پوراندخت مهیمن بهتازگی در ششمین قسمت مجموعه «بیا از گذشته حرف بزنیم» بازی کرده است
مفصل زانویم را سر این کار عوض کردم!
پوراندخت مهیمن از جمله بانوان بازیگری است كه فعالیت بازیگری حرفهای را پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز كرد. او از جمله بازیگران مجموعه خاطرهساز «آینه» بود كه در دهه 60 تولید شد و خیلی زود مورد توجه قرار گرفت. مهیمن، مدتی پیش بازی در قسمتهایی تازه از مجموعه «بیا از گذشته حرف بزنیم» را پشت سر گذاشت؛ درباره این حضور با ایشان گفتوگو كردهایم.
پس از اقبالی كه نسبت به پخش فیلم تلویزیونی بیا از گذشته حرف بزنیم صورت گرفت دنبالههایی بر آن تولید شد. از همراهی مجدد با حمید نعمتا... در این محصول بگویید.
فضای مفرح و شاد و در عین حال اخلاقمدارانه حاكم بر این فیلم بود كه باعث ادامهدار شدن آن شد تا جایی كه بهتازگی شش قسمت تازه از این مجموعه تولید شد. برای تولید این شش قسمت در شهرهای مختلف ایران از تهران، چالوس و تبریز گرفته تا یزد و قشم فیلمبرداری داشتیم آن هم یك فیلمبرداری سخت و طاقتفرسا كه بهشدت برایم خاطره شد! هم به خاطر همراهی با آزیتا لاچینی و ثریا قاسمی و كارگردانی پروسواس به نام حمید نعمتا... و هم به خاطر آسیبدیدگی زانویم حین فیلمبرداری بخشی از كار.
پس پشت صحنه تلخی داشتهاید. چرا زانویتان آسیب دید؟
حین فیلمبرداری بخشی از «بیا از گذشته حرف بزنیم» زمین خوردم و مجبور به جراحی زانو شدم و مدارا كردم كه حالم زودتر خوب شود، اما در نهایت حالم خوب نشد و مجبور شدم به جراحی تعویض مفصل! این روزها همچنان درد این جراحی با من است و اصلا نمیتوانم راحت حركت كنم و تحت نظر فیزیوتراپ هستم تا ببینم چه میشود. البته ابتدا فكر میكردم ماجرا در نهایت ظرف دو هفته پایان یابد و سلامتم را به دست آورم، اما حالا چند ماه گذشته و همچنان درگیر هستم.
شما از جمله بانوان بازیگری هستید كه تجربه كار با كارگردانانی سرشناس داشتهاید؛ از سیروس مقدم و داریوش فرهنگ گرفته تا فریدون جیرانی و شاپور قریب و بسیاری دیگر. این همكاریها درك بهتری نسبت به كار كردن با این جنس كارگردانان را در شما ایجاد نكرده است؟
بله. بهشدت نگاهم را نسبت به بازیگری ارتقا داده و باعث شده هر پیشنهادی را قبول نكنم. سختگیریهایم در انتخاب نقش موجب شده حتی برخی تهیهكنندگان سراغم نیایند چون از همكاران خود شنیدهاند فلانی -یعنی من - هر نقشی را قبول نمیكند.
در سالهای متمادی كارم در بازیگری متوجه شدهام كارهای ماندگار را نمیشود با بزن دررویی پیش برد. ما دو جور كارگردان داریم؛ یك دسته آنها كه با دقت نظر و ریزبینی فعالیت میكنند و همین باعث میشود حین تولید بازیگر خیلی سختی بكشد، اما در نهایت خیالش راحت است كه گاف نداده!
با این دسته از كارگردانان هیچ مشكلی ندارم، حتی اگر مجبور شوم یك پلان را بارها برایشان بازی كنم. مشكلم با نوع دوم كارگردانان است یعنی آنها كه مانند سریدوزان فقط به فكر بالا بردن راندمان كمی تولید هستند. كارگردانی كه بازیگر را تحت فشار میگذارد كه حتما باید روزی ده دقیقه ضبط كند معلوم است نمیتواند خروجی مطلوبی داشته باشد و برای همین بعید است اینگونه كارگردانان با امثال من به جایی برسند.
شاید یك دلیل اینكه مجموعه بیا از گذشته حرف بزنیم این قدر شیرین و جذاب شده همین سختگیریهای پشت صحنه بوده.
همینطور است و ای كاش از این نوع سریالها بیشتر تولید شود. گاهی به طور اتفاقی مجموعههایی را میبینم كه حتی حس و حال درام را هم در بازی بازیگران ایجاد نكردهاند، یعنی در یك سكانس تراژیك، بازیگر طوری اشك میریزد كه گویی به زور وادارش كردهاند به بازیگری. این نوع كارها به دل نمینشیند و بشدت از رفتن به سمتشان پرهیز میكنم. هر محصولی كه تولید میشود باید مخاطبش را باهوشتر از صاحب محصول بداند؛ جز این باشد، وقت آدمها تلف شده.
