در جشن تولد دستگیر شدیم

در جشن تولد دستگیر شدیم

یونس، برادر بزرگ‌تر است كه نقشه فرار برادرش در زندان را با كمك برادر دیگرش حمید و دوستانش اجرا كرده بود. او نیز مجموعه‌ای از جرایم در پرونده‌اش دارد. 
 سابقه‌داری؟
 سابقه سرقت، تیراندازی و درگیری مسلحانه دارم. هشت سالی در زندان بودم. بعد از آن، سرقت از خانه‌ها را شروع كردم.
از نحوه فراری دادن برادرت بگو؟
نقشه فرار او را با كمك برادرم حمید و دوستان دیگرمان طراحی كرده و به اجرا گذاشتیم. یكی از دوستانم وی را از زندان تعقیب كرد. دوست دیگرم با موتورسیكلت در صد متری نزدیك بیمارستان توقف كرد و منتظر دستورمان بود. چند خودروی پژو و دنا هم آورده بودیم. ساعت 8 صبح اطراف بیمارستان كشیك می‌دادیم. نزدیك ساعت 11 صبح، خودروی زندان كه برادرم در آن بود وارد محوطه بیمارستان شد. برادرم را یك مامور و سرباز به داخل محوطه بیمارستان بردند و با اشاره من كار شروع شد. من و برادرم حمید و دوست دیگرمان كه هر سه سلاح كلت همراه داشتیم وارد بیمارستان شدیم. تیراندازی هوایی كردیم.  برادرم را روی دوشم انداختم و پیاده فرار كردم. او را تحویل دوست موتور سوارم دادم و با سوار شدن به یكی از خودروها فرار كردیم. 
 بعد چه شد؟
پزشكی را به آن خانه آوردیم و برادرم را هشت ساعت جراحی كرد و در قبال آن مبلغی پول گرفت. چند روزی آنجا بودیم و بعد به شهرستان رفتیم. می‌دانستیم آنجا نمی‌توانیم زیاد بمانیم به همین خاطر به كوه زدیم. خانواده‌‌ام در كوهستان برایمان غذا می‌آوردند. 
 چطور بازداشت شدید؟
خانه ویلایی را در هشتگرد اجاره كردیم كه صاحبخانه برای هر روز اجاره از ما یك میلیون تومان گرفته بود. پنجشنبه‌شب جشن تولد دختر 22ساله مورد علاقه برادرم حمید بود. قرار شد كه جشن تولدش را در آن خانه ویلایی بگیریم. مشروب خوردیم و جشن گرفتیم. نیمه شب بود كه پلیس به آن خانه شبیخون زد و همه ما و دخترانی كه دوستانمان بودند را بازداشت كردند.