اعضای یک گروه جهادی - اقتصادی با اجرای طرحهای نوین و با استفاده از تجربیات شرکتهای دانشبنیان، كشاورزی در روستاهای آذربایجان غربی را متحول كردهاند
دانه را دردانه کردیم عاقبت...
120 میلیارد تومان ارزآوری غیرنفتی! بگذارید مطلب را با همین آمار جالب توجه شروع كنیم، آماری كه در سابقه فعالیتهای مجموعه جهادی - اقتصادی نهاد تامین فردوس نوشته شده است؛ نهادی متشكل از تعدادی از جوانهای استان آذربایجان غربی كه توانستهاند با اجرای روشهای نوین كشاورزی در هر سه مرحله كاشت، داشت و برداشت و احیای محصولات تولیدی این استان، به صادراتی قابل توجه برسند كه نتیجهاش همان 120 میلیارد تومان درآمد ارزی غیرنفتی است كه ابتدای مطلب گفتیم. همان كه حالا به عنوان یك مدل موفق اقتصادی مطرح شده؛ الگویی كه نتیجهاش خودكفایی كشاورزان این استان است؛ آن هم در شرایطی كه اوضاع كشاورزی و باغداری و بازار فروش محصولات آنها در خیلی از جاهای كشور خوب نیست و مشكلات معیشتی دغدغه بزرگ جماعتی است كه عمرشان را پای زمین كشاورزیشان گذاشتهاند؛ جماعتی كه خیلی وقتها نه تلاششان دیده میشود و نه حاصل زحماتشان، اما این بار جایی حوالی شمالغربی كشورمان، یك گروه جهادی- اقتصادی آنها را دیده و نتیجه این توجه، تحولی است كه در زمینه تولید محصولات كشاورزی برای آنها اتفاق افتاده است. ما به همین بهانه با محمد حسینی آلمانآباد، مدیر این مجموعه جهادی - اقتصادی به گفتوگو نشستیم، آن هم در شرایطی كه او عازم نخستین گردهمایی مدلهای موفق مردم پایه در شهر مشهد بود تا طرح اقتصادیای را كه بین كشاورزان استانش به اجرا درآورده، در این گردهمایی به عنوان یك نمونه موفق ارائه بدهد.
آشنایی من با كار جهادی با گروههای جهادی دوران دانشجویی بود. آن موقع توسط بسیج دانشجویی دانشگاه مان با گروههای جهادی ارتباط پیدا كردم. از همان ابتدا هم تمركز فعالیتهای جهادیام را روی كارهای عمرانی و ساخت و ساز گذاشتم. چون خودم شركت عمرانی و مهندسی مشاور داشتم، زمینه را برای فعالیتهای جهادی در این زمینه مناسب دیدم و به خاطر علاقهای كه داشتم تصمیم گرفتم در كنار شغل اصلیام، با گروههای جهادی هم همكاری كنم كه نتیجه این تلاشها همكاری دائم و مستمر با گروه جهادی شهید جودینعمتی بود و من درحقیقت مسؤول این گروه جهادی شدم.
گفتید كه به خاطر تجربیات شغلیتان تمركز كارهای جهادی را روی فعالیتهای عمرانی گذاشته بودید.
بله، ما هم مثل بسیاری از گروههای جهادی تصمیم به محرومیتزدایی گرفتیم و برای این هدف هم منطقه چالدران را انتخاب كردیم و تلاشمان بر این بود برای روستاییانی كه در این منطقه زندگی میكنند خانه بسازیم و خوشبختانه موفق شدیم طی یك حضور مستمر 9 ماهه در این منطقه، هشت خانه برای خانوادههای محروم منطقه بسازیم، اما بعد از مدتی كار به این نتیجه رسیدیم كه در انجام كارهایی پیشقدم شویم كه عامالمنفعهتر باشند.