چگونه براساس فیلمنامهای كه به دستتان میرسد، كیفیت نهایی را حدس میزنید؟
اول آن كه ابدا بدون فیلمنامه كامل هیچ نقشی را نمیپذیرم حتی اگر دستمزدم را چند برابر كنند. باید متن كامل را به من برسانند تا بخوانم. دوم اینكه عقبه كارگردان و تیم تولید را بررسی میكنم. سوم اینكه درباره گروه بازیگران حتما از تهیه كننده میپرسم. مگر میشود بازیگر توانایی مقابل شما نباشد و بتوانید نقش را درست ایفا كنید. كاری كه یكی از این ویژگیها را نداشته باشد بهصراحت رد میكنم.
یعنی از آن دسته بازیگران نیستید كه فكر میكنند با رفتن سر صحنه و ایدهپردازی میتوان كار را پیش برد؟
ایدهپردازی در نهایت 10 درصد خلآ فیلمنامه را پوشش میدهد، بقیهاش را چه كنیم؟ من كاری را كه متن درستی ندارد همان اول رد میكنم، نه اینكه بروم سرصحنه و گرفتار چالش با افرادی شوم كه حتی درك درستی از كارشان ندارند. هستند همكارانی كه به خاطر پول هر كاری را قبول میكنند، اما دیگر سن و سالی از من گذشته و در جایی نیستم كه به خاطر دستمزد، زیر بار بیحرمتیهای حرفهای بروم.
حتی اگر این سختگیری به بیكاری منجر شود باز هم نظرتان عوض نمیشود؟
من كم كار نكردهام. هم برای تلویزیون كه مخاطبان كلی از سریالهایم خاطره دارند و هم در سینما كوشیدهام در كارهای مخاطبپسندی بازی كنم كه حداقل استانداردها را داشته باشد. حرفه بازیگری دشوار است و باید در سرما و گرما زحمت كشید و رنج برد كه مردم دوستت داشته باشند. نگاهی به دوروبرمان بیندازیم و ببینیم چقدر فیلم و سریال تولید میشود و چنددرصد آنها در خاطرات میمانند؟ چرا مردم نباید مانند گذشته فیلمها و سریالهای درجه یك ببینند؟ به خاطر اینكه این حرفه را ساده گرفتهایم. ابدا تولید محصول جذاب ساده نیست و بعید است بتوانیم بدون اسلوب حرفهای جذابیت ایجاد كرد.
با این نوع نگاه كیفیت محصولات اخیر تلویزیون را چطور میبینید؟
معمولی! كاملا معمولی! سریال خوب داریم و برنامه خوب هم تولید میشود، اما به دلایل مختلف كه اصلیترین آنها كمبود منابع است در دورانی كاملا معمولی به سر میبریم. باید مشكلات اقتصادی سازمان حل شود و كارگردانان كاركشته دوباره فراخوانده شوند تا محصولات متفاوت و جذاب بیشتر تولید شود.
فضای مفرح و شاد و در عین حال اخلاقمدارانه حاكم بر این فیلم بود كه باعث ادامهدار شدن آن شد تا جایی كه بهتازگی شش قسمت تازه از این مجموعه تولید شد. برای تولید این شش قسمت در شهرهای مختلف ایران از تهران، چالوس و تبریز گرفته تا یزد و قشم فیلمبرداری داشتیم آن هم یك فیلمبرداری سخت و طاقتفرسا كه بهشدت برایم خاطره شد! هم به خاطر همراهی با آزیتا لاچینی و ثریا قاسمی و كارگردانی پروسواس به نام حمید نعمتا... و هم به خاطر آسیبدیدگی زانویم حین فیلمبرداری بخشی از كار.
پس پشت صحنه تلخی داشتهاید. چرا زانویتان آسیب دید؟
حین فیلمبرداری بخشی از «بیا از گذشته حرف بزنیم» زمین خوردم و مجبور به جراحی زانو شدم و مدارا كردم كه حالم زودتر خوب شود، اما در نهایت حالم خوب نشد و مجبور شدم به جراحی تعویض مفصل! این روزها همچنان درد این جراحی با من است و اصلا نمیتوانم راحت حركت كنم و تحت نظر فیزیوتراپ هستم تا ببینم چه میشود. البته ابتدا فكر میكردم ماجرا در نهایت ظرف دو هفته پایان یابد و سلامتم را به دست آورم، اما حالا چند ماه گذشته و همچنان درگیر هستم.
شما از جمله بانوان بازیگری هستید كه تجربه كار با كارگردانانی سرشناس داشتهاید؛ از سیروس مقدم و داریوش فرهنگ گرفته تا فریدون جیرانی و شاپور قریب و بسیاری دیگر. این همكاریها درك بهتری نسبت به كار كردن با این جنس كارگردانان را در شما ایجاد نكرده است؟
بله. بهشدت نگاهم را نسبت به بازیگری ارتقا داده و باعث شده هر پیشنهادی را قبول نكنم. سختگیریهایم در انتخاب نقش موجب شده حتی برخی تهیهكنندگان سراغم نیایند چون از همكاران خود شنیدهاند فلانی -یعنی من - هر نقشی را قبول نمیكند.
