پرونده جامجم درباره اهمیت دیوارنوشتهها و ادبیات خیابانی در مناسبات فرهنگی جهان
ادب الشوارع؛ روزنامهای بر دیوار
اسم من قشنگ است، اما از بچگی دوست داشتم معصومه باشم، نه به این دلیل که اسم زیبایی است ـ که هست! چون اولین مواجهه من با عشق را نام دختری رقم زد که روی دیوار روبهروی خانهمان توی قلبی بزرگ کنار نام دیگری نشسته بود و باعث شد همیشه فکر کنم یک دختر چقدر میتواند در قلب پسری عمیق شود که آن پسرک برود و رنگ بخرد و یک شب، بیآنکه همسایهها او را ببینند بیاید و روی دیواری که میداند معصومه یا حالا معشوقهاش از کنار آن عبور میکند اسمش را توی یک قلب بزرگ کنار اسم خودش بنویسد. یا فکر کنم به اینکه معصومه اول که اسم خودش را روی دیوار دیده چه کار کرده؟ بار دوم چطور؟ اصلا دیده؟! سر میزند که ببیند هنوز نامش روی دیوار هست یا نه؟! حالا کجاست؟! آن پسر توانسته اسم معصومه را از سینه دیوار بردارد و لای برگههای شناسنامهاش پنهان کند یا نه؟! هرچه باشد معصومه از نگاه من خوشبختترین زن دنیاست، حتی اگر تمام دستاوردش از زندگی عاشقانه همین دیوارنوشته باشد. دیوارنوشتهای که هیچگاه من نداشتم! خانمها، شما برای خودتان دیوارنوشته دارید؟!
دیوارنوشتهها عمری به اندازه تاریخ دارند، آنها در واقع با تاریخ به دنیا آمدهاند، زیرا تاریخ از زمانی شروع شد که به روایت درآمد و اولین سبک از روایت، دیوارنوشته بود.
دیوارنوشتهها کمکم از غارها بیرون آمدند اما در هیاهوی تلویزیونها، در ورقخوردن روزنامهها و در چشمکزدن تابلوهای نئونی گم شدند. اینترنت آنقدر قد کشید که نهتنها دیوارنوشتهها که بسیاری از نوستالژیها را در خودش بلعید اما مثل بسیاری از پدیدههای دیگر دنیا، نتوانست تمامی آنها را در خود هضم کند. حالا و در دهه دوم قرن بیستویکم، کمکم شاهد بازگشت دیوارنوشتهها به دنیای مدرن هستیم. پدیدهای که از اعتراض عبور کرده و امروزه در دنیای ادبیات زندگی میکند؛ آنقدر که عربها، که بیشتر با این پدیده روبهرو هستند، نام «ادبالشوارع» یعنی «ادبیات خیابانها» را برای آن برگزیدهاند، و ما اینجا آن را به نام «جداریات» میشناسیم.
چطور رشد کردند؟
انسان نخستین برای فرار از پدیدههای قدرتمند بیرون به اعماق غارها پناه برده بود و همیشه دوست داشت جزییات زندگی روزانه و نوع زندگی مردمش را با سادهترین ابزارهایی که در اختیار دارد روی دیوارها ثبت کند، برای همین زغال یا سنگ بهدست گرفت و رابطه دوستانهای را با دیوارها و نقاشی شروع کرد که تا عصرهای طولانی ادامه داشت و اگر پای اختراع ابزارها به میان نیامده بود هنوز بساطش را برنچیده بود! بعدها و بعد از تولد خط، او هم به این جمع اضافه شد و سعی کرد در انتقال ساده و روان پیامها تا میتواند صادقانه کار کند. در نهایت نقاشی و خط پابهپای تغییرات و تفاوت فرهنگها در کنار یکدیگر رشد کردند و پیش چشم موافقان و مخالفشان توانستند در صف هنر جایی برای خود باز کنند.
