چرا لیورپول توانست؟

چرا لیورپول توانست؟


 تنها سه شب بعد از بازی سنگین مقابل بارسلونا و شكست در آن بازی، باید در خانه نیوكاسل بازی می‌كردند. قرمزهای بندر لیورپول دوست‌داشتنی‌ترین تیم 30 سال اخیر را شكل داده‌اند و دلچسب‌ترین نمایش‌ها را ارائه می‌كنند. آنها بی‌هیچ حرفی به نیوكاسل رفتند و باز هم همان تیم همیشگی بودند. لیورپول تمام وجودش را گذاشت تا از آن بازی 3 امتیاز بگیرد و روزنه‌های امیدش برای قهرمانی لیگ جزیره باز بماند. آنها مانند بازی چهارشنبه‌شب، تمام انرژی‌شان را خرج كردند بی توجه به این‌كه تنها سه شب بعد دوباره باید در برابر بهترین تیم این روزهای اروپا بازی كنند. لیورپول در 6 روز 3 بازی بسیار سنگین را در برنامه داشت و مردانه آن را پذیرفت. كلوپ بدون آن‌كه مانند برخی مربیان وطنی از دوستان رسانه‌ای اش كمك بگیرد و حقایق را وارونه جلوه دهد و بازی داخلی را لغو كند، منهای جنجال و بی توسل به شلوغ‌كاری‌های سیاه، بازیكنانش را برای این 3‌بازی آماده كرد و تاكنون دو نمایش قابل احترام داشت. كلوپ بعد از بازی شنبه‌شب در شان این تلاش ستایش‌برانگیز گفت: دیگر تفاوتی ندارد كه قهرمان بشویم یا نه. نمایش شاگردانم به اندازه كافی مقدس بود. هواداران می‌دانند كه بازیكنان كم نگذاشتند.
این نگاه پر از احترام را كنار اتفاقات اخیر فوتبال ایران بگذاریم تا بدانیم چند سال از آنها عقبیم. صندلی‌های شكسته، سكوهای خرد شده، پیست فرش شده از سنگ‌های ریز و درشت و بیانیه‌هایی كه بوی خون می‌دهد. اینها به‌اضافه مصاحبه‌هایی كه عمدتا ما را از هم دور و دورتر می‌كند، تمام تعریف ما از فوتبال است.
تا نگاهمان را تغییر ندهیم فوتبال همین است؛ پدیده‌ای برای توهین، تهمت، زندان، نفرت و رفتارهای هنجارشكنانه. كاش فدراسیونی داشتیم كه می‌توانست ریل فوتبال ما را عوض كند.