مذاکرات وین  طبق «سیاست قطعی» جلو می‌رود؟

برخی اخبار و مواضع دیپلمات‌های حاضر در مذاکرات وین، نگرانی‌ها درباره احتمال عبور از سیاست‌های نظام را پررنگ کرده است

مذاکرات وین طبق «سیاست قطعی» جلو می‌رود؟

بیانات رهبر انقلاب پیرامون حواشی اخیر و اشاره‌ای که به نقش و جایگاه وزارت خارجه در سیاست‌خارجی کشور داشتند بحث‌ها درباره نقش وزارت خارجه در برجام را برجسته کرد. رهبر انقلاب در بخشی از سخنرانی یکشنبه فرمودند «سیاست خارجی در همه جای دنیا در مجامع بالادستی تعیین می‌شود و نه در وزارت امور خارجه. وزارت خارجه در تعیین سیاست‌ها مشارکت دارد اما تصمیم‌گیر نیست بلکه مجری است.» بلافاصله پس از ایراد این بخش از بیانات مقام معظم رهبری، حامیان برجام با انتشار گسترده مطالبی در فضای مجازی این خط را دنبال کردند که بر اساس بیانات رهبری نباید در خصوص برجام و مشکلاتی که دارد از دولت و وزارت خارجه انتقاد کرد و مسوولیت این ماجرا تماما با سیاستگذار و نهادهایی غیر از دولت و وزارت خارجه بوده است.» اما نگاهی به گذشته نشان می‌دهد که رهبر انقلاب در سخنرانی‌های خود در سال‌های گذشته بارها تاکید کرده‌اند که آنچه در جریان مذاکرات برجام اتفاق افتاده با سیاست‌هایی که از سوی رهبر انقلاب و نهادهای بالادستی ابلاغ شده بود فاصله معناداری داشته و همین فاصله، منشاء بسیاری از مشکلات فعلی است. این مساله در کنار اخباری که این روزها از مذاکرات وین منتشر می‌شود این نگرانی را ایجاد می‌کند که بار دیگر شاهد تکرار تاریخ باشیم و تجربه‌ای که در قالب برجام و عدول از سیاست‌های کلان رخ داد بار دیگر اتفاق بیفتد.

