اسرار زمین
آدم همیشه دنبال كشف راز و رمزهای دنیای پیرامون خودش است. از بدن خودش گرفته تا آنسوی آسمان و اعماق زمین. چند هزار سال است كه زمین را كند و كاو میكند و اسرارش را بیرون میریزد. از دیدن فیروزه ذوق میكند و تراش عقیق دلش را قنج میدهد، اما قرآن چه پیشبینی عجیبی دارد. میگوید: «روزی كه زمین، اسرارش را بیرون میریزد انسان تعجب میكند و میگوید اینها دیگر كجا بود؟! آن روز زمین خبرهایی كه در سینه دارد را میگوید...» مگر در این چند هزار سال چه رازی در سینه زمین مانده كه انسان كشف نكرده باشد؟ مگر این كه اسراری كه قرار است برملا شود آنی باشد كه خود انسان به سینه زمین سپرده. خونهای ناحقی كه این زمین خورده، بمبهای ناروایی كه به جان كشیده و... همه را یك روز بازگو میكند.