سد، بلای جان جنگل

روند نابودی جنگل‌ها به دلیل احداث سدهای كوچك سرعت گرفته است

سد، بلای جان جنگل

«جنگل‌های ایران در حال نابودی‌اند.» این گزاره آن‌قدر تكراری و بدیهی به نظر می‌رسد كه دیگر تاثیرگذاری‌اش را از دست داده است. از مافیای قاچاق چوب بگیرید تا بی‌نهایت انباشت زباله و حالا هم كه موج سدسازی. نیازی به آمار و ارقام نیست، اما اگر بشود كمی افكار عمومی را در این وادی با عددها قلقلك بدهیم باید عنوان كنیم در نیم‌قرن گذشته میزان جنگل‌های ایران یك‌سوم كاهش داشته است. در برآورد سال 1329 سطح جنگل‌های ایران 7/18 میلیون‌ هكتار عنوان شده در حالی كه حالا این رقم به 4/12 میلیون هكتار رسیده است و سطح جنگل‌های شمال كشور هم از حدود 4/3 میلیون هكتار به 8/1 میلیون هكتار كاهش یافته است.

این آمار آن‌قدر تكان‌دهنده است كه هادی كیادلیری، رئیس انجمن جنگلبانی ایران عنوان كند تا 30 سال آینده در ایران جنگلی نخواهد ماند. اعتراض‌ها به این موضوع محدود به گروه‌های اندك فعال در شبكه‌های مجازی مانده است. دیگر آگاهی‌سازی در این مورد هم چندان تاثیری ندارد چرا كه انگار وضعیت معیشتی مردم به گونه‌ای است كه اولویت دغدغه‌ها را تغییر داده است. انگار نگرانی در باب نابودی جنگل‌ها از میانه فهرست اولویت مردم به انتهای این فهرست سقوط كرده و چه زمانی بهتر از این‌كه بشود درخت‌ها را یك به یك انداخت تا شاید حداقل از این وادی رزومه‌ای برای مسؤول و سیاستمداری پر شود؛ درختانی كه به گفته مهدی بهروش، استاد دانشگاه در جهان یگانه‌اند و ارزش مادی‌شان هر كدام حتی به 200 هزار دلار هم می‌رسد حالا قربانی جریان سدسازی شده‌اند؛‌ سدهایی كه قرار است تنها آب شرب یك‌منطقه را تامین كنند! آن هم به قیمت نابودی بیش از 200 هكتار از جنگل‌های ایران به ازای هر سد كوچك.
ماجرا چیست؟
دی‌ماه سال گذشته بود كه بالاخره سازمان محیط زیست ایران به‌‌رغم همه مخالفت‌های كارشناسان این حوزه، موافقت خود را با ساخت سد لاسَك در جنگل‌های هیركانی گیلان اعلام كرد. لاسك همان سدی است كه با فشار برخی نمایندگان بر سازمان‌های محیط زیست و جنگل‌ها و مراتع چند بار تا پای كلنگ‌زنی هم پیش رفت اما به دلیل نداشتن مطالعات ارزیابی زیست‌محیطی همچنان تكلیفش روشن نبود. مطالعات ارزیابی سازمان محیط زیست همان مانعی بود كه دوستداران محیط زیست به آن امید داشتند، ‌همان ابزار قانونی كه بالاخره شاید بتواند ضمانت اجرایی پیدا كند و مانع محکمی باشد بر سر تخریب جنگل‌ها؛ اما این‌گونه نشد. سازمان محیط‌زیست به دلایلی موافقت خود را در سال گذشته با احداث سد لاسك اعلام كرد تا این تصمیم آب سردی شود روی دوستداران محیط‌زیست،‌ البته كه در این میان 46 میلیارد تومان هم به عنوان جریمه به محیط زیست پرداخت شد تا وجهه قانونی ماجرا هرچند به شكلی سمبلیك رعایت شده باشد. ماجرا به همین‌جا ختم نشد و چند روز پیش كامران پورمقدم، رئیس شورای‌عالی جنگل در گفت‌وگویی با ایسنا اعلام كرد: «درخواست برای ساخت سدهای كوچك در منطقه هیركانی زیاد است و سازمان حفاظت محیط زیست به دلیل ابعاد كوچك این سدها اعلام كرده كه نیاز به ارزیابی زیست‌محیطی ندارد!»
اراده باشد، ارزیابی نمی‌خواهد!
البته كه گفته‌های رئیس شورای‌عالی جنگل خیلی زود با واكنش مدیركل دفتر ارزیابی زیست‌محیطی سازمان حفاظت محیط زیست رو‌به‌رو شد. حمید جلالوندی اعلام كرد سدها از كوچك تا بزرگ باید مجوز محیط زیست را بگیرند. هر چند در واكنش و تكذیب مدیركل دفتر ارزیابی محیط زیست نكته‌هایی هم وجود داشت و آنطور كه او اعلام كرده طبق دستورالعمل شورای‌عالی محیط زیست مجوز سدهای كوچك (با حجم مخزن كمتر از ۴۰۰ هكتار و با ارتفاع كمتر از ۱۵ متر) توسط ادارات محیط زیست استان‌ها صادر می‌شود و اگر رقم مربوط به مخزن و ارتفاع سد بیش از این اعداد باشد بررسی گزارش ارزیابی و صدور مجوز توسط ستاد مركزی سازمان محیط‌زیست صورت می‌گیرد.
