سینما حق تمام ایران است
كلید سینما را در ایران فیلم سینمایی «دختر لر» در سال 1312 زد و پس از آن با علاقه و اشتیاقی كه مردم به این هنر - صنعت از خودشان نشان دادند؛ سینما روز به روز رشد كرد و سالنهای سینما هم به تبع آن بیشتر و بیشتر شدند.
اگر سالنهای سینمایی در دهههای گذشته مورد پسند قشر وسیعی از مردم بود، امروز دیگر با فرسوده شدن تجهیزات این سالنها، تغییر جغرافیای شهری و آشنایی مردم با مدرنیسم، این سالنهای قدیمی از رده خارج شده و دیگر كشاندن مردم به این سالنهای رنگ و رو رفته
كاری سخت و دشوار است.
بدون شك علاقهمندان به سینما، آتشسوزی سینما شهرفرنگ سابق را خوب به خاطر دارند. نابود شدن این سینمای خاطرهانگیز هر چند بسیار تلخ بود، اما در نتیجه تغییری در شیوه سالنسازی بهوجود آورد كه به نفع سینما شد.
در نتیجه همان آتشسوزی بود كه كلنگ احداث سینما آزادی و ساخت مجموعهای از پردیسهای سینمایی توسط شهرداری تهران به زمین زده شد و پردیس سینمایی آزادی با توافق شهرداری تهران و حوزه هنری محلی شد برای تماشای فیلم به شیوهای كه تا آن روز شهروندان تهرانی تجربهاش نكرده بودند.
از آن به بعد مجتمعهای تجاری با اشتیاق و رغبت، بخشی از فضای تجاری خود را به ساخت سالنهای سینمایی اختصاص میدادند و از این طریق بود كه چرخه نامتوازن اكران فیلمها شكل و شمایل بهتری به خود گرفت.
اما هنوز كه هنوز است خیلی از سینماداران شهرستانی بابت ساخت پردیسهای سینمایی و سالنهای فرسودهشان با مشكل مواجه هستند؛ مشكلاتی كه برخی از آنها بهدلیل دور از مركز واقع شدن این سینماها انعكاس چندانی در رسانهها نمییابند.
البته انتظار بیهودهای است اگر توقع داشته باشیم سازمان سینمایی یك تنه تمام بودجه لازم برای خرید تجهیزات سالنهای سینمایی و بازسازیشان را در كل كشور فراهم كند.
در چنین شرایطی باید تمام نهادهای ذیربط در یك شهرستان یا استان وارد میدان شوند و به ساخت یا تجهیز سالنهای سینمایی مبادرت بورزند و البته دولت به عنوان متولی سینما زمینهای فراهم كند تا بخش خصوصی هم وارد عرصه پردیسسازی یا بازسازی سالنهای فرسوده سینما شود.
اگر جریان عمومی كشور به سمت بهینهسازی باشد و تعداد سینماهای بیشتری در كشور ساخته شود و به تبع آن سینماهای چندسالنه در كشور هم افزایش پیدا كند، قطعا شاهد برطرف شدن بخشی از محرومیتهای فرهنگی در شهرهای كوچك خواهیم بود.