به مناسبت روز ملی فناوری هستهای سراغ علی دهکردی رفتیم که بازی در فیلم «روز شیطان» را در کارنامه اش دارد
بدون نگاه ملی، بیهویتیم
ادامه از صفحه9
روباه، فیلم ملتهبی بود كه به طور جدی و مستقیم موضوع فعالیتهای هستهای در ایران را مورد بررسی قرار داد. بادیگارد هم داستانی بود از رنجها و دیدههای یك محافظ دانشمند هستهای و تنهای تنهای تنها فیلمی بود كه میخواست به زبانی ساده به قدرتهای جهانی بگوید جنگ چیز وحشتناكی است و شما حق ندارید روی مبلهای راحتی اتاقهای خود در آن سر دنیا لم بدهید و برای به راه انداختن جنگ در یك سوی دیگر دنیا تصمیم بگیرید. در سالهای اخیر هركدام از این فیلمها در حد و اندازه خود توانستند حق مطلب را در این حوزه بهنوعی ادا كنند.
البته این مسیر در حوزه تلویزیون خیلی پررنگتر از سینما بود و سریالهایی چون تعبیر وارونه یك رویا، كایدون، عملیات پایتخت و پازل نمونههایی بودند كه ابعاد مختلف ترور دانشمندان هستهای و خرابكاری در چرخه فعالیتهای هستهای را به تصویر كشیدند.
با وجود این تولیدات باز جای این سؤال باقی میماند كه در بین تمام تولیدات سینمایی و تلویزیونی آیا آنها توانستهاند حق مطلب را آنگونه كه شایسته كشورمان است ادا كنند یا خیر؟
اوایل دهه 70 زمانی كه مساله هستهای ایران كمكم به سرخط خبرهای روز دنیا و پرونده هستهای به وجه اصلی سیاست خارجی ما تبدیل میشد، بهروز افخمی همراه با سیدضیا هاشمی، تهیهكننده نام آشنای سینمای ایران فیلمی به نام «روز شیطان» ساخت كه در آن برای اولین بار مساله هستهای مطرح میشد. فیلمی كه البته در آن زمان بازتاب گستردهای نداشت و از سوی مردم و منتقدان به درستی دیده نشد.
در آن زمان علی دهكردی، بازیگر جوانی بود كه بعد از درخششاش در فیلم «از كرخه تا راین» به كارگردانی ابراهیم حاتمیكیا در سومین اثر سینماییاش، در فیلم روز شیطان در نقش میرمحمد تصویر كاملی از یك مامور اطلاعاتی خلق كرد كه كاملا برای مخاطب آشنا بود و نشان از ذكاوت افخمی برای انتخاب دهكردی به عنوان یك مامور اطلاعات زبر و زرنگ را میداد. او باید به مصاف یک گروه خرابکار میرفت که قصد داشتند با انفجار اتمی در تهران، ایران را متهم به تولید سلاح هستهای کنند.
دهكردی هنرمند شاخصی است كه در خاطرات جمعی همه ما حضور پررنگی دارد. او در آثار متعددی از جمله سجده بر آب، عبور از خط سرخ، گاهی به آسمان نگاه كن و خلبان ایفای نقش كرده و امروز ما به بهانه روز ملی فناوری هستهای و ایفای نقشاش در فیلم روز شیطان سراغ او رفتیم.
او برای ما از خاطراتش از بازی در این فیلم میگوید كه خواندنش خالی از لطف
نیست.
چطور شد به فیلم «روز شیطان» دعوت شدید؟
من از طرف بهروز افخمی به این فیلم دعوت شدم و از همان ابتدای كار هم نقش یك مامور امنیتی به من پیشنهاد شد. خاطرم هست آقای افخمی تاكید داشتند نقش این مامور را حتما یك جوان بازی كند و در نهایت من را انتخاب كردند.
وقتی قرار بود نقش یك مامور اطلاعاتی را بازی كنید، چه احساسی داشتید؟
برای من نگاه ملی این فیلم حائز اهمیت بود و اینكه قرار بود در فیلمی بازی كنم كه غرور ملی مردم كشورم را برمیانگیخت.
در این فیلم، افخمی در قالب یك فیلم پلیسی-جاسوسی به مسائل هستهای، نفوذ وزارت اطلاعات در گروههای اپوزیسیون، ماموریتهای وزارت اطلاعات و... میپرداخت كه در نوع خودش جسارت زیادی را میطلبید. روز شیطان فیلم خوش ساخت و مهمی بود كه البته در زمان خودش و بعدها چندان دیده نشد. من نه به این دلیل كه بازیگر آن فیلم بودم، بلكه در كل این فیلم را فیلمی ارزشمندی میدانم كه در تك تك جزئیاتش ظرافت و دقت وجود دارد و حتی از منظر سینمایی به معنای كامل كلمه یك فیلم است. روز شیطان جزو محبوبترینهای كارنامه كاری من است كه از بازی در آن خوشحالم.
