ماهپیشونی، یمن و شهاب حسینی
جشن سالانه موسیقی ما چند روز پیش برگزار شد و به سیاق سالهای گذشته برگزیدگان حوزه موسیقی انتخاب شدند. یكی از این انتخابها اما حسابی در میان رسانهها داغ شد و آن هم انتخاب ترانه اماه پیشونیب با صدای هوروش بند به انتخاب مردم بود. بسیاری از اهالی موسیقی انتخاب چنین اثری را برای بهترین ترانه مبتذل میدانستند و برخی دیگر در این میان بر این باورند انتخابهای مردمی در هر جشنوارهای مورد احترام است. در این میان اما سعید بیابانكی شاعر و عضو شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این رابطه اظهار نظر جالبی داشت كه به نوعی سوژه زینب مرتضاییفرد برای این صفحه شد. او گلایه كرده بود اگر به چنین اثری مجوز داده نمیشد این كار تنگنظری تعبیر میشد و حالا هم كه به این اثر مجوز داده شده است بسیاری از این شورا گلایه دارند كه چرا چنین اثری با چنین سطحی مجوز گرفته است. چالشی كه گزارش امروز به سراغ آن رفته است.
در صفحه 12 سراغ یک موضوع جالب رفتهایم. شاید برای خیلیها نام جایزه نوبل برابر باشد با کاردرستی و صحت و صداقت و این چیزها. راستش را بخواهید اما یک اتفاق جالب افتاده است که ظاهرا این گزارهها در مورد بخش ادبیات این جایزه عجیب خدشهدار شده و اگر قرار به شکایت و شکایتکشی باشد احتمالا جناب ساموئل بکت سر از تیره تراب برخواهد داشت و از خجالت نوبل در خواهد آمد. حالا اگر میخواهید بدانید چه خبر بوده یک توک پا بروید صفحه 12 و گزارش صابر محمدی را بخوانید.
صفحه سینمای ایران براساس یك اظهار نظر شهاب حسینی شكل گرفته است. او اعلام كرده است از آنجا كه نقش پیشنهادی سعید روستایی برای فیلم امتری ششونیمب منفی بوده از پذیرش آن صرف نظر كرده است. البته استدلال این بازیگر خوب از این جهت بوده است كه مردم خاطرات خوبی با نقشهای او دارند و شاید بازی در این نقش تاثیری منفی در ذهن مخاطبان بگذارد. شهاب حسینی البته كه ابفاگر نقشهای ماندگاری در سینمای ایران بوده است كه یكی از آنها نقش شهید بابایی است. در این صفحه میتوانید یادداشتی هم از سلما بابایی دختر این شهید بزرگوار در این رابطه بخوانید.
در صفحه 10 هم فاطمه باقری خبرنگار صفحه پایداری گروه رفته سراغ یک جانباز مدافع حرم افغانستانی که حالا مدتی است توی خانه افتاده و جایی در قزلحصار کرج و کیلومترها دورتر از وطن اصلیاش افغانستان دارد روزگار میگذراند. گفتوگوی باقری با سهراب عظیمی را بخوانید تا متوجه شوید او به عنوان یک افغانستانی چرا راهی سوریه شده است. حالا درست است که جزئیاتش را میتوانید ریز به ریز د ر صفحه 10 بخوانید اما نمیشود این را نگوییم که سهراب برای اینکه بتواند با خیال راحت راهی سوریه شود مجبور شده اسمش را عوض کند و بگذارد ساشا. ساشا یا سهراب یک جانباز است، یک جانباز مدافع حرم دهه هفتادی.