جامجم در گفتوگو با دكتر وحید زمانی، پژوهشگر ژنتیك حفاظت، پیامدهای طرح تكثیر در اسارت یوزهای ایران را بررسی میكند
تكثیر در اسارت یوز كمكی به حل مسأله نمیكند
بیش از ۳۰ سال است كه زیستگاه یوزهای آسیایی تنها به مناطقی در ایران محدود شده است. در ماههای اخیر، خبرهای بسیاری از شبیهسازی گرفته تا تكثیر در اسارت یوزها رسانهای شده كه زیربنای علمی آنها بهدرستی مشخص نیست. جامجم اینبار سراغ یك كارشناس ژنتیك حفاظت رفته و قصد دارد ادعاهای تئوری را كه درباره تكثیر در اسارت یوزها مطرح میشود از جنبه واقعیتهای علمی حفاظت از حیاتوحش مورد ارزیابی قرار دهد. وحید زمانی، دكترای محیطزیست با گرایش تنوعزیستی، عضو پروژه اروپایی نكستژن (Nextgene)، عضو بنیاد ملی نخبگان و مدرس دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه سمنان است كه به صورت تخصصی در زمینه ژنتیك حفاظت فعالیت میكند. وی اخیرا به همراه جمعی از همكارانش كتابی را با عنوان «مقدمهای بر ژنتیك حفاظت» ترجمه و از طریق انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد به بازار نشر عرضه كرده كه در آن اهمیت این بخش از دانش ژنتیك، بهویژه برای گونههای در معرض خطر انقراض نظیر یوزهای آسیایی را تشریح كرده است. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی جامجم با این پژوهشگر ژنتیك است.
ژنتیك حفاظت به استفاده از تئوری و تكنیكهای ژنتیك برای كاهش ریسك انقراض گونههای تهدید شده میپردازد. هدف درازمدت آن حفاظت از گونهها به عنوان واحدهای پویایی است كه توانایی سازگاری با تغییرات محیطی را داشته باشند.
دادههای مربوط به گونههای در معرض انقراض معمولا اندك و این گونهها سوژههای خوبی برای آزمایشهای تجربی نیستند. پیشرفتهای ژنتیك حفاظت حاصل برهمكنش تئوری، شبیهسازی رایانهای و آزمایش است و به صورت چرخهای كه بازخورد دارد، عمل میكند كه از این منظر قابل قیاس با رهیافتهای مورد استفاده در شبیهسازی تغییرات اقلیمی است. مفاهیم اصلی ژنتیك حفاظت به طور معمول از طریق مطالعه روی حیوانات آزمایشگاهی، شبیهسازی رایانهای و آنالیزهای تركیبی با دادههای به دست آمده از حیات وحش مورد مطالعه قرار میگیرد.
سازمان حفاظت محیطزیست عنوان كرده میخواهد طرحی موسوم به تكثیر در اسارت یوز را بررسی كند، در حالی كه همچنان زیستگاههای یوز و محیطبانان آن با كمبود جدی بودجه مواجه هستند. محاسبه هزینه فایده طرحهایی از این دست چه میگوید؟ آیا چنین طرحی میتواند به نفع یوزها باشد؟
تكثیر در اسارت به عنوان یكی از راهبردهای حفاظتی اكسسیتو (Ex situ) زمانی اولویت پیدا میكند كه جمعیت گونه هدف به حد بحرانی تنزل پیدا كرده باشد و اجرای استراتژیهای حفاظتی اینسیتو (In situ) مقدور نباشد. براساس مطالعات و طرحهایی كه از طرف سازمان حفاظت محیطزیست و نهادهای حفاظتی بینالمللی انجام شده، نمیتوان با قاطعیت به این نتیجه رسید كه جمعیت یوز به حدی كاهش یافته كه نیاز به تكثیر در اسارت دارد. همانطور كه میدانید، گستره پراكنش فعلی یوز آسیایی به مركز فلات ایران تقلیل پیدا كرده و این زیستگاهها به دلیل كمبود امكانات مالی، تجهیزات و نیروی انسانی (به عنوان گارد حفاظت) هیچگاه آنطور كه شایسته است، تحت پایش و مطالعه میدانی قرار نگرفته، بهخصوص زیستگاههای جنوبی كه كمتر شناخته شدهاند. بنابراین تا زمانی كه اندازه جمعیت یوزها با دقت و صحت بالا در زیستگاههای بالقوه و بالفعل سرشماری نشود، نمیتوان تكثیر در اسارت را با توجه به مخاطرات و هزینههای بالایی كه دارد به عنوان ارجحیت حفاظتی فعلی معرفی كرد.