چرا؟چطور شد كه به این نتیجه رسیدید؟
به خاطر اینكه وقتی در مناطق محروم برای خانهسازی حضور داشتیم، خیلیها میآمدند و از ما درخواستهای مشابه داشتند، مثلا میگفتند كه شما برای فلان خانواده محروم خانه ساختید، ما از آنها محرومتریم چرا برای ما خانه نمیسازید؟! درحالی كه امكانات ما محدود بود و همین موضوع باعث شد احساس كنیم به اندازهای كه باید برای محرومان مفید نبودهایم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم تمركز فعالیتهای گروه جهادی مان را روی كارهای عامالمنفعه بگذاریم؛ یعنی كاری را انجام بدهیم كه منفعتش به افراد بیشتری برسد و محدود به یك خانواده یا چند نفر نشود. ایدهای هم كه اینجا به ذهن ما رسید بحث ساخت درمانگاه در مناطقی بود كه هیچگونه خدمات بهداشتی و درمانی نداشت.برای اجرایی كردن این هدف هم ما به حاشیه شهر ارومیه رفتیم، جایی كه حدود 6000 نفر جمعیت داشت اما با نزدیكترین مركز درمانی حدود 20 كیلومتر فاصله داشت. ما همین جا به فكر احداث یك درمانگاه تخصصی افتادیم.
این بار از نتیجه كار راضی بودید؟
بله تااندازهای. این بار ما كار را با ساخت یك درمانگاه تخصصی در مساحتی به متراژ 1200 متر شروع كردیم. ساخت و ساز را هم از صفر تا صد خودمان به عهده گرفتیم و این درمانگاه الان به عنوان یك درمانگاه خیریه مشغول فعالیت است. بعد هم كه بحث سیل نقده پیش آمد، فكر كنم اواخر سال 95 بود، باز ما به عنوان یك گروه جهادی احساس وظیفه كردیم تا به روستاهایی كه درگیر سیل بودند كمك كنیم و در جریان این كمك به روستاهایی رسیدیم كه حتی پای نیروهای امدادی و دولت به آنها نرسیده بود، ما با كلی مكافات به این روستاها رفتیم و دیدیم در مجموع شش روستا در آب گرفتار شدهاند. در نهایت به صورت خیلی مهندسی شده، آبی را كه تا سقف خانهها بود در عرض مدت كوتاهی خالی كردیم كه همه اینها باعث شد بین مردم منطقه جایگاه خوبی داشته باشیم و آنها اعتماد بیشتری به بچههای جهادی ما داشته باشند.
به خاطر همین فعالیتها دو سال به عنوان گروه جهادی برتر كشور انتخاب شدید؟
دلیل این انتخاب فعالیتهای خاص گروه ما بود. عموما روال بر این است كه گروههای جهادی به این شكل عمل میكنند كه در بازه زمانی كوتاهی در منطقه محروم حضور دارند، به عنوان مثال ده روز حضور دارند و بعد از تمام شدن این مدت، چه كارشان به نتیجه رسیده باشد و چه نه، محل را ترك میكنند یا اگر خانهسازی داشته باشند، خانهها به سبك آجری است. ما 9 ماه در یك منطقه به صورت مستمر حضور داشتیم و همه تمركزمان را برای رفع مشكلات گذاشتیم و كارها را تمام كردیم و تحویل دادیم و بعد از منطقه رفتیم. تفاوت دیگر هم این بود كه ما برای تكتك خانههایی كه میساختیم نقشه نظام مهندسی داشتیم و مهر و امضا و تایید گرفتیم. یعنی خانه آجری نساختیم، خانه بتونآرمه ساختیم كه همین موضوع جزو تفاوتهای اصلی كار عمرانی گروه جهادی ما با دیگر گروهها بود.
با این كارنامه خوب در عرصه فعالیتهای عمرانی چطور به فعالیتهای جهادی - اقتصادی رسیدید؟
به خاطر اینكه بعد از یك مدت فعالیت دیدیم باز خیر كار ما فقط به گروه محدودی از جامعه میرسد، یعنی آن هدف عامالمنفعه بودن را پوشش نمیدهد. در این بین توجه به بیانات و راهنماییهای رهبر معظم انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی و رونق تولید هم مزید بر علت شد تا روی مشكلات اقتصادی تمركز بیشتری داشته باشیم. همین جا بود كه دیدیم دغدغه مردم ما مشكلات اقتصادی است. این موضوع در استان ما كه اقتصادش حول محور كشاورزی میچرخید بیشتر به چشم میآمد. به همین علت تصمیم به فعالیت در عرصه اقتصادی گرفتیم و از همان ابتدا رونق كشاورزی را هدف قرار دادیم و تصمیممان این بود كه با شناسایی حلقههای مفقوده در زمینه تولید محصولات كشاورزی ارزش این محصولات را بالا ببریم.