افزایش درخواست برای ساخت سدهای كوچك از یكسو و واگذاری مجوز (نه ارزیابی مطالعاتی) آن به اداره‌های محیط زیست از سوی دیگر شاید به این مفهوم باشد كه دیگر خیلی هم نباید نگران وجهه سمبلیك قانونی این ماجرا بود. آنطور كه هادی كیادلیری رئیس انجمن جنگلبانی ایران به جام‌جم می‌گوید: «در مورد این ارزیابی‌ها نكته قابل توجه این است كه اگر اراده‌ای بر انجام و اجرای پروژه‌هایی مثل احداث سد حس شود مطمئن باشید این كار صورت می‌گیرد، ارزیابی محیط زیستی در این موارد صرفا یك حالت سمبلیك دارد.»
وقتی حرف‌های كیادلیری از سطح یك دلخوری و گلایه دوستانه به سطح یك هشدار مهم می‌رسد كه بدانیم پیش از اینها هم بسیاری از موارد این‌چنینی صورت گرفته و قانون توان برخورد با آن را نداشته است. به عنوان مثل سد شفارود كه احداث شد سازمان محیط‌زیست كاملا مخالف بود اما تاثیری نداشت و نظرات سازمان محیط زیست هیچ تاثیری در روند ساخت چنین طرحی نداشت. یا موضوع انتقال آب خزر به سمنان را در نظر بگیرید. سازمان محیط زیست با این موضوع هم مخالف بوده، اما این مخالفت چه تاثیری داشته است؟ نهایت امر این بود كه با یك چرخش جالب توجه سازمان محیط زیست هم موافق شد! البته كه پول هم نقش مهمی در این میان دارد، وقتی شما می‌توانید با پرداخت جریمه همه آن موارد محیط زیستی را نادیده بگیرید دیگر نیازی به ارزیابی سازمان محیط زیست ندارید!
یك سد چقدر جنگل می‌خورد؟
احداث سد بسته به اندازه‌اش می‌تواند چند ده هكتار از جنگل‌های ایران را نابود كند. مكان‌یابی اولیه و ابعاد فنی همین سد لاسك ابتدا به گونه‌ای بود كه حدود ۴۰۰هكتار تخریب جنگل را در پی داشت. البته آن‌طور كه رئیس شورای‌عالی جنگل‌ها ادعا می‌كند این رقم با كارشناسی‌هایی به 94 هكتار رسیده است. هادی كیادلیری، رئیس انجمن جنگلبانی ایران بحث بر سر اعداد و ارقام را كنار می‌گذارد و به ذهنیت غیرعلمی بسیاری از مسؤولان اشاره می‌کند و او می‌گوید: بسیاری از این آقایان گمان می‌كنند با یك هكتار جنگلكاری می‌توانند تخریب یك هكتار جنگل را جبران كنند و حداقل ارزش چوب آن را به دست آورند! در حالی كه با تخریب یك هكتار جنگل تنها در همان سال اول برای جبران فقط چوب آن باید 150 تا 200 هكتار جنگلكاری كرد. پاسخ مهدی بهروش، فعال محیط زیست در این مورد اما شفاف‌تر است. مثال او هم برای محاسبه مقدار نابودی سطح جنگل به واسطه احداث سد همان سد لاسك است. او به جام‌جم می‌گوید: سد لاسك كه در حال ساخت است حدود صد هكتار از جنگل‌ها را زیر آب می‌برد و حدود
50 تا 60 هكتار از جنگل را به واسطه تامین منابع نابود می‌كند و حدود 60 هكتار هم به واسطه جاده‌كشی از بین می‌رود. یعنی بیش از 200 هكتار از جنگل‌های هیركانی به‌واسطه همین ساخت سد كوچك از بین می‌رود.
جنگل به چه درد می‌خورد؟
هر هكتار جنگل قابلیت ذخیره‌سازی ۵۰۰ تا ۲۰۰۰ متر مكعب آب را دارد و وقتی بدانید زمان نفوذ آب در جنگل هفت دقیقه است، یعنی امكان جاری شدن سیل در این مناطق بسیار زیاد است. این زمان را می‌توان با چهار ساعت زمان نفوذ آب در مناطق غیرجنگلی مقایسه كرد. غیر از اینها هر هكتار جنگل سالانه ۶۸تن رسوب گوگرد و غبار را جذب می‌كند و به‌جای آن 5/2 تن اكسیژن تولید می‌كند. اینها تنها بخشی از فواید پر تعداد جنگل و درختان است كه حالا با روندی كه ما در پیش گرفته‌ایم معلوم نیست تا چند سال دیگر خبری از آنها در كشورمان باشد.
همه اینها هم در شرایطی اتفاق می‌افتد كه هم مقام معظم رهبری و هم قانون بر حفظ این سرمایه‌های ملی تاكید دارند، اما در عمل كمترین تلاشی از جانب هیچ‌كس به خصوص خود مردم برای آن انجام نمی‌پذیرد. خیلی‌ها هم این خطر را باور ندارند كه اگر با همین روند پیش برویم، احتمالا تا 30 سال آینده هیچ اثری از جنگل‌های كشور نخواهد ماند و فقط باید در عكس‌های قدیمی به خاطره‌بازی با آنها بپردازیم. نابودی بیش از 200 هكتار جنگل برای هر سد كوچك را بگذارید در كنار افزایش درخواست برای احداث سدهای كوچك و البته این دو گزاره را بگذارید كنار این نكته كه مجوز این احداث‌ها نه به وسیله سازمان محیط زیست كه توسط اداره محیط زیست استان‌ها صادر می‌شود.
نتیجه را هرچه بود، بگذارید كنار آمارهای اولیه همین گزارش. این‌كه طی 50سال یك‌سوم جنگل‌های ایران نابود شده‌ است و بدتر از آن این‌كه با همین روند 30 سال دیگر اثری از جنگل در ایران نخواهد بود.