از نظر شما این تصمیم سازمان حفاظت محیطزیست چقدر زیربنای علمی دارد و چه پیش زمینههایی باید رعایت شود؟
همانطور كه اشاره كردید، طرح هنوز در دست بررسی است و قطعی نیست. فكر میكنم این گزینه را افرادی پیشنهاد كردهاند كه شناخت درستی از وضعیت فعلی زیستگاهها ندارند یا با ریسك طرحهای تكثیر در اسارت آشنایی كافی ندارند. بعید میدانم اگر ابعاد مختلف این پیشنهاد توسط كارشناسان مجرب داخلی و خارجی سنجیده شود، در نهایت خرد جمعی این استراتژی را اولویت فعلی بداند.
با این تعداد یوز كه برآوردها نشان میدهد و كارشناسان هم متاسفانه بر سر آن توافق چندانی ندارند، اصولا تلاش برای كارهایی نظیر تكثیر در اسارت یا كلون كردن چقدر میتواند برای حفاظت از این زیرگونه مفید باشد؟
یك نكته را در نظر داشته باشید: تا زمانی كه اكثریت كارشناسان روی اندازه جمعیت یوزها به اجماع نرسند، نمیتوان به صورت جدی به استراتژیهای حفاظتی اندیشید و هرگونه راهكاری بر پایه حدس و گمان خواهد بود. حال كه موضوع تكثیر در اسارت در كانون توجه قرار گرفته، شاید بهتر است مقداری این بحث را برای شما بازتر كنم. هدف نهایی برنامههای تكثیر در اسارت، معرفی مجدد گونه به زیستگاه است. در این خصوص تجربه حفاظتی كشورهای دیگر و همچنین مطالعات انجام شده، نشان داده نرخ موفقیت چنین برنامههایی حدود ۱۰ درصد است.
بنده اعتقاد دارم حتی اگر عملیات پیچیده و پرهزینه زندهگیری هم موفقیتآمیز باشد و یوزهای زندهگیری شده در اسارت با موفقیت تولیدمثل كنند و نسل زایا به وجود بیاورند، باز هم امكان اینكه یوزهای متولدشده در اسارت به صورت موفقیتآمیز به زیستگاه معرفی شوند و جمعیت زیستا مستقر شود، بسیار اندك و به عبارتی ناممكن است. این در شرایطی است كه تجارب قبلی كشورهای دیگر نشان میدهد زندهگیری با تلفاتی همراه است و نسبت متوسطی از حیواناتی كه زندهگیری میشوند، موفق به تولیدمثل در اسارت میشوند و در نهایت درصد اندكی در خزانه ژنی نسلهای بعدی مشاركت میكنند.
اما در مورد كلون كردن به عنوان یك راهكار حفاظتی، جدا از هزینههای آزمایشگاهی هنگفت، ضریب موفقیت پایین است و معدود تجارب موفق مربوط به گونههای اهلی بوده كه اطلاعات زیادی در مورد زیستشناسی و ژنتیك آنها وجود دارد، حال آن كه شناخت ما از زیرگونه آسیایی یوز بسیار اندك است و كماكان اسرارآمیزترین گربهسان ما به شمار میآید.
آیا تاكنون توالی ژنتیكی یوزها مشخص شده؟ این كار از جنبه حفاظتی تا چه اندازه برای یك زیرگونه بهشدت در معرض خطر انقراض اولویت دارد؟
بله، توالی كامل ژنوم یوزپلنگ آفریقایی (Acinonyx jubatus) در میان گونههای یوزپلنگ در جهان تا به امروز شناسایی شده است، اما برای زیرگونه آسیایی
(Acinonyx jubatus venaticus) ژنوم كامل هنوز توالییابی نشده و مطالعات ژنتیكی براساس توالییابی قسمتهایی از ژنوم هستهای و میتوكندریایی یا بر اساس ماركرهای ژنتیكی بوده است. امروزه دانش ژنتیك جزو جدانشدنی برنامههای حفاظتی است و برای حفظ تنوع ژنتیكی در اسارت و معرفی مجدد و مدیریت ژنتیكی گونهها در زیستگاه طبیعی كاربرد گسترده دارد. اگر ژنوم كامل را توالییابی كنیم، دموگرافی جمعیت در گذشته و حال و همچنین گردنه بطریهایی را كه جمعیت فعلی گذرانده است، مشخص خواهد شد. در مجموع هر چه شناخت ما از ژنوم یوز بیشتر شود، تصمیمگیریهای ژنتیك حفاظت با ضریب خطای كمتر همراه است و رهایی از گرداب انقراض بیش از پیش قابل دسترس خواهد بود.