برای این كار با خود كشاورزان ارتباط گرفتید؟
در اصل ما آمدیم با 5500 نفر از كشاورزان روستاهای كل استان صحبت كردیم، به آنها مشاوره دادیم و در جریان این صحبتها به آنها گفتیم دلیل اینكه محصولات كشاورزی شما هیچوقت نمیتوانند خوب عرضه شوند یا با قیمت خوبی به فروش بروند به خاطر كمبودهایی است كه وجود دارد و ما اینجا هستیم تا این كمبودها را رفع كنیم. درحقیقت هدف ما این بود كه اقتصاد منطقه را رشد بدهیم و این رشد اقتصادی در گرو بهبود معیشت كشاورزان منطقه بود؛ موضوعی كه پیامدهای مثبت دیگری هم داشت و مثلا منجر به مهاجرت معكوس و رونق روستاها هم میشد. به آنها گفتیم سیب در بازه زمانی مشخصی رنگ میگیرد و رشد میكند، اگر شما در این بازه زمانی این كارهای علمی را انجام بدهید، از این كودهای خاص استفاده كنید، میوه شما ظاهر خوبی پیدا میكند.
یعنی با تلفیق علم و عمل در تولید محصولات كشاورزی، روستاییان را توانمند كردید؟
ما هم از تجربیات خود كشاورزان و باغداران استفاده كردیم و هم از تجربیات خوب بچههای دانشبنیانی كه با ما همكاری داشتند. یا اینکه در استان آذربایجان غربی، بحث سرمازدگی محصولات كشاورزی همیشه مطرح بوده، برهمین اساس ما آمدیم با یكی از شركتهای دانشبنیان صحبت كردیم، مشكل مطرح و برای آن چارهاندیشی شد. این گروه به ما كود مایعی را معرفی كردند كه اگر در بازه زمانی مشخصی به محصولات داده میشد باعث میشد آنها تا 50 درصد از سرمازدگی در امان بمانند كه خوشبختانه همین راهكار را هم اجرا كردیم و نتیجه هم گرفتیم.
این تلاشها را برای ارائه محصول در بازارهای داخلی انجام میدادید؟
نه ما از همان اول هدفمان را مشخص كرده بودیم و آن توانمندسازی روستاییان برای بازارهای جهانی بود. حتی مشخص كرده بودیم میخواهیم با چه كشور یاكشورهایی همكاری كنیم و برهمین اساس، با اجرای الگوی شبكهسازی، همه محصولات كشاورزانی را كه با ما همكاری داشتند به شكل یكدست درآورده بودیم.
این اعتماد چطور بین شما و كشاورزان روستایی به وجود آمد؟ برای اینكه به توصیههای شما عمل كنند چه كار كردید؟
جلب این اعتماد كار راحتی نبود.برای اینكه این ارتباط برقرار شود و آنها به ما اعتماد كنند ما با دهیاران روستاها ارتباط گرفتیم. همین طور براساس تجربه گروه جهادی خودمان و گروههای جهادی دیگر، شناخت خوبی بین مردم درباره فعالیتهای جهادی ما به وجود آمده بود كه از این شناخت هم استفاده كردیم، همین طور حسننیتمان را به آنها نشان دادیم و در نهایت همه اینها باعث شد آنها به ما اعتماد كنند و بتوانیم یك شبكه جامع از كشاورزان بسازیم. در نهایت با تلاش همه به محصولی سالم و ارگانیك رسیدیم كه با یك بستهبندی خوب به كشورهای هدف مثل روسیه صادر شد و درنهایت از قِبل این فعالیت اقتصادی - جهادی تا به امروز 120میلیارد تومان ارزآوری غیرنفتی برای كشورمان داشتهایم كه رقم قابل توجهی است.
این ارزآوری به سود كشاورزها هم تمام شد؟
بله هدف همین بود كه در نتیجه این فعالیت آنها خودكفا بشوند؛ به همین دلیل ما سود حاصله از ارزش افزوده مالی این كار یعنی صادرات را به همان میزانی كه بود به خود كشاورزان برگرداندیم. یعنی خودمان با اینكه این وسط بودیم اما نه تكدیگری كردیم نه نقش دلال را بازی كردیم و گذاشتیم كشاورز از صادرات محصولش سودواقعی و خالص را ببرد . این كار را هم با این هدف انجام دادیم كه روحیه و انگیزه خوبی برای ادامه این مسیر داشته باشد و از طرف دیگر از نظر معیشتی هم زندگیاش بهتر شود.