چطور به کشورهای عربی رسیدند؟
این مهمان پرهیاهو از غرب راه خود را به کشورهای عربی باز کرد و در سایه «بهار عربی» و انقلابها، خیزشها و اعتراضها در این کشورها به شکل گستردهای میان مردم رواج پیدا کرد و به وسیلهای پرطرفدار برای بیان حرف دلشان یا هر چیزی که شرایط نمیگذاشت بر زبان بیاورند تبدیل شد. حتی در یکی از «جداریها» میگویند: «اگر کسی را داشتیم که به حرفمان گوش دهد روزنامه دیوار را رها میکردیم!»
چهکار میکنند؟
فرض کنید رنگ و قلممویی به شما بدهند و بخواهند اولین ایدهای را که به ذهنتان میرسد روی دیوار بنویسید. چه مینویسید؟ کار «ادبیات خیابانها» همین است! کلماتی که در ذهن شما بالا و پایین میپرند، ایدههایی که در تاریکی رها شدهاند و گاه جرقهای از عشق، طنز، اعتراض، وطنپرستی یا خشم نور روی آنها میتاباند و روشنشان میکند را روی دیوارها در معرض چشم همه قرار میدهد. نمایشگاه سادهای فراهم میکند که لازم نیست برای دیدن آن در صف خرید بلیت بایستید یا برای تماشایش ساعتها وقت صرف کنید. تصویری که ممکن است پشت صفهای طولانی ترافیک هم توجهتان را جلب کند و آن کلمات را با خودتان به محل کار، تفریح یا قراری دوستانه ببرید، به موضوع صحبتتان تبدیلش کنید، یا شاید حتی وقتی به خانه میرسید به هویت انسانی فکر کنید که بیهیچ نشان یا امضایی ناپدید شده و تار و پود قصههایی را که در خیابانهای شهر روی دیوارها بافته است، همراه استکان چای سر بکشید!
موضوعشان چیست؟
در جداریات بیشتر از هرچیز با دوگانه عشق و جنگ روبهرو هستیم! اعتراض در کنار پیامهای عاشقانه و اجتماعی و طنز! گاهی حرف مردمانی که از سرزمین خود مهاجرت کردهاند. گاهی حرفهای در گوشی و خصوصی! گاهی ابراز عشقها و تنفرها! گاهی خبر برد و باخت تیمهای فوتبال! و گاهی شماره تلفن خانههایی که برای فروش گذاشتهاند! حتی حالا در سایه بیماری کرونایی که جهان را درگیر کرده به مکانی برای تشکر و ابراز احترام به کادر درمان تبدیل شده است!
چرا روی دیوار؟
کجا بهتر از دیوار؟ برای مردمانی که تنها آشنایشان «کلمه» است ولی دوست دارند با مردم حرف بزنند و مطمئن باشند پیامشان به بیشترین آدمهای ممکن میرسد دیوار میتواند محل مناسبی باشد! حتی اگر این تعامل یکطرفه و در حد ایجاد سؤال در ذهن
مخاطب باشد!
جوانان میآیند و بند از پای دختران افکارشان برمیدارند تا روی دیوارهای گنگ برقصند و شعر و احساس زیر قدمهایشان بهجا بماند و میل به زندگی یا آزادی یا مرگ در راه وطن را روی دیوار نقش بزنند!
در شبکههای اجتماعی چه میکنند؟
«علی الحدیثی» رماننویس عراقی میگوید: «اگر ما بخواهیم روی هرچه نوشته میشود اسم ادبیات بگذاریم یعنی همه آدمها ادیباند! البته مشکل این نیست که همه آدمها ادیب باشند، بلکه مشکل هرج و مرج ادبی ناشی از این مسأله است!» به نظر او نوشتن در خیابانها حالا که شبکههای اجتماعی در دسترساند به تأثیری که این کار در روان آدم میگذارد، برمیگردد، چون اگر آدم جملهای را مثلا در «فیسبوک»ش بنویسد دوستانش آن را میخوانند اما وقتی جملهای روی دیوار و در خیابان نوشته میشود هرکه رد شود میتواند آن را بخواند.»
