ازدواج با تنها مظنون قتل شوهر
11 ماه پس از قتل مرد 65 ساله، پلیس پایتخت همسر و دوست مقتول را به عنوان مظنون دستگیر كرد. آنها در بازجوییها منكر قتل شدند.
به گزارش جامجم، پانزدهم فروردین امسال مردی با حضور در دادسرای جنایی تهران شكایتی را مطرح كرد مبنی بر این كه برادر 65سالهاش گم شده است. با دستور قضایی تحقیقات پلیسی آغاز شد و همسر مرد گمشده در جریان تحقیقات پلیسی گفت: شوهرم بازنشسته و در كار خرید و فروش ملك بود. هرروز صبح برای یك ساعت ورزش به پارك نزدیك خانهمان میرفت كه دیروز برای آخرین بار رفت و بازنگشت.
در این مرحله ماموران به استعلام از پلیسهای آگاهی شهرهای اطراف تهران پرداختند تا شاید ردی از مرد گمشده پیدا كنند. پس از سه روز ماموران از طریق پلیس شهر پردیس باخبر شدند كه آنها چند روز پیش جسد مرد 65 سالهای را با لباس خانگی و در میان زبالهها یافتهاند. بررسیها حاكی از آن بود كه این مرد به قتل رسیده است. زمانی كه خانواده شاكی در پزشكی قانونی حاضر شدند و جسد را مشاهده كردند هویت او را تایید كردند و معلوم شد جسد متعلق به مرد گمشده است.
با گذشت 11 ماه از این ماجرا ماموران به سرنخهایی دست یافتند كه نشان میداد همسر مقتول بعد از مرگ شوهرش عقد موقت یكی از دوستان او شده بود.
تحقیقات در این باره مشخص كرد، همسر مرد 65 ساله قبل از مرگ شوهرش نیز پنهانی با دوست او در ارتباط بوده است. همین سرنخ كافی بود كه ماموران به این زن مشكوك شوند. او دو هفته پیش بازداشت شد و به افسر تحقیق گفت: در ماجرای مرگ شوهر نقشی نداشتم. شهروز دوست شوهرم بود و در پی رفت و آمدهایش به خانهمان با او آشنا شدم. بعد از فوت شوهرم به خاطر علاقهام به شهروز مدتی به عقد موقت او درآمدم. اما بعد از چند ماه دچار اختلاف شده و از وی جدا شدم. فكر میكنم او در مرگ شوهرم نقش داشته است. چرا كه روز ناپدید شدن همسرم، به دنبال شوهرم بود و میخواست با او حرف بزند.
با توجه به گفتههای این زن، شهروز تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و چند روز پیش بازداشت شد و گفت: به خاطر ابتلا به ناراحتیهای عصبی زودتر از موعد بازنشسته شدم. پنج سال پیش با مرد 65 ساله آشنا شدم و از او خانهای خریدم و ارتباطمان شكل گرفت. همین رفت و آمدها باعث ارتباط من با همسر دوستم شد، اما این اواخر انگار او به رفتارم مشكوك شده بود. آن روز او را بعد از اینكه از پارك نزدیك خانهشان بیرون آمده بود به طور اتفاقی دیدم و وی را سوار خوروی پژوام كردم. او درباره خانوادهام حرفهای بدی گفت كه عصبانی شده و با هم دعوا كردیم. حالش بد شد و او را به شهر پردیس بردم و با اطمینان از مرگ او جسد را در میان زبالهها انداخته و از آنجا دور شدم. با توجه به اظهارات ضد و نقیض این مرد متهم تحقیقات از وی و زن مقتول كه در بازداشت است برای رازگشایی از ماجرای این پرونده ادامه دارد.
به گزارش جامجم، پانزدهم فروردین امسال مردی با حضور در دادسرای جنایی تهران شكایتی را مطرح كرد مبنی بر این كه برادر 65سالهاش گم شده است. با دستور قضایی تحقیقات پلیسی آغاز شد و همسر مرد گمشده در جریان تحقیقات پلیسی گفت: شوهرم بازنشسته و در كار خرید و فروش ملك بود. هرروز صبح برای یك ساعت ورزش به پارك نزدیك خانهمان میرفت كه دیروز برای آخرین بار رفت و بازنگشت.
در این مرحله ماموران به استعلام از پلیسهای آگاهی شهرهای اطراف تهران پرداختند تا شاید ردی از مرد گمشده پیدا كنند. پس از سه روز ماموران از طریق پلیس شهر پردیس باخبر شدند كه آنها چند روز پیش جسد مرد 65 سالهای را با لباس خانگی و در میان زبالهها یافتهاند. بررسیها حاكی از آن بود كه این مرد به قتل رسیده است. زمانی كه خانواده شاكی در پزشكی قانونی حاضر شدند و جسد را مشاهده كردند هویت او را تایید كردند و معلوم شد جسد متعلق به مرد گمشده است.
با گذشت 11 ماه از این ماجرا ماموران به سرنخهایی دست یافتند كه نشان میداد همسر مقتول بعد از مرگ شوهرش عقد موقت یكی از دوستان او شده بود.
تحقیقات در این باره مشخص كرد، همسر مرد 65 ساله قبل از مرگ شوهرش نیز پنهانی با دوست او در ارتباط بوده است. همین سرنخ كافی بود كه ماموران به این زن مشكوك شوند. او دو هفته پیش بازداشت شد و به افسر تحقیق گفت: در ماجرای مرگ شوهر نقشی نداشتم. شهروز دوست شوهرم بود و در پی رفت و آمدهایش به خانهمان با او آشنا شدم. بعد از فوت شوهرم به خاطر علاقهام به شهروز مدتی به عقد موقت او درآمدم. اما بعد از چند ماه دچار اختلاف شده و از وی جدا شدم. فكر میكنم او در مرگ شوهرم نقش داشته است. چرا كه روز ناپدید شدن همسرم، به دنبال شوهرم بود و میخواست با او حرف بزند.
با توجه به گفتههای این زن، شهروز تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و چند روز پیش بازداشت شد و گفت: به خاطر ابتلا به ناراحتیهای عصبی زودتر از موعد بازنشسته شدم. پنج سال پیش با مرد 65 ساله آشنا شدم و از او خانهای خریدم و ارتباطمان شكل گرفت. همین رفت و آمدها باعث ارتباط من با همسر دوستم شد، اما این اواخر انگار او به رفتارم مشكوك شده بود. آن روز او را بعد از اینكه از پارك نزدیك خانهشان بیرون آمده بود به طور اتفاقی دیدم و وی را سوار خوروی پژوام كردم. او درباره خانوادهام حرفهای بدی گفت كه عصبانی شده و با هم دعوا كردیم. حالش بد شد و او را به شهر پردیس بردم و با اطمینان از مرگ او جسد را در میان زبالهها انداخته و از آنجا دور شدم. با توجه به اظهارات ضد و نقیض این مرد متهم تحقیقات از وی و زن مقتول كه در بازداشت است برای رازگشایی از ماجرای این پرونده ادامه دارد.