آیا انقراض یوز قطعی است یا ما فقط تلاش میكنیم آن را به تعویق بیندازیم؟
ببینید انقراض سرنوشت نهایی تمام گونههاست، اما این روند به طور طبیعی پنج تا ده میلیون سال به طول میانجامد. در مورد یوزپلنگ آسیایی این روند به دلیل فعالیتهای انسانی، مانند تخریب زیستگاه و كاهش دادن جمعیت طعمههای طبیعی تسریع شده است. اینكه سرانجام یوز آسیایی، انقراض در كوتاهمدت است یا خیر را باید با مدلسازی دقیق و سنجیدن پارامترهای دخیل پاسخ داد، اما به طوری كه میتوان گفت با ادامه روند فعلی و تهدیدات پیش رو اگر برای اقدامات حفاظتی چارهاندیشی نشود، امید زیادی به آینده حفاظت از این گونه
نخواهد بود.
انقراض یوز را تا چند سال دیگر میتوان با روشهای ژنتیكی به تعویق انداخت؟
زمان انقراض مشخص نیست و نتایج مدلسازی میتواند آن را تخمین بزند، اما روشهای ژنتیكی زمانی میتواند موثر باشد كه در زمان مناسب و با اقدام كارشناسی همراه باشد و جمعیت را مدیریت كند.
به عنوان مثال شما نمیتوانید چند قلاده یوز را زندهگیری كنید، در اسارت نگه دارید و انتظار داشته باشید علم ژنتیك معجزه
كند!
ارزش حفاظت از این زیرگونه چقدر است؟ واقعا چقدر ارزش دارد برای آن هزینه كنیم؟
از دیدگاه یك متخصص ژنتیك حفاظت باید بگویم ارزش این زیرگونه، فراملی است و برای حفظ آن باید عزم ملی و بینالمللی در میان باشد. در صورت انقراض این زیرگونه، خزانه ژنی منحصر به فرد آن برای همیشه از دسترس بشر خارج خواهد شد و در بهترین حالت سلولهای فریز شده و فایلهای متنی توالیهای آن برای نسل آتی به یادگار خواهد ماند.
در مقایسه با پاندا و آنچه تا امروز كشور چین برای آن هزینه كرده از نظر مطالعات ژنتیك و كلون كردن و... ما چقدر برای یوز هزینه كردهایم و چه كارهایی مانده كه باید انجام دهیم؟
ببینید، شرایط یوز با پاندا و شرایط، امكانات و تجهیزات ایران با چین قابل مقایسه نیست. چین از قبال اكوتوریسم پاندا، درآمدزایی ارزی دارد و پاندا به عنوان پرچم كشور چین محسوب میشود. بنابراین طبیعی است چینیها بیشتر بتوانند هزینه كنند. در مورد یوز هم بودجههای ملی و بینالمللی زیادی تاكنون اختصاص داده شده كه این بودجهها در دورههای اول بیشتر و در سالهای اخیر به نسبت كمتر بودهاند. در برهه كنونی حیاتی است برای هزینه كرد بودجه تصمیمات درست گرفته شود و اهداف حفاظتی در اولویت باشند؛ نه طرحهایی غیركارشناسی كه علاوه بر هزینهزابودن، ضمانت اجرا ندارند و حتی میتواند مخرب هم باشد.
اصلا چه شد که این بلا سر یوزها آمد؟
ببینید، صورت مساله كاملا شفاف است. تخریب زیستگاه و به تبع آن كاهش طعمهها و تصادفات جادهای مهمترین تلفات را به جمعیت یوز آسیایی وارد كرده است؛ بنابراین باید هزینهها و زمان را روی امنكردن و بهسازی زیستگاهها متمركز كنیم. زیستگاهی كه جمعیتهای فعلی را حفظ نكند، هیچ یوز متولد در اسارتی را نیز حفظ نمیكند.
چنانكه در خلال صحبتها تاكید كردم، تكثیر در اسارت را اولویت فعلی نمیدانم. بلكه تلاش برای بهسازی زیستگاهها، خروج دام و سگهای گله از زیستگاههای یوز، تقویت گارد حفاظت، افزایش تعداد محیطبانان و تجهیزات و پایش سیستماتیك زیستگاهها اولویتهای حفاظتی فعلی باید باشد.
در صورتی كه طرح تكثیر در اسارت در اولویت قرار بگیرد، علاوه بر موارد مذكور، زوال ژنتیك جمعیتها در اسارت، افزایش خویشاوندی در گذر نسلها و بیماریهای وراثتی تهدیدات بالقوه هستند. بنابراین بهتر است این برنامه زیر نظر یك گروه بینالمللی مجرب و كارشناسان آی.یو.سی.ان انجام شود تا از دست رفتن یوزها تبدیل به یك حسرت ملی نشود.