گفتوگو با مهرداد غفارزاده، کارگردان سینما درباره سازوکار تولید مشترک با دیگر کشورها
اعتماد از قرارداد هم راهگشاتر است
سازوکار مناسب یک تولید مشترک چیست و چقدر باید در بحث قرارداد و التزام حقوقی درست و دقیق عمل کرد که اختلافات و مشکلاتی میان طرفین پیش نیاید؟
در این 40 سال خیلیها مدعی هستند، فیلمهایی که با کشورهای دیگر ساختند، محصول مشترک است. البته به شکل جسته و گریختهای هم تولیدات مشترکی با برخی کشورها اتفاق افتاد اما میتوانم بگویم تنها فیلمی که به معنی واقعی کلمه یک تولید مشترک با کشور ترکیه محسوب میشود، همین فیلم «ترانهای عاشقانه برایم بخوان» است. با اینکه خیلی زمانبر و هزینهبر بود، اما ما حدود هفت ماه به ترکیه رفتیم و رایزنی و رصد کردیم که آیا شرکت حاضر است درباره این فیلم با ما وارد مذاکره شود؟ بهجز این، آیا حاضر است کنار این فیلم قرار بگیرد که ما هم پخش ترکیه را داشته باشیم و هم پخش ایران را. من و تهیهکننده و سرمایهگذار ایرانی در این مدت بهطور دائم جلساتی داشتیم که بتوانیم به یک محصول مشترک میان ایران و ترکیه برسیم. باوجود صرف زمان و هزینه زیاد، درباره همه بحثهای حقوقی بهطور کامل صحبت به میان آمد و قرارداد تنظیم شده میان دو طرف ایران و ترکیه، خیلی محکم و دقیق منعقد شد. بخش کمی از فیلم ما در ایران و بیشتر آن هم در استانبول فیلمبرداری شد. به جز این ما هفت هشت بازیگر مطرح سینما و تلویزیون ترکیه هم در کار داشتیم. کار کردن با این بازیگران کار خیلی سختی است، چون آنها آداب و منش و اصول و رفتار و روش خاصی دارند که با سینمای ایران تفاوت دارد. پژمان بازغی و افسانه پاکرو که به عنوان دو بازیگر ایرانی آنجا حضور داشتند، میتوانند به این تفاوتها اذعان کنند. در مجموع ما خیلی محکم و دقیق در این کار جلو رفتیم تا هیچ مشکل جدی و اختلافی با طرف ترکیهای پیش نیاید. البته نمیگویم مشکل نداشتیم و در مقطعی، وقفهای هم پیش آمد. اما با درایت و حمایت و پشتیبانی تهیهکنندگان و سرمایهگذاران ایران و ترکیه، کار تولید فیلم بهخوبی ادامه پیدا کرد و به پایان رسید. بعد از اتمام فیلمبرداری، 45 روز کارهای فنی فیلم طول کشید و به مرحله نمایش رسید. ترانهای عاشقانه برایم بخوان در 200 سینمای ترکیه از جمله 60 سالن سینمای استانبول اکران شد و باوجود همزمانی با انتخابات شهرداری آنجا، مورد استقبال قرار گرفت. صدور پروانه نمایش فیلم برای اکران در ایران، حدود چهار پنج ماه طول کشید. وقتی مجوز نمایش را گرفتیم و قرار بود فیلم را اکران کنیم، موضوع کرونا پیش آمد که متاسفانه هنوز هم پابرجاست و فیلم در ایران اکران نشدهاست.
به نظر میآید در تولیدات مشترک با کشورهای دیگر، فارغ از بحثهای حقوقی و تعهدات و قراردادها، بحث اعتماد هم مقوله مهمی است و بهویژه در کار با ترکیه که اشتراکات فرهنگی زیادی با ایران دارد، میتوان با این محور اعتماد و دوستی و تعامل و همدلی پیش رفت.
