آیا تلخی، ارزش است؟

انتخاب‌های قوه قضاییه در تجلیل از فیلم‌های جشنواره فجر چقدر درست و کارشناسی است؟

آیا تلخی، ارزش است؟

ترویج فرهنگ پیشگیری از وقوع جرم از اهدافی است كه باید در سینما دنبال شود، اما كارگردانی كه دغدغه‌های اجتماعی دارد تا كجا موظف است دردهای اجتماعی را بیان كند؟ معضلات و دردهای اجتماعی كه شامل فقر، بیماری، خیانت، طلاق و... می‌شود تا چه اندازه دامنگیر جامعه است كه در سال‌های اخیر مضمون اكثر قریب به اتفاق تولیدات سینمایی را به خود اختصاص داده؟ چرا تولید فیلم‌های اجتماعی كه در آنها به شادی و سرخوشی هم توجه شود، در این سال‌ها كمرنگ شده است؟ آیا هیچ رگه‌ای از شادی در جامعه ما وجود ندارد كه سینما آن را بازتاب دهد؟ درست است كه بیان مشكلات اجتماعی از ضروریاتی است كه در سینما حتما باید به آن پرداخته شود، اما آیا بین این همه غم و درد هیچ رگه‌ای از امید نیست؟

پیدا كردن دلیل سوالاتی كه مطرح شد قطعا نیازمند تحقیقات اجتماعی و دانشگاهی است، اما بر مبنای جوایز جشنواره‌های داخلی چنین به نظر می‌رسد كه ذائقه سینمایی و روشنفكران امروزی بر این است كه فیلم‌های شاد را فاقد ارزش هنری بدانند و فقط فیلم‌هایی به نظرشان باارزش و صاحب سبك تلقی می‌شود كه به قول معروف اعصاب مخاطب را برای چند روز به هم بریزد و به ناامیدی او دامن بزند.
این درحالی است كه سینمای افسرده و ناامید مروج نابودی روح و روان یك كشور است و مهم‌تر این‌كه سینما در وهله اول هنری است در جهت تفریح و سرگرمی مردم و باید پاسخگوی اوقات فراغت مردم یك جامعه باشد.
چندی پیش، آیین اختتامیه چهارمین دوره تقدیر از آثار برتر سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر با رویكرد پیشگیری از جرم و آسیب‌های اجتماعی توسط معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه برگزار شد  که در این برنامه هیات داوران از فیلم‌های «مردی بدون سایه» به كارگردانی علیرضا رئیسیان و «جمشیدیه» ساخته یلدا جبلی به خاطر مضمون موثر قدردانی كرد، جایزه ویژه هیات داوران برای مواجهه صادقانه با رفتارهای خشونت‌آمیز به «جان‌دار» ساخته حسین امیری دورماری و پدرام پورامیری اهدا شد، جایزه روایت جذاب و پركشش برای بیشترین تاثیر فرهنگی به فیلمنامه «قسم» نوشته محسن تنابنده رسید، جایزه كوشش خلاقانه برای نشان دادن چهره مخوف مواد مخدر به «متری شیش و نیم» به كارگردانی سعید روستایی تعلق گرفت و جایزه تلاش موثر برای ادراك یك مسأله اجتماعی هم به جلیل شعبانی تهیه‌كننده «قسم» رسید.
جام‌جم در گفت‌وگو با منتقدان سینما چندوچون انتخاب این فیلم‌ها را بررسی می‌كند.
سینما؛ روایتی از واقعیت‌های اجتماعی
سیدرضا صائمی، منتقد سینما نگاه داوری در اینگونه مراسم را نگاهی مضمونی دانست. او به جام‌جم گفت: در انتخاب سازمان‌ها و نهادهای مختلف در مراسم هایشان بعضا نگاه تخصصی به فیلم‌های سینمایی وجود ندارد و آنها با توجه به ماموریت‌های سازمانی شان به محتوا و مضمون فیلم‌ها توجه می‌كنند. مثلا در فیلم «قسم» به كارگردانی محسن تنابنده بخشی از محتوای فیلم مربوط به عواقب حقوقی یك جرم است كه قطعا توجه به آن از نظر قوه قضاییه پسندیده است.
در واقع نگاه این نهادها به سینما نگاهی مضمونی است، نه فرمی. به همین خاطر نمی‌توانیم بگوییم كه مثلا چرا فلان فیلم كه در جشنواره جزو فیلم‌های ضعیف بود در اینجا مورد تقدیر قرار گرفته! در حقیقت نگاه تخصصی داوران در جشنواره فیلم فجر در چنین مراسم‌هایی تبدیل می‌شود به نگاههای سازمانی و فرامتنی. بنابراین نمی‌توان به مراسم تجلی و اراده ملی نگاهی تخصصی و سینمایی داشت. البته گاها این تصور هم وجود دارد كه ارگان‌های مختلف به فیلمساز سفارش فیلمسازی با محوریت مضمون خاص می‌دهند كه از نظر من ایرادی ندارد، اما به این شرط كه اثر قابل توجهی باشد و پرداخت خوبی داشته باشد. در این صورت نتیجتا فیلم خوبی می‌شود كه قابل دفاع است.
