مردمی
یادداشت: مهرداد مالعزیزی کارشناس شهری
بهانه تشکیل شوراها به عنوان نهادی نظارتی شهری و شهروندی این است که درخصوص همه ابزارها و تجهیزات و عناصر شهر یک نهاد نظارتی وجود داشته باشد و مسائل و برنامهریزی شهر را پیش ببرد. به این مفهوم که این نهاد نظارتی قرار نبوده که فقط در تعیین شهردار یا حسابرسیهای مالی شهری فعال باشد. همانگونه که در شرحوظایف قوانین شوارها قیدشده یکی از وظایف آنها بررسی و نظارت بر برنامههای تمام نهادها و ادارههایی است که در بحثهای شهری فعالیت میکنند.
شوراها اتفاقا قرار بوده پیشقراولان مدیریت یکپارچه شهری باشند. مدیریتی که حالا لایحهاش نزدیک به 20سال است در مجلس شورای اسلامی خاک میخورد و هنوز هم به قطعیت نرسیده است.
به شکلی شوراهایشهر میتوانستند مسیر رسیدن به مدیریت یکپارچه شهری را هموار کنند و بهنوعی نقطه اتصال مدیریت شهری با تمام نهادها و سازمانهای مرتبط با امور شهری باشند. کلید شهرها در ایران در دست شهردار نیست و به نوعی شهردارها برخلاف بسیاری از شهرهای جهان کلیدداران شهر نیستند.
قرار بود در لایحه مدیریت یکپارچه شهر 23وظیفه اصلی را به عهده شهردار بگذارند و به نوعی آنها را کلیددار شهر کنند و شوراهای شهر قرار بود در این میان تسهیلگر باشند اما این تسهیلگری از سوی شوراها صورت نگرفت و این نهادها تبدیل شدند به شوراهای شهرداری. به این مفهوم که شرحوظایف آنها تنزل پیدا کرد به یک نهاد نظارت بر امور شهرداریها و این رویه باعث شد چنین ذهنیتی برای افکار عمومی شکل بگیرد که شوراها را نهادی متصور کنند که وظیفهاش فقط انتخاب شهردار و نظارت بر امورمالی شهرداریهاست. در این میان میبینیم تمام فعالیت و گفتوگوهای اعضای شورایشهر به جز تمرکز در حوزه شهرداری شامل هیچ مواردی نمیشود و تسهیلگری شوراها تبدیل شد به کنترلگری شهردارها. از سوی دیگر این تنزل شرحوظایف شوراها سبب شد این نهاد فقط به حوزه مالی شهرداریها ورود پیدا کنند به این مفهوم که هیچ نظارت حقوقی بر عملکرد شهرداریها وجود ندارد. هرجا میبینید فسادی در شوراها صورت گرفته مربوط به بحثهای مالی است. نشانه دیگر این که نمیبینیم اعضای یک شورا مسلط بر امور حقوقی باشند و همه به شکل سیستماتیک بحثهای مالی را مطرح میکنند و هیچکدام ناظر حقوقی نیستند. به همین دلیل آرامآرام میبینیم که شوراها فقط در بازیها و رانتهای اقتصادی حرفی برای گفتن دارند. شاید در تهران بحث تخصصها بهطور تصادفی و اتفاقی رعایت شده باشد اینکه فردی با تخصص شهرسازی یا برنامهریزی شهری یا حقوقی توانسته وارد بشود اما در بیشتر شهرهای ایران این اعتقاد وجود ندارد که اعضای شورایشهر باید مسلط بر امور و مسائل شهری باشند.