دل آباد

دل آباد


 کشاورز جماعت پیش از هر کشت‌وکاری اول می‌رود سراغ شخم‌زدن زمین. قدیم‌ها که به کمک حیوانات انجام می‌شد و این روزها‌ هم کشاورزان با انواع ماشین‌آلات‌ خاک را خوب زیرورو می‌کنند تا‌ هوا بخورد و ‌کلوخ‌‌هایش نرم شود و از سفتی در آید و آماده شود تا بذر بتواند در دلش قرار گیرد و سبز شود. به همین دلیل می‌توان گفت بذرها دل‌به‌دل خاک سفت نمی‌دهند. دل آدمی هم فطرتش بر نرمی است. دلِ نرم، آباد است. حکمت و اندرز می‌پذیرد و سبز می‌شود اما اگر به کبر و غرور مجال بدهیم، کمی سخت می‌شود‌؛ آن‌قدر که بذر حکمت و سخن خیر و نیکو دیگر در آن پا نمی‌گیرد و مدام از بستر رشد و سبزشدن دور می‌شود. إِنَّ الزَّرعَ ینبُتُ فِى السَّهلِ وَلاینبُتُ فِى الصَّفا فَکذلِک الحِکمَةُ تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَواضِعِ وَلا تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَکبِّرِ الجَبّارِ، لأِنَّ اللّه جَعَلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ وَجَعَلَ التَّکبُّرَ مِن آلَةِ الجَهلِ؛ زراعت در زمین هموار مى‌روید، نه بر سنگ سخت و چنین است که حکمت در دل‌هاى متواضع جاى مى‌گیرد نه در دل‌هاى متکبر. خداوند متعال تواضع را وسیله عقل و تکبر را وسیله جهل قرار داده است. ۱
1. تحف‌العقول، ص396