بله، اعتماد دوطرفه واقعا مهم است و حتی به نظرم در تولید مشترک، میتواند از قرارداد هم راهگشاتر و مطمئنتر باشد. باتوجه به رضایتی که از تولید مشترک ترانهای عاشقانه برایم بخوان داشتم، قرار است بخشهایی از سریال «آهوی من مارال» را هم در ترکیه فیلمبرداری کنم، چون یک شخصیت ترک هم در قصه داریم. به همین دلیل این روزها با یکی از شرکتهای فیلمسازی کشور ترکیه در حال مذاکره هستیم. در مجموع اگر اعتماد و احترام و تعامل میان طرفین وجود داشته باشد و یک قرارداد دقیق، محکم و با شرح کامل وظایف هم منعقد شود و نوع، سهم و درصدها هم مشخص باشد، قاعدتا نباید مشکلی در یک تولید مشترک پیش بیاید. از این منظر شاید تولیدات مشترک حتی روانتر و راحتتر از تولید یک اثر داخلی باشد. چون دو بینش و سنت کنار هم قرار میگیرند و برای درک متقابل همدیگر، بهخوبی با هم کنار میآیند و اگر هم مشکلات کوچکی در کار پیش بیاید، آن را به حساب اختلافات اندک فرهنگی میگذارند و سوءتفاهم و اختلافات را حل میکنند و کار را پیش میبرند.
به نظرم برای جهانیشدن سینمای ایران (از نظر صنعتی و تجاری) باید از همین روش و راهکار بهره برد و تولیدات مشترک بهویژه با همسایههایی که اشتراکات فرهنگی با آنها داریم، میتواند زمینه بسیار مناسبی در این خصوص باشد.
کاملا درست است و باید از تولیدات مشترک در منطقه شروع کنیم. داشتن هدف و برنامهریزی دقیق و منسجم و رعایت اخلاق حرفهای و اعتماد متقابل و تبدیل آن اعتماد به محصول باکیفیت قابل عرضه، موجبات جهانیشدن سینمای ایران حتی فیلمهای تجاری و غیرهنری ما را فراهم میکند و باعث میشود مخاطبان عام سینمای جهان هم با آثار عامهپسند ایران مواجه شوند. نکته مهم و قابل اشاره اینکه، وزارت ارشاد و سازمان سینمایی هم خیلی در این میان نقش دارد و میتواند حمایتهای خوبی از تولید مشترک سینمای ایران با دیگر کشورها داشته باشد. حمایت سازمان سینمایی درباره همین فیلم ما اتفاق افتاد و مجوز تولید آن بدون مشکل صادر شد.
این دریافت پروانه ساخت هم در تولید مشترک، مقوله مهمی است و به نظر میرسد اگر ملاحظات رسمی هم در نظر گرفته و برای دریافت مجوز ساخت در داخل اقدام شود، شاید دستکم فیلم در این زمینه به مشکلی برنخورد.
بله، همینطور است. ما با اینکه داشتیم یک محصول مشترک تولید میکردیم اما از اول در ایران برای دریافت پروانه ساخت، درخواست دادیم. اگر این مجوز صادر نمیشد، حتما ما پروژه را شروع نمیکردیم و کار به شراکت با ترکیه نمیرسید. در ترکیه به این معنا پروانه ساخت ندارند که ما اینجا داریم. آنها یک مجوزهای کلی برای فیلمبرداری میگیرند و یک خطقرمزی هم درباره مسائل سیاسی دارند. برای آنها جالب بود که ما برای تولید فیلمها نیاز به مجوز رسمی داریم. البته همین باعث اعتماد و اطمینان بیشتر آنها نیز شده بود تا متوجه شوند با یک پروژه جدی و حرفهای سروکار دارند.
آیا میتوان فارغ از بحث تعامل و تبادلات فرهنگی، با توجه به دستکم دو ظرفیت اکران، روی سوددهی اقتصادی تولیدات مشترک با دیگر کشورها هم حساب ویژه باز کرد؟
چرا که نه؟ بهجز بحث تبادل اندیشهها و تقویت روابط فرهنگی، میتوان با یک فیلم جذاب و استاندارد، در گیشه هر دو کشور هم موفق عمل کرد. بهجز اینها، گاهی در همین تولید مشترکها به راهکارها و مسیرهای تازهای میرسیم. مثلا در کشور ترکیه، نمایش عشق و عاشقی با لمس بازیگران نقشهای عاشق و معشوق همراه است و دستکم دست همدیگر را بگیرند. اما ما مثلا در فیلمنامه نوشته بودیم امره (با بازی یوسف چیم) وقتی میخواهد دست دلارا (افسانه پاکرو) را بگیرد، دلارا دست او را پس میزند.
این صحنه در تیزری که در فضای مجازی منتشر شده، هست.
