افشای ماجرای نوزاد فروشی بعد از 6 سال
شكایت دروغین زن جوان از بیمارستانی در تهران، راز نوزاد فروشی او را بعد از شش سال فاش كرد.
به گزارش جامجم، روزهای پایانی هفته گذشته زن جوانی با حضور در شعبه هشتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران از مسؤولان بیمارستانی بهخاطر این كه از شش سال پیش راز زنده بودن پسرش را پنهان كردهاند، شكایت كرد.
با دستور بازپرس رضوانی، تحقیقات ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران برای رازگشایی از این پرونده آغاز شد.
شاكی به افسر تحقیق گفت: از شوهر معتادم جدا شدم و با پیرمردی كه سالها از من بزرگتر بود ازدواج موقت كردم تا برای خود و دخترم سرپناهی داشته باشم. شوهرم زمانی كه متوجه شد باردارم تهدید كرد اگر فرزندم را سقط نكنم، مرا ترك میكند و در زندگی او جایی ندارم.
وی افزود: بعد از 9 ماه پسرم با عمل سزارین در بیمارستان به دنیا آمد. چهرهاش را دیدم و گریهاش را شنیدم. ساعاتی بعد پرستار و مامای بیمارستان نزدم آمدند و گفتند بچهام فوت شده است. از آن موقع افسرده شدم. چند هفته پیش و بعد از شش سال از طریق دوستم متوجه شدم پسرم زنده است و زن و شوهری از او نگهداری میكنند. عكس آن كودك را كه دیدم خیلی شبیه من بود.
در این مرحله زن ماما و پرستار بیمارستان برای تحقیقات به پلیس آگاهی احضار شدند. آنها مدعی بودند كه شش سال پیش شاكی در بیمارستان فرزندش را به دنیا آورده و نوزاد را تحویلش دادهاند. زن ماما به افسر تحقیق گفت: شاكی وضع مالی خوبی نداشت و ویزیتهایش را رایگان انجام میدادیم. او در آن موقع با زوج ناباروری در بیمارستان آشنا شده و با آنها ملاقاتهایی داشت. بعد از تولد نوزادش پسر را به او تحویل دادیم. هزینه درمانی او را نیز آن زوج پرداختند.
با مشخص شدن این موضوع روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد و چند روز پیش زوجی كه سرپرستی كودك را بهعهده داشتند به پلیس آگاهی احضار شدند. زن جوان به افسر تحقیق گفت: 16 سال قبل ازدواج كردیم و هرچه درمان كردیم، صاحب فرزندی نشدیم. ششسال پیش برای درمان به بیمارستانی رفتیم كه شاكی هم به آنجا میآمد. در بیمارستان با هم آشنا شدیم. وقتی فهمید ما بچهدار نمیشویم از ما خواست فرزندش را مثل فرزند خودمان بزرگ كنیم. قبول كردیم و حتی دستنوشتهای از او گرفتیم كه با رضایت خودش كودك را به ما داده و دیگر سراغش نمیآید و علاوه بر هزینه بیمارستان، پنج میلیون تومان برای تامین هزینه زندگیاش به او دادیم. مادر واقعی كودك همه چیز را قبول كرد و دیگر سراغمان نیامد. برای نوزاد شناسنامه گرفتیم و حالا شش ساله شده است.
در ادامه مادر واقعی كودك تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: شش سال پیش پسرم زنده به دنیا آمد اما بهخاطر مخالفتهای شوهر سالخوردهام مجبور شدم او را بفروشم. بعد از چند سال پشیمان شدم و در جستوجوی این زوج بودم تا اینكه از طریق دوستم آن زوج را یافتم. برای اینكه به پسرم برسم از مسؤولان بیمارستان شكایت كردم تا ماجرای نوزاد فروشی فاش نشود.
با دستور بازپرس پرونده، تحقیقات تكمیلی دراین باره در پلیس آگاهی ادامه دارد .
به گزارش جامجم، روزهای پایانی هفته گذشته زن جوانی با حضور در شعبه هشتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران از مسؤولان بیمارستانی بهخاطر این كه از شش سال پیش راز زنده بودن پسرش را پنهان كردهاند، شكایت كرد.