در دیماه سال گذشته بود که همزمان با تغییر دولت در آمریکا و امیدواری حامیان مذاکره در ایران به باز شدن فصل جدید مذاکرات، رهبر انقلاب در سخنرانی مهمی سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران را در خصوص هرگونه مذاکره جدید و از سرگیری تعهدات هسته‌ای از سوی کشورمان تبیین کردند.
ایشان در این باره فرمودند: «باید آمریکا تحریم‌ها را کلا لغو بکند؛ آن هم نه به زبان و روی کاغذ که بگوید لغو کردیم؛ نه، بایستی در عمل تحریم‌ها را لغو کنند و ما راستی‌آزمایی کنیم و احساس کنیم که درست تحریم‌ها لغو شده، آن وقت ما هم به این تعهّدات برجامی برمی‌گردیم.»
اما مواضعی که از آن زمان تا‌کنون از سوی دولت مطرح شده و به‌ویژه مواضعی که از سوی مذاکره‌کنندگان هسته‌ای کشورمان در وین طرح اتخاذ می‌شود در مواردی به روشنی با این سیاست قطعی فاصله دارد و این مساله بار دیگر زنگ خطر را به صدا در می‌آورد که مجریان سیاست‌ها در عمل نتوانند مباحث کلانی را که در نهادهای بالادستی تصویب شده به اجرا در‌آورند.
از جمله این مواضع می‌توان به اظهارات عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه در فروردین اشاره کرد که با بیانات رهبری مبنی بر ضرورت لغو تحریم‌ها در تضاد است و به نوعی از احتمال پذیرش تعلیق تحریم‌ها به جای لغو آن خبر می‌دهد.
عراقچی در این سخنان گفته بود: این موضوع در برجام کاملا پذیرفته شده است که لغو همه تحریم‌ها در اختیار رئیس جمهوری آمریکا نبوده و در اختیار کنگره است و چون کنگره، آمادگی لغو را نداشت و احتمالا نداشته باشند رئیس جمهوری از اختیارات خودش در قانون اساسی استفاده و تعلیق می‌کند.
خبرهایی هم که به نقل از منابع مطلع در وین منتشر می‌شود حکایت از حرکت مسیر مذاکرات در جهت تعلیق تحریم‌ها دارد. در همین راستا چندی قبل شبکه تلویزیونی پرس‌تی‌وی در گزارشی اعلام کرد آمریكایی‌ها تلاش دارند به جای لغو كامل تحریم‌ها، اقدام به تعلیق آنها برای مدت‌های 120 روزه كنند.
پرس‌تی‌وی به نقل از یک منبع خبری در وین گفت: «دستورالعمل آمریكا صرفا تعلیق تحریم‌ها و نه لغو كامل آنهاست. در صورت رفع برخی تحریم‌ها، آمریكا قصد دارد آنها را در بازه‌های ۱۲۰ و ۱۸۰ روزه تمدید كند.»
نکته دیگر در سیاست قطعی تبیین شده از سوی رهبر انقلاب، بحث راستی‌‌آزمایی لغو تحریم‌هاست و در حالی كه برخی كارشناسان در كشورمان معتقدند برای راستی‌آزمایی رفع تحریم‌ها به یك بازه زمانی سه تا شش‌ماهه نیاز است، شبکه پرس‌تی‌وی اعلام کرده كه آمریكا صرفا با یك بازه زمانی كوتاه‌مدت یك هفته‌ای برای راستی‌آزمایی موافقت كرده است.
صحبت‌هایی هم که از سوی رئیس‌جمهوری در این روزها مطرح می‌شود تاییدکننده این است که دولتی‌ها چندان اعتقادی به راستی‌آزمایی طولانی مدت ندارند و در صورت اقدام آمریکا به لغو تحریم‌ها بلافاصله به آن پاسخ خواهند داد. روحانی در همین زمینه گفته بود:‌ راستی‌آزمایی رفع تحریم‌ها زمان زیادی نمی‌برد؛ برخی بلد نیستند می‌گویند راستی‌آزمایی زمان می‌برد!
 حرکت گام‌به گام در تضاد با لغو یکجای تحریم‌ها
از سوی دیگر با وجود این‌که رهبر انقلاب بر ضرورت لغو کلیه تحریم‌های آمریکا به عنوان اولین گام تاکید کرده‌اند بحث لغو مرحله‌ای تحریم‌ها موضوعی است که با وجود تکذیب‌های چندباره، همچنان از سوی مقامات آمریکایی تکرار می‌شود و مسوولان دولتی نیز در ماه‌های گذشته در چند نوبت اظهاراتی مبنی بر احتمال پذیرش این رویکرد داشته‌اند.
مثلا رئیس‌جمهوری در اواخر سال قبل گفته بود: آمریکا از آنجا که در شکستن پیمان پیشقدم بوده باید در بازگشتن به پیمان هم پیشقدم باشد. آمریکا بداند ما برای اجرای پیمان آماده‌ایم. برای اجرای کل با کل آماده‌ایم و برای اجرای جزء با جزء هم آماده‌ایم.
همچنین وزیر خارجه هم در اظهار نظری از یک سازوکار برای بازگشت همزمان ایران و آمریکا به تعهدات برجامی سخن گفت و اظهار کرد: هماهنگ‌کننده اتحادیه اروپا در کمیسیون مشترک می‌تواند بازگشت ایران و آمریکا را به توافق هسته‌ای تنظیم نماید.
اظهارات مقامات آمریکایی هم نشان می‌دهد که آنها همچنان بر اقدامات متقابل اصرار دارند و حاضر نیستند پیش از بازگشت ایران به تعهدات هسته‌ای، تحریم‌ها را لغو کنند.
چندی قبل یک مقام بلندپایه وزارت خارجه آمریکا در گفت‌وگو با خبرنگاران با رد رفع همه تحریم‌ها قبل از شروع اقدامات ایران گفت: در مورد رفع تحریم‌ها طی مراحل، ما نمی‌پذیریم که همه تحریم‌ها را برداریم و بعد از آن ایران به برجام برگردد. ما برای ایران روشن کرده‌ایم که نمی‌پذیریم قبل از اقدام ایران برای بازگشت به تعهدات برجامی، به همه تعهدات برجامی برگردیم.
این اظهارات در حالی است که رهبر انقلاب به روشنی بر ضرورت لغو یکجای تحریم‌ها از سوی آمریکا تاکید کرده و کارشناسان نسبت به تبعات بازگشت آمریکا به برجام به صورت گام‌ به گام هشدار داده‌اند.
 درس نگرفتن از برجام
البته بیانات رهبر انقلاب در ماه‌های گذشته نشان می‌دهد که ایشان همچنان همان سیاست گذشته را که بارها اشاره کرده‌اند درباره مذاکرات هسته‌ای که اکنون در وین در جریان است دنبال می‌کنند.  
ایشان در فروردین امسال با اشاره به مذاکرات هسته‌ای فرمودند: سیاست کشور را ما اعلام کردیم و به مسؤولین هم گفته‌ایم؛ هم از نزدیک گفتیم، هم با نوشته گفتیم، هم در جلسات گفتیم، هم در صحبت عمومی گفتیم؛ سیاست کشور معلوم است که چه کار باید بکنند. خب حالا تشخیص مسوولین ما این است که برویم مذاکره کنیم تا همین سیاست را اِعمال کنیم؛ ما بحثی در این زمینه نداریم...»
با اینحال و با وجود شواهد روشن درباره اهمیت نقش مجریان در مذاکرات هسته‌ای، به نظر می‌رسد یکی از اهداف سوءاستفاده‌کنندگان از بیانات اخیر رهبر انقلاب، فرار از پیامدهایی است که احتمالا عدول از خطوط قرمز در مذاکرات وین می‌تواند به همراه داشته باشد.
به‌ویژه اظهارات مقامات آمریکایی که همچنان بر موضوعاتی نظیر رفع گام‌ به گام تحریم‌ها تاکید دارند که خلاف سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران است.
در همین زمینه می‌توان به مطلبی که عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در فضای مجازی منتشر کرده اشاره کرد که به نوعی القا می‌کند هر اتفاقی در مذاکرات وین افتاد باید به عنوان سیاست بالادستی قلمداد شود و اگر انتقادی وجود داشت وزارت خارجه و مذاکره‌کنندگان در آن زمینه مسوولیتی ندارند. عبدی در این مطلب نوشته است: رهبری نظام به درستی تاکید کردند که سیاست خارجی در وزارت خارجه تعیین نمی‌شود و آنها سیاستگذار نیستند. آقای ظریف هم همین را گفته بود. حالا اصولگرایان بفرمایند که آقای عراقچی در وین در حال سیاست‌گذاری است یا اجرای سیاست بالادستی؟
اما به نظر ‌می‌رسد به جای این‌گونه فرافکنی‌ها، حامیان برجام و دست‌اندرکاران مذاکرات هسته‌ای باید از گذشته درس بگیرند و با استفاده از ظرفیت‌هایی که وجود دارد راه را بر خسارت‌های دیگر ببندند.
حمیدرضا ترقی، کارشناس مسائل بین‌الملل در همین زمینه به جام‌جم می‌گوید: اگر امروز هم در مذاکرات وین، خطوط قرمز و تذکرات مقام معظم رهبری از سوی تیم مذاکره‌کننده ما مورد توجه قرار دقیق نگیرد و رعایت نشود، بلا و سختی‌های دیگری بر مردم تحمیل خواهد شد. وی با بیان این‌که اگر مسوولان وزارت خارجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و خطوط قرمز ترسیم شده برای انجام مذاکرات پایبند باشند، تحریم‌ها به معنای واقعی و به صورت کامل برداشته می‌شود تصریح کرد: عدول از خطوط قرمز نظام، باعث می‌شود آمریکایی‌ها بدون هیچ‌گونه هزینه‌ای به برجام بازگردند و این مساله در آینده سرمنشا مشکلات فراوانی برای کشور خواهد شد.