جالب اینکه خود یوسف چیم در مصاحبهای گفت من تابهحال عشقی به این پاکی را در هیچ فیلم و سریالی بازی نکرده بودم. ما بازیگران مقابل، بدون اینکه همدیگر را لمس کنیم، صحنههای عاشقانه را بازی میکردیم. این وضعیت خیلی برای یوسف چیم جالب بود. او گفت در چنین شرایطی من مجبور بودم از نگاه و چشمهایم برای انتقال حس عاشقانه استفاده کنم. در واقع محدودیتها و ملاحظات ما، چالش فرهنگی جالبی برای بازیگران ترکیه بود. بهنوعی فرهنگ و آداب خودمان را در این زمینه به آنها معرفی کردیم.
بهجز اینها، یک چالش بازیگری هم برای آنها به حساب میآید.
(میخندد) بله، یوسف چیم میگفت من مجبور بودم یک مقدار انرژی بیشتری در بازیگری بگذارم. به نظرم همین تفاوتهای فرهنگی میتواند در فیلم و سینما، جذابیتهای زیادی برای مخاطبان ایران و ترکیه داشته باشد. خود ما هم در ترکیه به چیزهایی برخورد میکردیم که برایمان جذاب بود و تازگی داشت، مثل احترامگذاشتن به بزرگترها و بوسیدن همیشگی دست پدرها و مادرها. مثلا آنجا بهجای کارگردان به من میگفتند «هُجام» یعنی استاد. علی بوراک، یکی از بازیگران فیلم میگفت ما اینجا رسم داریم به نشانه احترام، دست استادمان را ببوسیم. بوراک هر بار موقع خداحافظی میخواست دستم را ببوسد اما من میگفتم این کار را نکن. من در حدی نیستم و خجالت میکشم که شما این کار را بکنید. اما او از این خودداری من دلخور شد و گفت این رسم ما برای احترام به بزرگتر است. در سینمای ترکیه، خیلی برای کارگردان احترام قائل هستند. یادم هست یک روز که ذهنم مشغول فیلمبرداری بود، ناخودآگاه بهدرستی جواب سلام یوسف چیم را ندادم. او گفت فکر کنم هجام از دست من ناراحت است که جواب سلام مرا نداد. برای همین تا نگوید چرا از دست من ناراحت است، نمیتوانم جلوی دوربین او بروم. بههرحال یوسف چیم هم در ترکیه برای خودش چهرهای است و یک سال هم پسر شایسته آن کشور شد اما آنجا بهقدری برای کارگردان اهمیت قائل هستند که او خودش را مقید به احترام به کارگردان میدانست. در نهایت با او صحبت و عذرخواهی کردم که از دستش ناراحت نیستم. وقتی مطمئن شد که مشکلی نیست، جلوی دوربین رفت.
در این 40 سال خیلیها مدعی هستند، فیلمهایی که با کشورهای دیگر ساختند، محصول مشترک است. البته به شکل جسته و گریختهای هم تولیدات مشترکی با برخی کشورها اتفاق افتاد اما میتوانم بگویم تنها فیلمی که به معنی واقعی کلمه یک تولید مشترک با کشور ترکیه محسوب میشود، همین فیلم «ترانهای عاشقانه برایم بخوان» است. با اینکه خیلی زمانبر و هزینهبر بود، اما ما حدود هفت ماه به ترکیه رفتیم و رایزنی و رصد کردیم که آیا شرکت حاضر است درباره این فیلم با ما وارد مذاکره شود؟ بهجز این، آیا حاضر است کنار این فیلم قرار بگیرد که ما هم پخش ترکیه را داشته باشیم و هم پخش ایران را. من و تهیهکننده و سرمایهگذار ایرانی در این مدت بهطور دائم جلساتی داشتیم که بتوانیم به یک محصول مشترک میان ایران و ترکیه برسیم. باوجود صرف زمان و هزینه زیاد، درباره همه بحثهای حقوقی بهطور کامل صحبت به میان آمد و قرارداد تنظیم شده میان دو طرف ایران و ترکیه، خیلی محکم و دقیق منعقد شد. بخش کمی از فیلم ما در ایران و بیشتر آن هم در استانبول فیلمبرداری شد. به جز این ما هفت هشت بازیگر مطرح سینما و تلویزیون ترکیه هم در کار داشتیم. کار کردن با این بازیگران کار خیلی سختی است، چون آنها آداب و منش و اصول و رفتار و روش خاصی دارند که با سینمای ایران تفاوت دارد. پژمان بازغی و افسانه پاکرو که به عنوان دو بازیگر ایرانی آنجا حضور داشتند، میتوانند به این تفاوتها اذعان کنند. در مجموع ما خیلی محکم و دقیق در این کار جلو رفتیم تا هیچ مشکل جدی و اختلافی با طرف ترکیهای پیش نیاید. البته نمیگویم مشکل نداشتیم و در مقطعی، وقفهای هم پیش آمد. اما با درایت و حمایت و پشتیبانی تهیهکنندگان و سرمایهگذاران ایران و ترکیه، کار تولید فیلم بهخوبی ادامه پیدا کرد و به پایان رسید. بعد از اتمام فیلمبرداری، 45 روز کارهای فنی فیلم طول کشید و به مرحله نمایش رسید. ترانهای عاشقانه برایم بخوان در 200 سینمای ترکیه از جمله 60 سالن سینمای استانبول اکران شد و باوجود همزمانی با انتخابات شهرداری آنجا، مورد استقبال قرار گرفت. صدور پروانه نمایش فیلم برای اکران در ایران، حدود چهار پنج ماه طول کشید. وقتی مجوز نمایش را گرفتیم و قرار بود فیلم را اکران کنیم، موضوع کرونا پیش آمد که متاسفانه هنوز هم پابرجاست و فیلم در ایران اکران نشدهاست.