در سالهای متمادی كارم در بازیگری متوجه شدهام كارهای ماندگار را نمیشود با بزن دررویی پیش برد. ما دو جور كارگردان داریم؛ یك دسته آنها كه با دقت نظر و ریزبینی فعالیت میكنند و همین باعث میشود حین تولید بازیگر خیلی سختی بكشد، اما در نهایت خیالش راحت است كه گاف نداده!
با این دسته از كارگردانان هیچ مشكلی ندارم، حتی اگر مجبور شوم یك پلان را بارها برایشان بازی كنم. مشكلم با نوع دوم كارگردانان است یعنی آنها كه مانند سریدوزان فقط به فكر بالا بردن راندمان كمی تولید هستند. كارگردانی كه بازیگر را تحت فشار میگذارد كه حتما باید روزی ده دقیقه ضبط كند معلوم است نمیتواند خروجی مطلوبی داشته باشد و برای همین بعید است اینگونه كارگردانان با امثال من به جایی برسند.
شاید یك دلیل اینكه مجموعه بیا از گذشته حرف بزنیم این قدر شیرین و جذاب شده همین سختگیریهای پشت صحنه بوده.
همینطور است و ای كاش از این نوع سریالها بیشتر تولید شود. گاهی به طور اتفاقی مجموعههایی را میبینم كه حتی حس و حال درام را هم در بازی بازیگران ایجاد نكردهاند، یعنی در یك سكانس تراژیك، بازیگر طوری اشك میریزد كه گویی به زور وادارش كردهاند به بازیگری. این نوع كارها به دل نمینشیند و بشدت از رفتن به سمتشان پرهیز میكنم. هر محصولی كه تولید میشود باید مخاطبش را باهوشتر از صاحب محصول بداند؛ جز این باشد، وقت آدمها تلف شده.
چگونه براساس فیلمنامهای كه به دستتان میرسد، كیفیت نهایی را حدس میزنید؟
اول آن كه ابدا بدون فیلمنامه كامل هیچ نقشی را نمیپذیرم حتی اگر دستمزدم را چند برابر كنند. باید متن كامل را به من برسانند تا بخوانم. دوم اینكه عقبه كارگردان و تیم تولید را بررسی میكنم. سوم اینكه درباره گروه بازیگران حتما از تهیه كننده میپرسم. مگر میشود بازیگر توانایی مقابل شما نباشد و بتوانید نقش را درست ایفا كنید. كاری كه یكی از این ویژگیها را نداشته باشد بهصراحت رد میكنم.
یعنی از آن دسته بازیگران نیستید كه فكر میكنند با رفتن سر صحنه و ایدهپردازی میتوان كار را پیش برد؟
ایدهپردازی در نهایت 10 درصد خلآ فیلمنامه را پوشش میدهد، بقیهاش را چه كنیم؟ من كاری را كه متن درستی ندارد همان اول رد میكنم، نه اینكه بروم سرصحنه و گرفتار چالش با افرادی شوم كه حتی درك درستی از كارشان ندارند. هستند همكارانی كه به خاطر پول هر كاری را قبول میكنند، اما دیگر سن و سالی از من گذشته و در جایی نیستم كه به خاطر دستمزد، زیر بار بیحرمتیهای حرفهای بروم.
حتی اگر این سختگیری به بیكاری منجر شود باز هم نظرتان عوض نمیشود؟
من كم كار نكردهام. هم برای تلویزیون كه مخاطبان كلی از سریالهایم خاطره دارند و هم در سینما كوشیدهام در كارهای مخاطبپسندی بازی كنم كه حداقل استانداردها را داشته باشد. حرفه بازیگری دشوار است و باید در سرما و گرما زحمت كشید و رنج برد كه مردم دوستت داشته باشند. نگاهی به دوروبرمان بیندازیم و ببینیم چقدر فیلم و سریال تولید میشود و چنددرصد آنها در خاطرات میمانند؟ چرا مردم نباید مانند گذشته فیلمها و سریالهای درجه یك ببینند؟ به خاطر اینكه این حرفه را ساده گرفتهایم. ابدا تولید محصول جذاب ساده نیست و بعید است بتوانیم بدون اسلوب حرفهای جذابیت ایجاد كرد.
با این نوع نگاه كیفیت محصولات اخیر تلویزیون را چطور میبینید؟
معمولی! كاملا معمولی! سریال خوب داریم و برنامه خوب هم تولید میشود، اما به دلایل مختلف كه اصلیترین آنها كمبود منابع است در دورانی كاملا معمولی به سر میبریم. باید مشكلات اقتصادی سازمان حل شود و كارگردانان كاركشته دوباره فراخوانده شوند تا محصولات متفاوت و جذاب بیشتر تولید شود.