نسخه Pdf

زندگی  « آقامصطفی» به‌عباراتی دیگر

زندگی « آقامصطفی» به‌عباراتی دیگر

آن خواننده الکترومکانیک، آن دارای دکتری در پلاسمای فیزیک، آن شاگرد نخبه در ترمودینامیک، آن اهل درس و بحث و آرا، آن تاسیس‌کننده انجمن اسلامی در آمریکا، آن فرمانده معظم، آن موسس ستاد جنگ‌های نامنظم، آن داننده انواع زبان‌ از فارسی و عربی و ترکی تا انگلیسی و فرانسه و آلمانی، مصطفی چمران، نخبه‌ا‌ی که سال 1311 در تهران به دنیا آمد.
 تحصیلات ابتدایی‌اش را در مدرسه‌ای ابتدایی گذراند و سپس برای ادامه تحصیل به دبیرستان دارالفنون و البرز رهسپار شد. در تمامی مقاطع درخشان و زبانزد بود اما اگر چشمش نمی‌زدند، درخشش او نیز چشم را نمی‌زد. مصطفی به غیبت اعتقادی نداشت و در نوجوانی در حلقه‌‌های تفسیر قرآن آیت‌ا... طالقانی و فلسفه و منطق استاد مرتضی مطهری غایب نمی‌شد. برای ورود به دانشکده فنی دانشگاه تهران رتبه ۱۵ را کافی دید سپس به دلیل نخبگی سرشار و امتیازات کرار راهی بلاد کفر شد تا این بار به جای هندوستان جور آمریکا را بکشد و فیلی به دست آورد.
 پس از مالشِ بینی رقبا بر خاک غربت، به اخذ مدارکی چند همچون ارشد مهندسی برق و دکتری پلاسمای فیزیک از آمریکا نائل آمد و پیشنهاد استخدام در ناسا را در سطل زباله تاریخ پرتاب نموده، سوار بر فیل راهی بلاد اسلام شد. پس از تولد چهار فرزند قد و نیم‌قد از همسر آمریکایی‌الاصلش ‌فاصله گرفت که اهل معنا به آن می‌گویند طلاق.
سپس در سال ۳۱ با زنی آشنا شد که صدایش می‌کردند غاده. به عربی اگر بخواهید صدایش کنید باید غ را از ته حلق بگویید، جوری که اهل فن گفته‌اند: ته گلویتان بخارد هنگام ادای آن. اینطور: غغغاده. داستان آشنایی‌ چمران و غاده برمی‌گردد به وساطت سید محمد غروی که بسی اصرار داشت غاده با آن روحیات حتما چمران را ببیند. نهایتا غاده با آن روحیات چمران را دید. آن زمان غاده نویسنده و شاعر بود و در دبیرستانی به بچه‌ها درس می‌داد. کم‌کم رفت و آمدها آغاز شد. در خاطرات غاده آمده: من آن روزها حجاب نمی‌گذاشتم، در یکی از سفرهایی که به روستا داشتیم، او اولین هدیه‌اش را به من داد؛ یک روسری قرمز با گل‌های درشت. البته اشاره نکرده‌اند چقدر درشت. ما هم اصراری به دانستنش نداریم. شما هم خیلی اصرار نکرده و زیاد به آن فکر نکنید. مثل ما که خیلی زود از آن عبور کردیم و چندان به میزان درشتی‌اش اشاره نکردیم. از همه شما هم درخواست داریم خیلی در قیدش نباشید و وقتتان را تلف نکنید مثل ما.
می‌گوید: من جا خوردم اما مصطفی گفت: بچه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند‌ و از آن وقت روسری گذاشتم و مانده. چندی بعد غاده و چمران ازدواج کردند و چمران پس از پیروزی انقلاب به ایران بازگشت و مدتی وزیر دفاع دولت بازرگان شد. با شروع جنگ، فعالیت‌های جنگی‌اش را از سر گرفت و ستاد جنگ‌های نامنظم را بنیان نهاد.   بعد از نقش‌آفرینی موثرش در غائله کردستان و میدان‌های دهلاویه و سوسنگرد و همچنین عملکرد مثال زدنی‌اش در شورای عالی دفاع، روزی در ۴۹ سالگی به ضرب خمپاره‌ای از پشت به سرش جهان از وجودش محروم شد و روزی‌خوردنش نزد پروردگار آغاز گردید.
ضمیمه نوجوانه