به نظر میآید در تولیدات مشترک با کشورهای دیگر، فارغ از بحثهای حقوقی و تعهدات و قراردادها، بحث اعتماد هم مقوله مهمی است و بهویژه در کار با ترکیه که اشتراکات فرهنگی زیادی با ایران دارد، میتوان با این محور اعتماد و دوستی و تعامل و همدلی پیش رفت.
بله، اعتماد دوطرفه واقعا مهم است و حتی به نظرم در تولید مشترک، میتواند از قرارداد هم راهگشاتر و مطمئنتر باشد. باتوجه به رضایتی که از تولید مشترک ترانهای عاشقانه برایم بخوان داشتم، قرار است بخشهایی از سریال «آهوی من مارال» را هم در ترکیه فیلمبرداری کنم، چون یک شخصیت ترک هم در قصه داریم. به همین دلیل این روزها با یکی از شرکتهای فیلمسازی کشور ترکیه در حال مذاکره هستیم. در مجموع اگر اعتماد و احترام و تعامل میان طرفین وجود داشته باشد و یک قرارداد دقیق، محکم و با شرح کامل وظایف هم منعقد شود و نوع، سهم و درصدها هم مشخص باشد، قاعدتا نباید مشکلی در یک تولید مشترک پیش بیاید. از این منظر شاید تولیدات مشترک حتی روانتر و راحتتر از تولید یک اثر داخلی باشد. چون دو بینش و سنت کنار هم قرار میگیرند و برای درک متقابل همدیگر، بهخوبی با هم کنار میآیند و اگر هم مشکلات کوچکی در کار پیش بیاید، آن را به حساب اختلافات اندک فرهنگی میگذارند و سوءتفاهم و اختلافات را حل میکنند و کار را پیش میبرند.
به نظرم برای جهانیشدن سینمای ایران (از نظر صنعتی و تجاری) باید از همین روش و راهکار بهره برد و تولیدات مشترک بهویژه با همسایههایی که اشتراکات فرهنگی با آنها داریم، میتواند زمینه بسیار مناسبی در این خصوص باشد.
کاملا درست است و باید از تولیدات مشترک در منطقه شروع کنیم. داشتن هدف و برنامهریزی دقیق و منسجم و رعایت اخلاق حرفهای و اعتماد متقابل و تبدیل آن اعتماد به محصول باکیفیت قابل عرضه، موجبات جهانیشدن سینمای ایران حتی فیلمهای تجاری و غیرهنری ما را فراهم میکند و باعث میشود مخاطبان عام سینمای جهان هم با آثار عامهپسند ایران مواجه شوند. نکته مهم و قابل اشاره اینکه، وزارت ارشاد و سازمان سینمایی هم خیلی در این میان نقش دارد و میتواند حمایتهای خوبی از تولید مشترک سینمای ایران با دیگر کشورها داشته باشد. حمایت سازمان سینمایی درباره همین فیلم ما اتفاق افتاد و مجوز تولید آن بدون مشکل صادر شد.
این دریافت پروانه ساخت هم در تولید مشترک، مقوله مهمی است و به نظر میرسد اگر ملاحظات رسمی هم در نظر گرفته و برای دریافت مجوز ساخت در داخل اقدام شود، شاید دستکم فیلم در این زمینه به مشکلی برنخورد.
