سعید صادقی، عكاسی كه به او لقب چشم جنگ را میدهند، این روزها در پروژه «جستوجوهای یك عكاس» چه میكند؟
زندگی بیرون از قاب
خوب نگاهشان كنید. میشناسیدشان؟ نه؟ دقیق تر نگاه كنید. حتی اگر خطوط چهره شان آشنا نبوده و همسایه یا اقوام ما نباشند، باز هم آشنا هستند. باز هم بارها و بارها قبیلههایشان را دیدهایم. آن یكی كه وقتی رفته نفس میكشیده و وقتی برگشته هر نفس برایش درد بوده، آن یكی كه روی پاهای خودش رفته و بی پا آمده است. آن دیگری كه سالها شده اسیر و بعدتر با هزار درد از تلخی روزهای رفته به خانه بازگشته، آن دیگری كه نامش مانده سردر كوچهها و آن یكی كه هرگز نیامده، نه ردی، نه اثری و نشانهای.... حالا دوباره نگاهشان كنید، در چهره تك تك آنها قهرمانی هست كه میتواند در ذهنت رستم را زنده كند، یل ایرانی كه فردوسی روایتش كرده، مردی كه از همه چیز میگذشته و از ایران نه. مگر نه اینكه این همه مرد رفتهاند، بازگشته و بازنگشته اند كه ایران بماند... تمام اینها و خیالات دور و دراز دیگر میتواند احاطه ات كند وقتی كانال تلگرامی سعید صادقی،عكاس جنگ تحمیلی را نگاه كنی.
بازگشت عكاس
اما چرا این عكاس چنین تصمیمی گرفته است؟ آن هم حالا كه سالهای درازی از روزگار جنگ میگذرد. وقتی این سوالات را با صادقی مطرح میكنم، اینطور به جامجم توضیح میدهد: افرادی را كه در عكسها میبینید نمیشناسم و در یك برهه زمانی خاص فقط از آنها عكس گرفتهام. هر چند دوست و فامیل و هم قبیله نیستیم، اما هیچكدام هم صاحب زر و زور و قدرت نیستیم. همگی مردمان عادی هستیم كه گوشه و كنار ایران زندگی میكنیم. او ادامه میدهد: بنابراین تصمیم گرفتم این مردمان مثل خودم عادی را از شهرها و روستاهای مختلف پیدا كنم و بعد از سالها دوباره از آنها عكاسی كنم. هر رزمندهای را هم كه پیدا میكنم عكسی كه از او دارم را در اندازه بزرگ قاب میكنم و به دیدارش میروم.
صادقی درباره ایده این كار میگوید: مردم گاهی از چهرههای سیاسی دل خوشی ندارند و گاهی این ناخوشی موجب میشود دیدگاههای نادرستی شكل بگیرد، بنابراین به نظرم رسید بهترین كار تبلیغی كه میشود این روزها برای جنگ انجام داد، این است كه به مردم نشان دهیم آنها كه در میدان جنگ بودند، حالا كجا هستند و چه میكنند. البته این عكاس تاكید میكند در برخورد بسیاری از مردم با رزمندگان هم غرور و احترام را دیده است و همین موارد موجب شده تصمیم بگیرد پیوند بصری میان نظری كه مردم درباره رزمندگان دارند و آنچه زندگی واقعی امروز آنهاست، بزند.
سرنوشت عكسها چه میشود؟
صادقی تاكنون بیش از 30 رزمنده را پیدا كرده است، عكس سالهای دورشان را به آنها تقدیم كرده و از امروزشان هم عكس گرفته است. در كنارش هر رزمنده هم چند خطی یادداشت نوشته است. او میگوید: مجموع عكسها و یادداشتها را در قالب یك كتاب منتشر خواهم كرد. عكسهایی از مردانی كه صداقت برایشان ارزش بود و خوبیها را زنده به گور نكرده بودند! این افراد و زندگیشان را باید به مردم معرفی كرد و آنها را از زیر گرد و غبار فراموشی بیرون آورد. او تاكنون پروژهاش را با برخی نهادها مطرح كرده است، اما آنطور كه تاكید میكند، این روزها همه كاسب شدهاند و انجام چنین كارهایی دشوار است. صادقی میگوید: هر حكومتی عدهای چمدان بسته و آماده دارد. پسر فلانی، داماد فلانی و... . آدمهایی كه میلیارد میلیارد پول مملكت را میبرند اروپاگردی! اینها كسانی نیستند كه پای حكومت بایستند، امیدوارم بتوانم مستقیم یا غیرمستقیم به جامعه یادآوری كنم حجتهای ما آنها هستند كه روزگاری جنگیدند و حالا هم گوشهای زندگی میكنند.
صادقی میگوید بیش از 30 رزمنده را پیدا كرده است. از او میپرسم این افراد در چه حالی هستند؟ جایگاه سیاسی و اجتماعی خاصی دارند یا نه؟ كه اینطور پاسخ میدهد: یكی شان پزشك جراح است، اما میتوانم بگویم از پنج تا 34 نفری كه پیدا كرده ام تقریبا 30 نفر ردههای شغلی پایین و معمولی دارند.
او ادامه میدهد: مثلا یكی از این رزمندهها در شیراز سبزیفروش است و یادم هست كه در عملیاتی سر برادرش هم جدا شده بود. بعضی از این افراد آنقدر شرایط بدی دارند كه حتی دلشان نمیخواهد من را ببینند و برخیشان را با التماس به دیدار راضی میكنم. یا گروهی از رزمندگان حاضر در یك عكس را از شهرهای مختلف دورهم جمع كردم و یكی از این افراد آنقدر حالش بد بود كه نتوانست در عكس حاضر شود.
این عكاس علاوه بر انجام پروژهاش درگیر مشكلات برخی از خانوادههای رزمندگان هم شده و در حال تلاش است تا بتواند معیشت دشوار بعضی از آنها را با كمك نهادهای مربوط بهبود بخشد.
تجربه خاص عكاسی از جنگ
برای صادقی از خاطرههای محو دوران كودكیام از جنگ میگویم و ترسی كه مردم از شنیدن دوباره نامش دارند. میپرسم اگر روزی خدای ناكرده جنگ شود، باز هم حاضر است دوربین بهدست وارد مناطق جنگی شود؟ برخلاف تصور میگوید كه باز هم عكاسی از جنگ را ادامه خواهد داد. او میگوید: كار عكاس ثبت زشتیهای جنگ است، جنگ هم طرف پیروز و هم طرف بازنده را تحقیر میكند و زندگی را میكشد. باید ثبتش كرد تا انسانها همیشه آنها را ببینند.