بنابراین زمان بازی در این فیلم نگران موضعگیریهای گروههای خاصی نسبت به شخص خودتان نبودید؟
موضعگیری اینطور آدمها نسبت به من اصلا برایم اهمیتی ندارد و از اساس هم نباید به آنها توجهای داشت؛ چون به طور كل این گروهها با هر پیشرفتی كه در داخل ایران میشود، موافق نیستند و نسبت به آن جبههگیری میكنند.
آیا سینما میتواند با ساخت آثار ملی و نگاه همهجانبه به ابعاد آن به عنوان میراثی به نسل آینده موثر باشد؟
بله، حتما. در تمام دنیا كشورها به شدت از سینمای استراتژیك و ملی خود در جهت منافع ملی بهره میگیرند. میخواهم بگویم نهتنها در سینمای ایران، بلكه در سینمای جهان هم نگاه ملی از شاخصترین نگاهها در سینماست كه حتی نسلهای بعد هم كه دركی از شرایط روزهای گذشته نداشتند با تماشای آثاری با این نگاه میتوانند آن را درك كنند.
اگر نگاه ملی از سینمای ما حذف شود، فرهنگ و زبان و ایدئولوژیمان هم از بین میرود و میشویم ملتی بیهویت كه با هر بادی میشكند.
در سالهای اخیر هم شاهد ساخت فیلمهایی مانند بادیگارد، روباه و تنهای تنهای تنها بودیم. به نظر شما این فیلمها گویای جانفشانیها و ازخودگذشتگیهای سربازان ایرانی بوده یا خیر؟
بله، البته فیلمسازان شاخص ما همگی در ساخت آثارشان نگاه ملی را در نظر داشتهاند، اما زاویه نگاهشان به این مسأله با هم متفاوت است كه البته امیدوارم خیلی بیشتر از اینها به این مسأله پرداخته شود. چون حجم این فیلمها به نسبت ارزشهای ملی ما بسیار اندك است.
الان مشغول چه كاری هستید؟
الان بیش از یكسال است كه مشغول بازی در سریال «هشتاد و هفت متر» به كارگردانی كیانوش عیاری هستم كه امیدوارم امسال وارد آمادهسازی برای مراحل پخش باشد.
روباه، فیلم ملتهبی بود كه به طور جدی و مستقیم موضوع فعالیتهای هستهای در ایران را مورد بررسی قرار داد. بادیگارد هم داستانی بود از رنجها و دیدههای یك محافظ دانشمند هستهای و تنهای تنهای تنها فیلمی بود كه میخواست به زبانی ساده به قدرتهای جهانی بگوید جنگ چیز وحشتناكی است و شما حق ندارید روی مبلهای راحتی اتاقهای خود در آن سر دنیا لم بدهید و برای به راه انداختن جنگ در یك سوی دیگر دنیا تصمیم بگیرید. در سالهای اخیر هركدام از این فیلمها در حد و اندازه خود توانستند حق مطلب را در این حوزه بهنوعی ادا كنند.
البته این مسیر در حوزه تلویزیون خیلی پررنگتر از سینما بود و سریالهایی چون تعبیر وارونه یك رویا، كایدون، عملیات پایتخت و پازل نمونههایی بودند كه ابعاد مختلف ترور دانشمندان هستهای و خرابكاری در چرخه فعالیتهای هستهای را به تصویر كشیدند.
با وجود این تولیدات باز جای این سؤال باقی میماند كه در بین تمام تولیدات سینمایی و تلویزیونی آیا آنها توانستهاند حق مطلب را آنگونه كه شایسته كشورمان است ادا كنند یا خیر؟
اوایل دهه 70 زمانی كه مساله هستهای ایران كمكم به سرخط خبرهای روز دنیا و پرونده هستهای به وجه اصلی سیاست خارجی ما تبدیل میشد، بهروز افخمی همراه با سیدضیا هاشمی، تهیهكننده نام آشنای سینمای ایران فیلمی به نام «روز شیطان» ساخت كه در آن برای اولین بار مساله هستهای مطرح میشد. فیلمی كه البته در آن زمان بازتاب گستردهای نداشت و از سوی مردم و منتقدان به درستی دیده نشد.
