نیم قرن با بهروز و فرهنگ
مدیر رادیو فرهنگ در گرامیداشت دو همكار رادیویی خود بهروز رضوی و فرهنگ جولایی طی یادداشتی نوشت: نیم قرن است بهروز میخواند و میگوید. نیم قرن است فرهنگ میشنود و برنامه میسازد! فرهنگ و بهروز را رادیو به زندگی پیوند میدهد. آنها برای احساس خوشبختی باید هر روز مقداری را زندگی كنند، اما بیشتر اوقات به رادیو بپردازند. در واقع باید روزانه رادیو را مصرف كنند تا به خوشبختی برگردند.
رادیو مانند دارویی برای بهروز و فرهنگ ضروری است البته كه دارو باید حقیقی باشد و اثر گذار و خوب!
شنیدن یك برنامه خوب بیش از هر چیزی به آنها احساس خوشبختی میدهد و آنها را به زندگی پیوند میدهد. آدمهایی از نوع وابسته به انسولین رادیو. وابستگی از نوع اول كسانی كه فرهنگ را میشناسند میدانند اگر روزی یك برنامه خوب، یك موسیقی فاخر را بشنوند از حالت نومیدانه چهرهاش زود متوجه میشود.
در مورد بهروز هم همینطور است بارها من دیدهام وقتی یك داستان خوب انتخاب نشده باشد، دقیقا چارهای جز خوابیدن در وسط ضبط برنامه ندارد.
رادیو، پارههایی از خیال را كه ما برای فراموش كردن دنیای رنجآور به درون آن پناه میبریم به هم پیوند میدهد و یكپارچه میكند. رادیو دنیایی است كه هنگام شنیدن وارد آن میشویم. رادیو همانگونه كه به شنونده احساس خوشی میدهد، به برنامهساز، به تهیهكننده و گوینده هم دنیای سالم و مطمئنی میبخشد كه در هر ساعتی از روز میتواند به آن پناه برد و احساس خوشبختی كند. بهروز و فرهنگ مثل من و شما در چنین دنیایی زندگی میكنند و دوست ندارند حتی برای لحظهای از آن خارج شوند.
زیباترین سویه كار در رادیو، فراموش كردن دنیا مانند كودكان است، درك وجود مسؤولیتی عمیق در حین بازی و تفریحِ دلخواه. وقتی در لحظه با شنوندگان ارتباط برقرار میكنید. همه شش روز را در آفرینش و برنامهسازی سر میكنید با همان صداقت و صمیمیتی كه در كودكان سراغ داریم. آیا جدیتر از شما، آیا جدیتر از ما كسی در این بازی وجود دارد؟
سلام و دعای همه ما بر فرهنگ جولایی. سلام و دعای همه ما بر بهروز رضوی. سلام و دعای همه ما بر خالقان خیال و آفرینشگران زندگی در دنیایی كه ما را به آرامش میرساند. كسی كه برایت آرامش بیاورد مستحق ستایش است.