موسیقی نواحی دكتر نمیخواهد
دیروز همایون شجریان، خواننده موسیقی ایرانی كه از سوی شورای ارزشیابی هنرمندان كشور حائز شرایط دریافت گواهینامه درجه یك هنری شناخته شده بود، مدركش را دریافت كرد. پر واضح است كه شخصی مانند همایون شجریان با توجه به شأن هنری خود نیازی به این گواهینامه ندارد و اتفاقا با توجه به جایگاهش در هنر موسیقی ایرانی اوست كه به این گواهینامه اعتبار میبخشد،نه این كه گواهینامه درجه یك هنری بتواند برای او اعتباری به ارمغان بیاورد. اعطای این نشان در حوزه موسیقی نواحی هم چند سالی است كه از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت میگیرد؛ اتفاقی كه بارها مورد اعتراض پژوهشگران این حوزه قرار گرفته است. یكی از آنها علی مغازهای است كه بارها در رسانههای مختلف عنوان میكند این یك رویه اشتباه است. البته كه اهدای این نشانها به ظاهر با هدف حمایت از هنرمند صورت میگیرد اما همین موضوع حالا تبدیل به یكی از بزرگترین آفتها شده است.مشكلات و تهدیدهای موسیقی نواحی ایران درست مثل یك دومینوی طولانی است. همین است كه نمیتوان از میانه این دومینو بحث را آغاز کرد. وقتی هم از علی مغازهای، پژوهشگر موسیقی نواحی درباره همه آسیبهای پدیده اعطای نشان درجه یك هنری به هنرمندان موسیقی نواحی میپرسیم انگار كه دومینو به راه افتاده است. او حالا دومینوی اول را برداشته و به یكباره همه این آسیبها پشت هم آوار شدهاند.
متاسفانه طی این سالها آسیبهای زیادی بر پیكره موسیقی اقوام ایران وارد شده كه در مورد هركدام از آنها نشستها و میزگردهای مختلفی نیز برگزار شده است. البته كه در این زمینه اقداماتی هم صورت گرفته كه بهزعم برخیها میتواند از مرگ و نابودی موسیقی اقوام ایران پیشگیری كند. جشنوارههای سراسری، جشنوارههای منطقهای، برنامههای مختلف و متعدد در شهرها و استانها در حمایت از موسیقی اقوام ایرانی برگزار و میلیاردها بودجه هم صرف آن میشود، اما همچنان صحبتی از سوی برخیها مطرح میشود و آن كلیدواژه تكراری «مظلومیت موسیقی نواحی» است. علی مغازهای به جامجم میگوید: من اصلا مظلومیت موسیقی اقوام ایران را درك نمیكنم. این همه دلسوزی انجام میشود اما باز هم به این موسیقی «موسیقی مظلوم» میگویند.
ضربه دولت بر پیكر موسیقی اقوام
البته مظلومیت را میتوان با نمایش چند استاد موسیقی در مناطق مختلف كه به سن كهولت رسیدهاند و توان اجرای موسیقی ندارند، نشان داد؛ هنرمندانی كه بسیاری از آنها از برخی حمایتهای قانونی شهروندی بیبهرهاند. در حالی كه این موارد ربطی به مظلومیت موسیقی ندارد، چرا كه این حق قانونی هنرمندان است كه تحت حمایتهای مختلف قرار بگیرند، این حق قانونی و ابتدایی هر شهروندی است كه دارای حقوق مختلف حمایتی باشد كه البته ما اینها را نداریم. «این مجموعهها وظیفه دارند از هنرمندان حمایت كنند. اما دوستان دولتی این حمایتها را عملی نکرده و در ساختار كلان تصمیماتی اتخاذ میكنند كه فقدان عملكرد خود را با آسیب دیگری پوشش میدهد. به زعم من دولت بزرگترین آسیب را در طول این سالها به موسیقی اقوام وارد كرده است. این دولت است كه با سیاستگذاریهای غلط این موسیقی را به سمت شرایط تخریب و آسیب برد.»
مغازهای به اعطای مدرک دکترا به هنرمندان موسیقی محلی هم انتقاد دارد. «یكی از همین سیاستگذاریهای غلط، ماجرای اعطای نشان درجه یك هنری به هنرمندان پیشكسوت این عرصه با واژههای مختلف است. من همچنان معتقدم اعطای نشان هنری به هنرمندان موسیقی اقوام ایرانی بیشترین صدمه را در ابتدا به خود هنرمند و بعد به موسیقی مناطق وارد میكند.»
خیانت به موسیقی اقوام ایران
به گفته علی مغازهای «درجه هنری» فقط یك واژه است زیرا در بسیاری از نقاط كشور برخی هنرمندان آن را به مثابه مدرك دكتری میدانند كه ماجرا را به یك كورس رقابت تبدیل كرده است. «متأسفانه بسیاری از این هنرمندان هستند كه در طول ماه بارها با من تماس میگیرند و از من میخواهند كه پیگیر ماجرای دكترای آنها باشم. من بر این باورم ضعف در عملكردهای برخیها موجب شده كه چنین اتفاقات ناگواری برای موسیقی نواحی ایران بیفتد. متأسفانه ما در برخی مواقع شاهد این بودهایم كه برخیها آمدهاند و با صدور بخشنامه و استناد به سیستم ۵۰ سال گذشته به هنرمندان مدرك دكتری دادهاند.»
این پژوهشگر موسیقی اقوام ایران با انتقاد از اعمال برخی سیاستهای غلط در حوزه اعطای نشانها و درجههای هنری میگوید: «من نمیتوانم در این حوزه و ماجرای اعطای مدرك دكتری با این بخشنامهها به هنرمندان دیگر دخالت كنم، چون حوزه تخصصی من نیست. اما بارها مشاهده كردهام كه این درجه هنری بزرگترین خیانت به موسیقی اقوام ایران است، زیرا این هنرمندان برای گرفتن چنین مدركهایی خودشان را به هر دری میزنند و این مدرك دكتری تبدیل به یك بحران در برخی مناطق شده است.»
الان دكتری لازم دارم!
جالب اینكه این گواهینامه تاثیر مادی چشمگیری بر زندگی بسیاری از این هنرمندان ندارد، اما رقابت برای دریافت این نشان از همان میانسالی آغاز میشود. علی مغازهای روایتهای مختلفی از این ماجرا دارد؛ روایتهایی شنیدنی كه البته در ذاتش تلخی بزرگی نهفته است. «هنرمندی با بنده تماس میگیرد و شكایت از این موضوع میكند كه چرا فلانی مدرك دكتری گرفته اما من نگرفتهام؟ حتی برخی از همین هنرمندان عزیز به این موضوع اعتراض میكنند كه چرا آنها را «دكتر» خطاب نمیكنیم وقتی هم از او میپرسیم چرا دوست داری به شما دكتر بگوییم در جواب میگوید: «الان در شرایطی هستیم كه مدرک دكتری لازم است». حالا از آن طرف اقداماتی كه ضرورتاً باید توسط برخی سازمانها و نهادها صورت بگیرد منوط به دریافت همین مدرك دكترا با نشان درجه یك هنری شده است. یعنی اگر هنرمندی نشان درجه یك هنری نداشته باشد از بسیاری حقوقی كه قرار است به او تعلق بگیرد محروم است. پس طبیعی است همین هنرمندان تلاش كنند به دنبال چنین مداركی باشند.»