به نظر خانم «میس خالد العثمان» نویسنده کویتی هم خیلی از این نوشتهها در حدی نیستند که بتوان روی آنها اسم ادبیات گذاشت و کارکردشان تنها در حد اظهار نیاز به حرف زدن و شنیده شدن است!
در مقابل کسانی مانند ایمن العتوم، شاعر و رماننویس اردنی معتقدند این نوشتهها «یک حالت ادبیاتند منتها هنوز آنقدر رشد نکرده تا یک مکتب دارای اصول و ویژگیهای خاص خودشان باشند!» او میگوید: درست است شبکههای اجتماعی بلندگویی برای هر صاحب نظر یا ایده فراهم کرده ولی ادبیات روی دیوارها تحت قوانین زبانی یا هنری قرار نمیگیرد. ایده نوشتن روی دیوار چون با اقبال فراوان جوانان مواجه است و انقلابها گستردهاش کردند، حالا شکل جدیدی به خود گرفته و به آینهای برای انعکاس انقلابهای عاطفی، احساسات عاشقانه و اعتراض علیه قدرتها تبدیل شده و انتشارشان بهدست کاربران شبکههای اجتماعی به نوعی مد تبدیل شده است؛ مدی که سرنوشت بعضی از «جداریات» را به سرزمین عکسهای روی مانیتور میکشاند. انگار مدرنیزه و چنگ زدن به معانی ساده و دور از تکلف دغدغه انسان امروز است!
کجاها دیده میشوند؟
مصر، لیبی، تونس، سودان، سوریه، لبنان، یمن، عراق، فلسطین؛ تمام کشورهایی که جنگ و انقلابی را به خود دیدهاند. دکتر غسان ابولبن، استاد هنر دانشگاه اردن میگوید: هنر جداریات در مصر هم روی انقلاب تأثیر گذاشته و هم از آن تأثیر گرفته است و این موضوع آنقدر بعد از انقلاب مصر و تونس به چشم میآمده که به آن «جنگ دیوارها» میگفتند.
فلسطینیها دهههاست از آن علیه اشغالگران اسرائیل استفاده میکنند و آن را با انتفاضه و شعر شاعران مقاومت گره زدهاند. آنها با دموکراسی مطلق از دیوار ابزاری برای ابراز وجود ساختهاند! یمنیها از آن پل امیدی به سمت دنیای بیرون از خود میکشند تا بگویند یمن از الهه جنگ قویتر است. در لبنان، سوریه و عراق هم پس از شروع جنگها و اعتراضها و تظاهرات، دیوارها به محلی برای اعلام انتفاضه تبدیل شده است.
چهکارشان کنیم؟
بخوانیم و لذت ببریم! واقعیت این است که امروزه «ادب الشوارع» در جهان عرب به پدیدهای میدانی تبدیل شده و زبان ساده و همهفهمش باعث شده بهرغم مخالفت مخالفانش هر روز طرفداران بیشتری پیدا کند. جداریات به ما نشان میدهد جوامع صندوق در بسته نیستند و هر پدیدهای با توجه به طبیعتاش میتواند فضایی برای خود پیدا کند هرچند دوام یا به فراموشی سپرده شدنش در گرو خلاقیت نویسندگانش است. برای ما اما؛ جداریات لبخند شادی یا اندوه عمیقی است که بعد از خواندنشان به چهره میآوریم. آرزویی برای اینکه جای نویسنده باشیم یا جای مخاطب روی دیوار!
-
پشت صحنههای یک نقشه شیطانی
-
دانستنیهایی درباره دنیای ادویهها
-
برنامههای کاغذی برای چالشهای واقعی
-
پشت صحنه ویترین سریالها
-
بچههای مدرسه آ ه
-
سلطان وام در دام
-
پربینندههای ماه رمضان با بیش از 79 درصد مخاطب
-
نگرانی از بازار سیاه واکسیناسیون خصوصی
-
ادب الشوارع؛ روزنامهای بر دیوار
-
میزان زکات فطریه سال ۱۴۰۰ از سوی مراجع اعلام شد
-
پربینندههای ماه رمضان با بیش از 79 درصد مخاطب
-
سفر ممنوع شد، سفر ممنوع نشد