قصاص، پایان جدال خونین بر سر زمین
پسر جوان كه در هواخواهی از عمویش مرتكب قتل شده بود، دیروز با حكم قضایی به قصاص محكوم شد. قضات دادگاه عموی وی را نیز به جرم معاونت در قتل به ۱۲ سال زندان محكوم كردند.
به گزارش خبرنگار جامجم،27 تیر ۹۰ به ماموران پلیس پیشوای ورامین خبر رسید درگیری در روستای آبباریك به خون كشیده و یكی از اهالی روستا به نام علیاكبر هدف شلیك گلوله اسلحه شكاری قرار گرفته است. ماموران پلیس به روستای آبباریك رفتند و با جسد علیاكبر 30 ساله روبهرو شدند .
شواهد نشان میداد علیاكبر در درگیری دستهجمعی بر سر یك زمین كشاورزی كشته شده است. پلیس به بازجویی از شاهدان پرداخت. آنها همگی عامل جنایت را پسر ۲۵ سالهای به نام امیر معرفی كردند و گفتند او بعد از شلیك با موتور یكی از دوستانش از محل گریخته است.
در ادامه تحقیقات روشن شد امیر و عمویش مرتضی، طرفین دعوا با علیاكبر و برادرانش بودهاند. به این ترتیب مرتضی بازداشت شد و گفت: ما از مدتها قبل با علیاكبر و برادرهایش به خاطر یك زمین كشاورزی اختلاف داشتیم. آن روز دعوای میان ما بالا گرفت. من چاقو همراه داشتم و با چاقو یك ضربه به صورت علیاكبر زدم اما ضربهای كه به او زدم كشنده نبود و برادرزادهام به او شلیك كرد و حالا به محل نامعلومی گریخته است .
تلاش برای ردیابی امیر بینتیجه ماند تا اینكه پنج سال پس از جنایت وی خودش را به پلیس معرفی كرد. او، عمویش و دوستش كه در فرارش نقش داشت، دیروز در شعبه ۱۲ دادگاه كیفری یك استان تهران پای میز محاكمه ایستادند. در این جلسه پدر و مادر علیاكبر برای امیر حكم قصاص خواستند.
سپس امیر كه حالا ۳۰ سال دارد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: عمویم مرتضی به من گفت دعوا شده و از من خواست همراه او بروم. عمویم همراه خودش چوب و قمه برداشت و از من خواست تا اسلحه شكاری او را هم با خودم بیاورم. وقتی دعوا بالا گرفت و دیدم علیاكبر و عمویم گلاویز شدهاند یك تیر به علیاكبر شلیك كردم. اما فكر نمیكردم تیر اسلحه شكاری باعث مرگ او شود. بعد از قتل ترسیده بودم، به همین خاطر پنج سال در روستاهای مختلف زندگی پنهانی داشتم. تا اینكه از این وضعیت خسته شدم و خودم را به پلیس معرفی كردم.
در ادامه مرتضی اتهام معاونت در قتل را نپذیرفت و گفت: قبول دارم اسلحه متعلق به من بود، اما من از برادرزادهام نخواسته بودم تا به علیاكبر شلیك كند .
احسان نیز در برابر اتهام فراری دادن امیر از خود دفاع كرد و گفت: وقتی دیدم امیر ترسیده و ممكن است شاهدان به او حمله كنند و او را به قتل برسانند، دلم برایش سوخت و او را سوار موتور كرده و از محل دور شدم .
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و امیر را به قصاص محكوم كرد. عموی وی به خاطر معاونت در قتل به ۱۲ سال زندان محكوم شد. قضات دادگاه احسان را نیز به خاطر فراری دادن متهم به سه سال زندان محكوم كردند.
به گزارش خبرنگار جامجم،27 تیر ۹۰ به ماموران پلیس پیشوای ورامین خبر رسید درگیری در روستای آبباریك به خون كشیده و یكی از اهالی روستا به نام علیاكبر هدف شلیك گلوله اسلحه شكاری قرار گرفته است. ماموران پلیس به روستای آبباریك رفتند و با جسد علیاكبر 30 ساله روبهرو شدند .
شواهد نشان میداد علیاكبر در درگیری دستهجمعی بر سر یك زمین كشاورزی كشته شده است. پلیس به بازجویی از شاهدان پرداخت. آنها همگی عامل جنایت را پسر ۲۵ سالهای به نام امیر معرفی كردند و گفتند او بعد از شلیك با موتور یكی از دوستانش از محل گریخته است.
در ادامه تحقیقات روشن شد امیر و عمویش مرتضی، طرفین دعوا با علیاكبر و برادرانش بودهاند. به این ترتیب مرتضی بازداشت شد و گفت: ما از مدتها قبل با علیاكبر و برادرهایش به خاطر یك زمین كشاورزی اختلاف داشتیم. آن روز دعوای میان ما بالا گرفت. من چاقو همراه داشتم و با چاقو یك ضربه به صورت علیاكبر زدم اما ضربهای كه به او زدم كشنده نبود و برادرزادهام به او شلیك كرد و حالا به محل نامعلومی گریخته است .
تلاش برای ردیابی امیر بینتیجه ماند تا اینكه پنج سال پس از جنایت وی خودش را به پلیس معرفی كرد. او، عمویش و دوستش كه در فرارش نقش داشت، دیروز در شعبه ۱۲ دادگاه كیفری یك استان تهران پای میز محاكمه ایستادند. در این جلسه پدر و مادر علیاكبر برای امیر حكم قصاص خواستند.
سپس امیر كه حالا ۳۰ سال دارد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: عمویم مرتضی به من گفت دعوا شده و از من خواست همراه او بروم. عمویم همراه خودش چوب و قمه برداشت و از من خواست تا اسلحه شكاری او را هم با خودم بیاورم. وقتی دعوا بالا گرفت و دیدم علیاكبر و عمویم گلاویز شدهاند یك تیر به علیاكبر شلیك كردم. اما فكر نمیكردم تیر اسلحه شكاری باعث مرگ او شود. بعد از قتل ترسیده بودم، به همین خاطر پنج سال در روستاهای مختلف زندگی پنهانی داشتم. تا اینكه از این وضعیت خسته شدم و خودم را به پلیس معرفی كردم.
در ادامه مرتضی اتهام معاونت در قتل را نپذیرفت و گفت: قبول دارم اسلحه متعلق به من بود، اما من از برادرزادهام نخواسته بودم تا به علیاكبر شلیك كند .
احسان نیز در برابر اتهام فراری دادن امیر از خود دفاع كرد و گفت: وقتی دیدم امیر ترسیده و ممكن است شاهدان به او حمله كنند و او را به قتل برسانند، دلم برایش سوخت و او را سوار موتور كرده و از محل دور شدم .
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و امیر را به قصاص محكوم كرد. عموی وی به خاطر معاونت در قتل به ۱۲ سال زندان محكوم شد. قضات دادگاه احسان را نیز به خاطر فراری دادن متهم به سه سال زندان محكوم كردند.