او تصریح می‌كند: اگر سینما را روایتی آیینه گونه از اجتماع بدانیم تلخی‌های فیلم را هم برآمده از واقعیت‌های اجتماعی می‌بینیم. البته هستند فیلمسازانی كه با بزرگنمایی این تلخی در پی جلب بیشتر مخاطب هستند كه بحث آنها جداست، اما به اعتقاد من نمی‌توان امید واهی ایجاد كرد و اگر فیلمسازی بخواهد این كار را انجام دهد باید نسبت دراماتیك آن را با منطق قصه را بسنجیم. در نهایت این‌كه ما باید این حق را به فیلمساز بدهیم كه روایت خودش را از واقعیت اجتماعی داشته باشد و مخاطب می‌تواند در خوانش‌های مختلفی كه از یك اثر داشته باشد با آن همراه بشود یا نشود.
 فیلمسازها نمی‌توانند برای پیشگیری  از آسیب اجتماعی بسازند
افشین علیار، منتقد سینما با بیان این‌كه فیلم‌های مورد تقدیر قرار گرفته در معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه نمی‌توانند به مخاطب انگیزه و امید بدهند، در گفت‌وگو با جام‌جم توضیح داد: سینمای ملودرام در ایران یك عنصر مهم را از دست داده است و آن امید و ایجاد امیدواری است. فیلم‌هایی كه با مضمون قضایی یا اجتماعی ساخته می‌شوند جدا از این‌كه بیشتر آن‌ها ضعف سینمایی دارند متاسفانه نمی‌توانند به مخاطب انگیزه و امید انتقال بدهند. در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر فیلم‌هایی نمایش داده شد كه بر اساس پیشگیری آسیب‌های اجتماعی ساخته شده بودند اما موضوع حائز اهمیت این است كه این چند فیلم مثل جاندار، جمشیدیه، یلدا، مردی بدون سایه یا متری شیش و نیم فقط با طرح موضوع به مساله آسیب اجتماعی پرداخته بودند اساس و نگرش این فیلم‌ها از ایده فراتر نرفته و نتوانستند كه نتیجه‌ای از آسیب اجتماعی را به مخاطب نشان بدهند. او در ادامه می‌گوید: فیلم باید با هدف و نگرش محتوایی ساخته شود این‌كه فیلمساز بخواهد با یك ایده تك بعدی فیلم آسیب شناسانه بسازد قطعا مخاطب آن را پس می‌زند حالا اضافه كنید كه این فیلم‌های نام برده شده البته به استثنای متری شش و نیم (البته پانزده دقیقه نخست) در ساختار سینمایی هم لنگ می‌زنند به همین دلیل این فیلم‌ها هنوز نمی‌توانند سینمایی باشد پس چطور از آنها توقع داریم كه بتوانند آسیب اجتماعی را ریشه یابی كنند؟ موضوع مهم این است كه سینمای اجتماعی ما دچار پوسیدگی مضمونی شده است و نیز به شدت غم انگیز و گره افكن، در این شرایط چه انگیزه‌ای برای مخاطب می‌ماند؟ مخاطب چه پیامی را باید از فیلم دریافت كند؟ اساسا فیلم‌هایی مثل یلدا یا جمشدیه تا چه اندازه می‌توانند مخاطب را به مسائل قضایی و بزهكاری آشنا كنند؟ یا در فیلم جاندار شاهد آن هستیم كه زن شوهردار برای رضایت برادر مقتول حاضر است از شوهرش طلاق بگیرد و با او ازدواج كند! یا در فیلم مردی بدون سایه نوعی از روان پریشی را در وجود مرد می‌بینیم و در متری شیش و نیم صحنه‌هایی را مشاهده می‌كنیم كه فقط قالب سینمایی دارد با این‌كه نظر فیلمساز آسیب اجتماعی بوده اما نتوانسته به هر دلیلی نتیجه بگیرد، این فیلم‌ها در پایان‌بندی هم نمی‌توانند به هدف نهایی نزدیك شوند و فیلمساز فكر می‌كند بهتر است این‌گونه از فیلم‌ها با سیاهی به پایان برسد، خب در این شرایط مخاطب با چه انگیزه‌ای سالن سینما را ترك می‌كند؟
علیار افزود: سینمای اجتماعی می‌تواند آسیب‌شناسی و نتیجه‌اش را با امید و روشنایی گره بزند پایان فیلم ابد و یك روز را به یاد بیاورید قصه‌ای پر از دعوا و آشوب اما پایانی كه سرشار از امید و روشنایی بود، اما در حال حاضر فیلمسازهای ما نمی‌توانند فیلمی برای پیشگیری آسیب اجتماعی بسازند فیلمی كه بتواند به مخاطب راه روشنی نشان بدهد، باید بپذیریم این گونه از فیلم‌ها در دراز مدت عواقب جبران‌ناپذیری برای مخاطب و سینمای ایران خواهد داشت. چه خوب بود فیلمسازانی كه علاقه به ساخت این‌گونه از فیلم‌ها دارند قبل از هر چیز به فكر ساختار سینمایی فیلم شان باشند این حجم از ذوق‌زدگی در انتخاب ایده، كیفیت فیلم‌ها را بی‌ارزش كرده است.