انتخاب قطعه «ماه پیشونی» بهعنوان بهترین قطعه از سوی مردم در جشن موسیقی ما حواشی زیادی در فضای مجازی دارد
این بار، این درو محكم ببند، برو
دفتر شعر و ترانه بالاخره در برخورد با ترانههای مبتذل چه كند؛ آنها را رد كند یا مجوز بدهد؟ این سوالی است كه یكی از اعضای شورای شعر و ترانه با مردم مطرح كرده و نظراتشان را جویا شده است
اشورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اگر به ترانههایی امثال هوروش بند مجوز ندهد، متهم میشود به سانسور! اگر مجوز بدهد، میشود مروج ابتذال! شما راهكار ارائه كنید.ب این عبارات را سعید بیابانكی شاعر، ترانهسرا و یكی از اعضای شورای شعر و ترانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روی صفحه اش در فضای مجازی نوشت و از مردم خواست راهكارهایشان را برای برخورد این شورا با شعر و ترانههای مبتذل عنوان كنند. مردم هم سنگ تمام گذاشتند و راهكارهای مختلفی ارائه كردند. برخی خواستند كلا پرونده ممیزی شعر و ترانه پیچیده و دفتر شعر و موسیقی منحل شود. برخی دیگر گفتهاند باید محكم بایستید و بدون ترس از رسانههای زرد و بلواهایشان، ترانههای مبتذل را رد كنید و ... . خلاصه كه بحث طولانی شده و هنوز هم ادامه دارد.
هوروش بند، بستن در، دیوانگی!
اما شاید به این فكر كنید كه اصلا چه اتفاقی افتاده كه یكی از اعضای دفتر شعر و ترانه چنین موضوعی را با مردم مطرح كند و بخواهد به شكلی معضلی را كه با آن روبه رو هستند، را بیان كند. ماجرا از این قرار است كه جشن سالانه موسیقی ما این دوره هم مانند چندسال گذشته برگزار شد و با معرفی برگزیدگان به كار خود پایان داد. این رویداد در بخشهای مختلف انواع موسیقی را بررسی كرده و بر اساس رای انتخابهای كارشناسان و مردم جوایزی را به گروه و افراد منتخب اعطا میكند.
در این دوره از جشنواره هم مانند دورههای قبل قطعه منتخب مردم معرفی و تجلیل شد و درست بعد از این اتفاق بود كه در فضای مجازی با واكنشهای متعددی از سوی افراد و گروههای مختلف روبه رو شدیم كه انتخاب چنین قطعهای خود نشان از ابتذال روند موسیقی دارد.
اما قطعه انتخاب شده چه بود كه این همه حاشیه داشت؟ گروه موسیقی هوروش بند كه البته كم هم حاشیه نداشته، با قطعه اماه پیشونیب این جایزه را از آن خود كرد. قبل تر هم با انتشار قطعهای دیگر مورد انتقاداتی قرار گرفته بود، همان قطعهای كه هنوز هم خیلیها موقع بستن در یادش میكنند؛ اهر بار این درو محكم نبند نرو... .ب
ترانه ماه پیشونی هم چنین عباراتی دارد: اوقتشه دیوونه بشم به سیم آخر بزنم وقتشه كه شمارتو بگیرمو زنگ بزنم...ب
چه اتفاقی افتاده؟
جشنواره موسیقی ما كاری نكرده جز اینكه انتخاب و سلیقه مردم را روی صحنه دعوت كرده و به او جایزه داده است كه باید گفت كار درستی هم انجام داده و همین كه مانند برخی جشنوارهها دست به تغییر آرا و ... نزده تا شرایط را بهتر نشان دهد، خود شایسته قدردانی است، اما باید ماجرا از بعد دیگری هم بررسی شود تا به این سوال هم پاسخ داده شود كه طی این سالها چه اتفاقی برای ذائقه مردم رخ داده كه از روزگار شنیدن شعرها و ترانههای قوی و محكم رسیده اند به ترانههایی كه منتقدان آنها را سخیف و مبتذل میدانند.
به همین دلیل بیابانكی هم در برابر همین سوالات و هجمهها حرف هایش را مطرح میكند و از بلاتكلیفیای حرف میزند كه در دفتر موسیقی و ترانه هم وجود دارد و آنها را برای مجوز دادن به یك قطعه مردد و كارشان را دشوار میكند.
هر چند برخی منتقدان، رسانهها و حتی دفتر موسیقی را هم مقصر میدانند و همین كه چنین ترانههایی به مرور زمان مجوز گرفته و خوانده شدهاند را عامل اصلی نابودی ذائقه مردم میدانند، اما ظاهرا دفتر موسیقی هم خود مانده كه چه بكند و چه مواجههای با این ترانههای در و دیوار و پنجرهای داشته باشد! آیا اجازه بدهد نام سانسورچی بگذارند رویش یا مروج ابتذال در موسیقی؟
برگردیم به همین هوروش بندكه از در و دیوار و همه چیز مایه گذاشته و شنیده هم شده است. قطعه دیگری هم دارد به نام اخنك شد دلتب كه میرسد به اینكه اگفتی برم حلال بعدی!ب، ادیگه دلت میخواد به چی گیر بدی؟ب و... . ترانههای این گروه را اگر با ترانههای همین چند سال پیش هم مقایسه كنید شوكهكننده خواهد بود، مثلا ترانههای احسان خواجهامیری یا فرزاد فرزین خوانندگان نسل قبلتر موسیقی پاپ را با ترانههای امروز مقایسه كنید، دچار حیرت خواهید شد. مثلا اخداحافظ ای آبی روشن عشقب را بگذارید كنار اهر بار این درو محكم نبند، نروب و خودتان قضاوت كنید كه از كجا به كجا رسیدهایم!
آخرش كه چه؟
دوباره برگردیم به سوال بیابانكی و جوابهای مردم و البته سعی كنیم طور دیگری جوابش را بدهیم؛ مثلا فكرش را كنید كه وزارت ارشاد به این تحكم و قطعیت میرسید كه در را به روی بعضی گروهها محكم ببندد و هركسی هم كه مجوز نگرفت سعی نكند روابط را بر ضوابط چیره كند و با مسؤولان بستنی بخورد و مجوز بگیرد! آنوقت گروههایی هم كه میخواستند از در و دیوار و گوشی تلفن مایه بگذارند، راهشان را میگرفتند و میرفتند. در را هم خودشان پشتسرشان محكم میبستند و كل اوضاع طور دیگری رقم میخورد. ابنخلدون میگوید: اگر میخواهید روند فرهنگ یكجامعه را بررسی كنید، اول ببینید موسیقیاش چگونه است و چه اوضاعی را از سر میگذراند. با این حساب به اوضاع ترانههایی كه در تاكسی و خیابان میشنویم و خیلیهاشان هم به ظاهر مجوز دفتر موسیقی را دارند نگاهی بیندازیم و ببینیم اوضاعمان از چه قرار است!