مصونیت اشکبوس  و باقی ماجرا

مصونیت اشکبوس و باقی ماجرا

امید مهدی‌نژاد طنزنویس

 اشکبوس هشتم، آخرین پادشاه سلسله اشکبوسیان ـ که به مدت 500سال در نواحی ماوراءالنهر حکومت کردند و حکومت‌های محلی را به خاک سیاه نشاندند، پادشاهی محتاط و محافظه‌کار بود و همواره از توطئه‌های درباریان علیه خود می‌ترسید.وی پس ‌از آن‌که به سلطنت رسید، طبیب سنتی مخصوص دربار را احضار کرد و گفت: همان‌گونه که آمد، من همواره از توطئه درباریان علیه خود می‌ترسم و بیم آن دارم که درباریان در غذایم سم بریزند یا نیمه‌شب وارد خوابگاهم شوند و پاره‌پاره‌ام کنند. وی افزود چگونه بر ترسم غلبه کنم و توطئه‌های احتمالی را دفع نمایم؟ طبیب سنتی گفت: شما باید خود را واکسینه کنید. اشکبوس گفت: یعنی چطوری؟ اشکبوس هشتم گفت: باید هرروز دوز کوچکی سم استفاده کنید تا بدنتان ایمن شود و هر شب تیغی ،شمشیری، چیزی به خود بزنید تا پوست‌تان کلفت شود.
 از آن‌ پس اشکبوس هرروز طبق دستور طبیب سنتی مقداری تریاک استعمال کرد و هر شب با شمشیر ضرباتی به نواحی حساس بدن خود زد و پس از مدتی به حدی واکسینه و پوست‌کلفت شد که دیگر نه‌تنها هیچ سم و هیچ ضربه شمشیری در او اثر نمی‌کرد، بلکه هیچ خبر ناگواری وی را ناراحت نمی‌کرد و هیچ‌چیزی را به هیچ جایی از خود نمی‌گرفت.چندی بعد سپاه توران به ماوراءالنهر حمله کرد. اشکبوس هشتم خواب بود و وقتی بیدار شد که سپاه دشمن نیمی از سرزمین اشکبوسیان را اشغال کرده بود. اشکبوس هشتم وقتی خبر حمله دشمن را شنید نخست خشمگین شد و تصمیم گرفت سپاهیان خود را برای حمله به دشمن تجهیز کند اما بعد مقدار دیگری سم وارد بدن خود کرد و بر خشمش غلبه کرد و بار دیگر خوابید. به ‌این ترتیب پادشاهی اشکبوسیان از طریق طب سنتی پایان یافت و پادشاهی تورانیان در سرزمین ماوراءالنهر آغاز شد و 600سال بر این نواحی سلطنت کردند.