حفظ قر آن برای آزادی از زندان

حفظ قر آن برای آزادی از زندان

جوان مستندساز كه وسوسه حرف‌های دوست معتادش او را گرفتار ماجرای آدم‌ربایی كرده و به زندان انداخته بود، با حفظ كردن جزء سی‌ام قرآن مقدمات آزادی‌اش را فراهم كرد.
به گزارش خبرنگار جنایی جام‌جم، اوایل شهریور 96 مرد معتادی پس از صحبت با یک جوان مستندساز و دوست دیگرش آنها را با وسوسه پول فریب داد و به كمك آنها عموی پولدارش را كه حجره‌دار میدان میوه و تره‌بار بود، ربود.
متهمان در اخاذی ناكام مانده و همراه دختر مورد علاقه طراح آدم‌ربایی بازداشت شدند و شاكی زمانی كه متوجه ابراز پشیمانی‌شان شد آنها را در دادسرا بخشید. دختر جوان چون نقشی در ماجرا نداشت، آزاد شد و سه مرد دیگر در دادگاه محاكمه و از جنبه عمومی به حبس محكوم شدند.یكی از متهمان كه مردی 28 ساله و مستندساز بود در زندان تصمیم به شروع و حفظ قرآن گرفت تا آزاد شود. سرانجام او دیروز جزء سی‌ام قرآن را نزد سرپرست دادسرای جنایی تهران از حفظ تلاوت كرد و نامش در فهرست زندانیان قابل بخشش قرار گرفت تا مقدمات آزادی‌اش فراهم شود.

شب‌ها هم قرآن می‌خواندم
«ای كاش هیچ‌وقت فریب وسوسه‌های دوست قدیمی‌ام را نمی‌خوردم تا راهی زندان شوم و اعتبار زندگی و كارم را از دست بدهم» این بخشی از گفته‌های جوان فیلمساز است كه دیروز در حاشیه قرائت قرآن در دادسرای جنایی با خبرنگار جام‌جم گفت‌وگو كرد.

چطور با طراح آدم‌ربایی آشنا شدی؟
او از دوستان قدیمی‌ام بود و 12 سال با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. در حال پیش تولید یك برنامه مستند درباره زندگی كولبرهای غرب كشور بودم كه فریب او را خوردم و با ناتمام ماندن فیلمم روانه زندان شدم.
​​​​​​​
او با عمویش اختلاف داشت؟
دوستم ابتدا در حجره عمویش كار می‌كرد و بعد از مدتی از آنجا بیرون آمد. می‌گفت با عمویش اختلاف 300میلیون تومانی دارد. به من وعده پرداخت صد میلیون تومان داد كه وسوسه شده و با او همراه شدم.

نقشه آدم‌ربایی چطور كلید خورد؟
آن روز صبح نقاب به چهره زده و من و دوستم كه چاقو و چوب داشتیم در پاركینگ ساختمان پنهان شدیم، به زور عموی او را سوار خودرویش كردیم و با بستن دست و پایش او را ربودیم. طراح ماجرا كارت بانكی عمویش را به دوست دختر هنرمندش داد تا با آن طلا بگیرد كه پولی در كار نبود و در اخاذی ناكام مانده و رهایش كردیم.

شرط حفظ قرآن چه بود؟
در دارالقرآن اكثر زندانیان حافظ جزء‌های قرآن بودند و من هم قرآن می‌خواندم و كارهای فرهنگی انجام می‌دادم. در آنجا شنیدم اگر جزئی از قرآن را حفظ كنم، چون شاكی مرا بخشیده می‌توانم بخششی برای 11ماه حبس باقیمانده‌ام بگیرم. دو ماه پی‌درپی قرآن می‌خواندم و حتی شب‌ها كه همسلولی‌هایم می‌خوابیدند، بیدار می‌ماندم و قرآن حفظ می‌كردم. سرانجام جزء سی‌ام را حفظ شدم. مسؤولان زندان از من امتحان حفظ گرفتند كه قبول شدم و برای امتحان دیگر كه خواندن در مقابل مرجع قضایی بود، نزد سرپرست دادسرای جنایی تهران آمدم. كمی استرس داشتم، اما با توكل به خدا جزء سی‌ام را از حفظ خواندم و نامم در فهرست افراد قابل بخشش قرار گرفت. امیدوارم زودتر عفو بخورم و نزد خانواده‌ام برگردم.

بعد از آزادی چه می‌كنی؟
از اشتباهی كه مرتكب شدم خیلی درس‌ها گرفتم. می‌خواهم دوباره به كارهای عكاسی و مستندسازی ادامه دهم، شاید یك روز فیلم مستند زندگی خودم را هم بسازم.