در آن زمان علی دهكردی، بازیگر جوانی بود كه بعد از درخششاش در فیلم «از كرخه تا راین» به كارگردانی ابراهیم حاتمیكیا در سومین اثر سینماییاش، در فیلم روز شیطان در نقش میرمحمد تصویر كاملی از یك مامور اطلاعاتی خلق كرد كه كاملا برای مخاطب آشنا بود و نشان از ذكاوت افخمی برای انتخاب دهكردی به عنوان یك مامور اطلاعات زبر و زرنگ را میداد. او باید به مصاف یک گروه خرابکار میرفت که قصد داشتند با انفجار اتمی در تهران، ایران را متهم به تولید سلاح هستهای کنند.
دهكردی هنرمند شاخصی است كه در خاطرات جمعی همه ما حضور پررنگی دارد. او در آثار متعددی از جمله سجده بر آب، عبور از خط سرخ، گاهی به آسمان نگاه كن و خلبان ایفای نقش كرده و امروز ما به بهانه روز ملی فناوری هستهای و ایفای نقشاش در فیلم روز شیطان سراغ او رفتیم.
او برای ما از خاطراتش از بازی در این فیلم میگوید كه خواندنش خالی از لطف
نیست.
چطور شد به فیلم «روز شیطان» دعوت شدید؟
من از طرف بهروز افخمی به این فیلم دعوت شدم و از همان ابتدای كار هم نقش یك مامور امنیتی به من پیشنهاد شد. خاطرم هست آقای افخمی تاكید داشتند نقش این مامور را حتما یك جوان بازی كند و در نهایت من را انتخاب كردند.
وقتی قرار بود نقش یك مامور اطلاعاتی را بازی كنید، چه احساسی داشتید؟
برای من نگاه ملی این فیلم حائز اهمیت بود و اینكه قرار بود در فیلمی بازی كنم كه غرور ملی مردم كشورم را برمیانگیخت.
در این فیلم، افخمی در قالب یك فیلم پلیسی-جاسوسی به مسائل هستهای، نفوذ وزارت اطلاعات در گروههای اپوزیسیون، ماموریتهای وزارت اطلاعات و... میپرداخت كه در نوع خودش جسارت زیادی را میطلبید. روز شیطان فیلم خوش ساخت و مهمی بود كه البته در زمان خودش و بعدها چندان دیده نشد. من نه به این دلیل كه بازیگر آن فیلم بودم، بلكه در كل این فیلم را فیلمی ارزشمندی میدانم كه در تك تك جزئیاتش ظرافت و دقت وجود دارد و حتی از منظر سینمایی به معنای كامل كلمه یك فیلم است. روز شیطان جزو محبوبترینهای كارنامه كاری من است كه از بازی در آن خوشحالم.
بنابراین زمان بازی در این فیلم نگران موضعگیریهای گروههای خاصی نسبت به شخص خودتان نبودید؟
موضعگیری اینطور آدمها نسبت به من اصلا برایم اهمیتی ندارد و از اساس هم نباید به آنها توجهای داشت؛ چون به طور كل این گروهها با هر پیشرفتی كه در داخل ایران میشود، موافق نیستند و نسبت به آن جبههگیری میكنند.
آیا سینما میتواند با ساخت آثار ملی و نگاه همهجانبه به ابعاد آن به عنوان میراثی به نسل آینده موثر باشد؟
بله، حتما. در تمام دنیا كشورها به شدت از سینمای استراتژیك و ملی خود در جهت منافع ملی بهره میگیرند. میخواهم بگویم نهتنها در سینمای ایران، بلكه در سینمای جهان هم نگاه ملی از شاخصترین نگاهها در سینماست كه حتی نسلهای بعد هم كه دركی از شرایط روزهای گذشته نداشتند با تماشای آثاری با این نگاه میتوانند آن را درك كنند.
اگر نگاه ملی از سینمای ما حذف شود، فرهنگ و زبان و ایدئولوژیمان هم از بین میرود و میشویم ملتی بیهویت كه با هر بادی میشكند.
در سالهای اخیر هم شاهد ساخت فیلمهایی مانند بادیگارد، روباه و تنهای تنهای تنها بودیم. به نظر شما این فیلمها گویای جانفشانیها و ازخودگذشتگیهای سربازان ایرانی بوده یا خیر؟
بله، البته فیلمسازان شاخص ما همگی در ساخت آثارشان نگاه ملی را در نظر داشتهاند، اما زاویه نگاهشان به این مسأله با هم متفاوت است كه البته امیدوارم خیلی بیشتر از اینها به این مسأله پرداخته شود. چون حجم این فیلمها به نسبت ارزشهای ملی ما بسیار اندك است.
الان مشغول چه كاری هستید؟
الان بیش از یكسال است كه مشغول بازی در سریال «هشتاد و هفت متر» به كارگردانی كیانوش عیاری هستم كه امیدوارم امسال وارد آمادهسازی برای مراحل پخش باشد.