با دستور بازپرس رضوانی، تحقیقات ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران برای رازگشایی از این پرونده آغاز شد.
شاكی به افسر تحقیق گفت: از شوهر معتادم جدا شدم و با پیرمردی كه سالها از من بزرگتر بود ازدواج موقت كردم تا برای خود و دخترم سرپناهی داشته باشم. شوهرم زمانی كه متوجه شد باردارم تهدید كرد اگر فرزندم را سقط نكنم، مرا ترك میكند و در زندگی او جایی ندارم.
وی افزود: بعد از 9 ماه پسرم با عمل سزارین در بیمارستان به دنیا آمد. چهرهاش را دیدم و گریهاش را شنیدم. ساعاتی بعد پرستار و مامای بیمارستان نزدم آمدند و گفتند بچهام فوت شده است. از آن موقع افسرده شدم. چند هفته پیش و بعد از شش سال از طریق دوستم متوجه شدم پسرم زنده است و زن و شوهری از او نگهداری میكنند. عكس آن كودك را كه دیدم خیلی شبیه من بود.
در این مرحله زن ماما و پرستار بیمارستان برای تحقیقات به پلیس آگاهی احضار شدند. آنها مدعی بودند كه شش سال پیش شاكی در بیمارستان فرزندش را به دنیا آورده و نوزاد را تحویلش دادهاند. زن ماما به افسر تحقیق گفت: شاكی وضع مالی خوبی نداشت و ویزیتهایش را رایگان انجام میدادیم. او در آن موقع با زوج ناباروری در بیمارستان آشنا شده و با آنها ملاقاتهایی داشت. بعد از تولد نوزادش پسر را به او تحویل دادیم. هزینه درمانی او را نیز آن زوج پرداختند.
با مشخص شدن این موضوع روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد و چند روز پیش زوجی كه سرپرستی كودك را بهعهده داشتند به پلیس آگاهی احضار شدند. زن جوان به افسر تحقیق گفت: 16 سال قبل ازدواج كردیم و هرچه درمان كردیم، صاحب فرزندی نشدیم. ششسال پیش برای درمان به بیمارستانی رفتیم كه شاكی هم به آنجا میآمد. در بیمارستان با هم آشنا شدیم. وقتی فهمید ما بچهدار نمیشویم از ما خواست فرزندش را مثل فرزند خودمان بزرگ كنیم. قبول كردیم و حتی دستنوشتهای از او گرفتیم كه با رضایت خودش كودك را به ما داده و دیگر سراغش نمیآید و علاوه بر هزینه بیمارستان، پنج میلیون تومان برای تامین هزینه زندگیاش به او دادیم. مادر واقعی كودك همه چیز را قبول كرد و دیگر سراغمان نیامد. برای نوزاد شناسنامه گرفتیم و حالا شش ساله شده است.
در ادامه مادر واقعی كودك تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: شش سال پیش پسرم زنده به دنیا آمد اما بهخاطر مخالفتهای شوهر سالخوردهام مجبور شدم او را بفروشم. بعد از چند سال پشیمان شدم و در جستوجوی این زوج بودم تا اینكه از طریق دوستم آن زوج را یافتم. برای اینكه به پسرم برسم از مسؤولان بیمارستان شكایت كردم تا ماجرای نوزاد فروشی فاش نشود.
با دستور بازپرس پرونده، تحقیقات تكمیلی دراین باره در پلیس آگاهی ادامه دارد .
تیتر خبرها
-
سقوط بوئینگ 737 در اتیوپی
-
51 شهید در 11 ماه
-
زن تنها، قربانی توهم شیشهای
-
افشای ماجرای نوزاد فروشی بعد از 6 سال
-
فروش پاستیل با پودر استخوان خوك
-
ربودن زن معتاد به خاطر پول موادمخدر
-
جنایت هولناك خواستگار شكست خورده
-
قتل به خاطر اختلاف خانوادگی
-
ناكامی دزدان در سرقت از طلافروشی
-
مرگ دختر ۷ساله زیر آوار خانه