اندیشه در راس تولیدات رسانه ملی قرار گیرد

اندیشه در راس تولیدات رسانه ملی قرار گیرد


 تلویزیون باید بتواند تمام طبقات و به‌ویژه طبقه متوسط را راضی نگه دارد و این تلاش برای جلب رضایت باید با تزریق تفكر به مخاطب صورت گیرد. مخاطبان زیادی به جای تلویزیون سراغ رسانه‌های دیگر رفته‌اند و این مسأله را باید جدی گرفت.
شخصا به جای تماشای تلویزیون ترجیح می‌دهم كتاب‌های تاریخی مطالعه كنم، زیرا كار من بیشتر نوشتن و خواندن است و در سریال‌های تلویزیون آن نوآوری سال‌های گذشته را شاهد نیستیم و همه شبكه‌ها به سمت تولید مسابقه رفته‌اند!
همان تولید مسابقه‌ها هم اگر با نوآوری صورت گیرد خوب است ولی آنچه در مسابقات فعلی می‌بینیم خلأ اندیشه، تحلیل، فرهنگ و دانش است. البته بدیهی هم هست چون این مسابقات اغلب كپی نمونه‌های غربی هستند و در همان مسابقات غربی هم به‌ندرت اندیشه‌محوری می‌بینید. این عقیده وجود دارد كه این گونه مسابقات كه اكنون پخش می‌شود كپی خارجی‌ها است، اما آنها اگر مسابقه تولید می‌كنند اورژینال است و واقعا استعدادیابی می‌كنند ولی اینجا بعضا حتی داوران مسابقات نیز رزومه قابل قبولی ندارند.
نقد من به مسابقات استعدادیابی اخیر تلویزیون این است چرا در مسابقات تلویزیونی نباید تفكر باشد و چرا مدام اصرار دارند درباره موضوعاتی رقابت ایجاد كنند كه هیچ‌سودی به حال بیننده ندارد؟
تلویزیون زمانی با تولیدات ارزنده خود سطح توقع مخاطبان را حتی از سینما هم بالا برده بود ولی با روند فعلی می‌توان توقع مخاطب را بالا برد؟
 تلویزیون باید در اندیشه، احساسات و عواطف مردم تحركی ایجاد كند ولی این تحرك نه فقط در محصولات تلویزیون بلكه در محصولات سایر گونه‌های هنری چندان به چشم نمی‌خورد.
چرا كار به جایی رسیده كه مخاطبان سمت كار جدی نمی‌روند، یعنی دیگر حوصله ندارند حتی یك رمان بخوانند و حوصله ندارند كه به یك شعر جدی گوش دهند و می‌خواهند با شوخی‌های آبكی وحرف‌های بی‌خاصیت، فقط وقت بگذرد و سرگرم شوند؟ مدیران باید خوب گوش دهند و بیشتر از مدیحه‌سرایان حواسشان به نقدها باشد. مدیری كه از نقدها فراری باشد، نمی‌تواند در كارش پیشرفت كند.