به من اعتماد کن!
یک نفر به خون شما تشنه است و با کلی دم و دستگاه دنبال شماست و میخواهد شما را گیر بیندازد و البته این آدم تنها نیست و یک تیم کامل برای پیدا کردن شما استخدام کرده. شما بین یک مشت گوسفند گیر کردید علاوه بر یک سگ گله که بیش از حد جوگیر هم هست و خب کلکسیون آدمهای عتیقه
دور و برتان با یک صاحب مزرعه حواس پرت و بیحوصله کامل میشود. خبر بعدی اینکه ماشین شما توی انگلستان و بعد از یک تصادف گم و گور شده و حتی پول مترو هم ندارید. و اینکه زبان انگلیسی را بلد نیستید، مجموعه بدبختیها کامل شده و میتوانید به همه بگین: بدبختتر از من هیچ کس نیست.
لولا یک عشق رانندگی است که بدون اجازه سوئیچ ماشین پدرش را برمیدارد و گرفتار تمام بدبختیهای بالا میشود. فارماگدون (شان گوسفنده)، در 87 دقیقه داستان لولا را بیان میکند. البته با حضور غیرافتخاری «شان» و «بیتزر» و بقیه بروبچ بدون داشتن حتی یک دیالوگ!