بله، همینطور است. ما با اینکه داشتیم یک محصول مشترک تولید میکردیم اما از اول در ایران برای دریافت پروانه ساخت، درخواست دادیم. اگر این مجوز صادر نمیشد، حتما ما پروژه را شروع نمیکردیم و کار به شراکت با ترکیه نمیرسید. در ترکیه به این معنا پروانه ساخت ندارند که ما اینجا داریم. آنها یک مجوزهای کلی برای فیلمبرداری میگیرند و یک خطقرمزی هم درباره مسائل سیاسی دارند. برای آنها جالب بود که ما برای تولید فیلمها نیاز به مجوز رسمی داریم. البته همین باعث اعتماد و اطمینان بیشتر آنها نیز شده بود تا متوجه شوند با یک پروژه جدی و حرفهای سروکار دارند.
آیا میتوان فارغ از بحث تعامل و تبادلات فرهنگی، با توجه به دستکم دو ظرفیت اکران، روی سوددهی اقتصادی تولیدات مشترک با دیگر کشورها هم حساب ویژه باز کرد؟
چرا که نه؟ بهجز بحث تبادل اندیشهها و تقویت روابط فرهنگی، میتوان با یک فیلم جذاب و استاندارد، در گیشه هر دو کشور هم موفق عمل کرد. بهجز اینها، گاهی در همین تولید مشترکها به راهکارها و مسیرهای تازهای میرسیم. مثلا در کشور ترکیه، نمایش عشق و عاشقی با لمس بازیگران نقشهای عاشق و معشوق همراه است و دستکم دست همدیگر را بگیرند. اما ما مثلا در فیلمنامه نوشته بودیم امره (با بازی یوسف چیم) وقتی میخواهد دست دلارا (افسانه پاکرو) را بگیرد، دلارا دست او را پس میزند.
این صحنه در تیزری که در فضای مجازی منتشر شده، هست.
جالب اینکه خود یوسف چیم در مصاحبهای گفت من تابهحال عشقی به این پاکی را در هیچ فیلم و سریالی بازی نکرده بودم. ما بازیگران مقابل، بدون اینکه همدیگر را لمس کنیم، صحنههای عاشقانه را بازی میکردیم. این وضعیت خیلی برای یوسف چیم جالب بود. او گفت در چنین شرایطی من مجبور بودم از نگاه و چشمهایم برای انتقال حس عاشقانه استفاده کنم. در واقع محدودیتها و ملاحظات ما، چالش فرهنگی جالبی برای بازیگران ترکیه بود. بهنوعی فرهنگ و آداب خودمان را در این زمینه به آنها معرفی کردیم.
بهجز اینها، یک چالش بازیگری هم برای آنها به حساب میآید.
(میخندد) بله، یوسف چیم میگفت من مجبور بودم یک مقدار انرژی بیشتری در بازیگری بگذارم. به نظرم همین تفاوتهای فرهنگی میتواند در فیلم و سینما، جذابیتهای زیادی برای مخاطبان ایران و ترکیه داشته باشد. خود ما هم در ترکیه به چیزهایی برخورد میکردیم که برایمان جذاب بود و تازگی داشت، مثل احترامگذاشتن به بزرگترها و بوسیدن همیشگی دست پدرها و مادرها. مثلا آنجا بهجای کارگردان به من میگفتند «هُجام» یعنی استاد. علی بوراک، یکی از بازیگران فیلم میگفت ما اینجا رسم داریم به نشانه احترام، دست استادمان را ببوسیم. بوراک هر بار موقع خداحافظی میخواست دستم را ببوسد اما من میگفتم این کار را نکن. من در حدی نیستم و خجالت میکشم که شما این کار را بکنید. اما او از این خودداری من دلخور شد و گفت این رسم ما برای احترام به بزرگتر است. در سینمای ترکیه، خیلی برای کارگردان احترام قائل هستند. یادم هست یک روز که ذهنم مشغول فیلمبرداری بود، ناخودآگاه بهدرستی جواب سلام یوسف چیم را ندادم. او گفت فکر کنم هجام از دست من ناراحت است که جواب سلام مرا نداد. برای همین تا نگوید چرا از دست من ناراحت است، نمیتوانم جلوی دوربین او بروم. بههرحال یوسف چیم هم در ترکیه برای خودش چهرهای است و یک سال هم پسر شایسته آن کشور شد اما آنجا بهقدری برای کارگردان اهمیت قائل هستند که او خودش را مقید به احترام به کارگردان میدانست. در نهایت با او صحبت و عذرخواهی کردم که از دستش ناراحت نیستم. وقتی مطمئن شد که مشکلی نیست، جلوی دوربین رفت.