ضعف در اجرای  سیاست درست
فؤاد ایزدی / استاد دانشگاه
 ادعاها درباره این‌که وزارت خارجه نقشی در مشکلات برجام ندارد درست نیست زیرا همواره باید این نکته را در‌نظر داشت که اگر مجری، ناکارآمد باشد و نسبت به خطوط قرمز بی‌توجهی کند، در این صورت هر چقدر هم سیاستگذاری درستی انجام شود در‌نهایت به‌دلیل ضعف در اجرا، موفقیتی حاصل نخواهد شد.
از سوی دیگر باید در‌نظر داشت که نقش مجری، نقش کمی نیست و در صورتی که در طول مذاکرات مربوط به برجام، خطوط قرمز تعیین شده به‌درستی در‌نظر گرفته می‌شد و همچنین شروط مورد نظر رهبری مورد توجه قرار می‌گرفت برجام در وضعیت بهتری قرار می‌گرفت اما متاسفانه این‌گونه نشد.
بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که مسؤول شرایط فعلی افرادی هستند که سیاست‌های تعیین شده را به‌درستی اجرا نکردند. از سوی دیگر نسبت به نقش جریان حامی برجام در سیاستگذاری آن هم نباید غافل بود چرا که آقای روحانی رئیس شورای عالی امنیت ملی است و آقای ظریف و سه نفر دیگر از دولت در شورای عالی امنیت ملی حق رای دارند و آقای لاریجانی هم که آن زمان رئیس مجلس و عضو شورای عالی امنیت ملی بود از طرفداران برجام بود.  
بر این اساس باید گفت دولت هم در سیاستگذاری نقش دارد و هم در اجرا. با توجه به این موضوع حامیان برجام نمی‌توانند از زیر بار مسؤولیت شانه خالی کنند. چنین رفتاری مناسب نیست و باید ضعف‌هایی که در حوزه سیاست خارجی وجود دارد در نظر گرفته شود.
نکته دیگر این است که رفتن پرونده مذاکرات هسته‌ای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه اشتباه بود و به نظر می‌رسد که این وزارتخانه عملکرد خوبی در این ارتباط نداشت و باید این پرونده به شورای عالی امنیت ملی بازگردد. درضمن باید از برجام و مشکلات متعددی که در اجرا وجود داشت درس عبرت گرفت و دوباره آن را در وین تکرار نکرد.