محمدرضا ورزی، کارگردان از خاطرات سفر حجاش میگوید:
نه هر كه سر بتراشد قلندری داند
دکتر علی شریعتی در کتاب «تحلیلی از مناسک حج» این طور می گوید: «از قصرهای قدرت، گنجینههای ثروت و معبدهای ضرار و ذلت و از این گله اغنامی كه چوپانش گرگ است، بگریز. نیت فرار كن. خانه خدا را، خانه مردم را، حج كن.» ایام، ایام حج است و افرادی كه لحظه شماری كردهاند تا به خانه خدا بروند با دلی مملو از معرفت و خلوص مناسك عاشقانهشان را یكی پس از دیگری بهجا میآورند. بهراستی سفر حج چرا با هیچ سفر دیگری قابل قیاس نیست؟ چرا هركسی یك بار به این سفر رفته باز هم آرزوی این سفر نورانی را در دل میپروراند؟ محمدرضا ورزی، كارگردان و تهیهكننده سینما و تلویزیون امروز در گفتوگو با جامجم به این سؤالات پاسخ داده و خاطرات زیبایی را كه از این سفر دارد با ما سهیم شده كه خواندنش خالی از لطف نیست.
2 بار.
بیشتر توضیح میدهید كه این دو بار در چه سالی بوده است؟
اولین بار سال 86 با خانواده به حج عمره و بار دوم در سال 90 به حج واجب مشرف شدم. نكته اینجاست كه حج نه تنها برای من، بلكه برای اغلب كسانی كه دیدهام كاملا پیشبینی نشده است. خودش باید بطلبد و وقتی طلبید همه چیز جفت و جور میشود. حتی خاطرم هست در سفر دوم موعد گذرنامهام به اتمام رسیده بود و 24 ساعت بیشتر وقت نداشتم، اما به لطف خداوند و یكی از دوستان توانستم در این مدت كوتاه آن را بگیرم و بروم.
میگویند در جوانی سفر به مكه و مدینه و عتبات حس و حال زیباتری دارد؟
خود من هم همیشه از خدا میخواستم اگر مقدر است حج واجبم را در جوانی میسر كند. به این دلیل كه عمر دست خداست و معلوم نیست هر انسانی چقدر زندگی میكند و دیگر آنكه آدم در جوانی به لحاظ بدنی توانایی بیشتری دارد، اما مراقبتهای بعد از حج مهم است.
چه مراقبتهایی؟
انسان وقتی از حج برمیگردد پاك است و اینكه بعد از این سفر بخواهی چطور و چگونه زندگی كنی مسأله است، اما خب هیچ انسانی معصوم نیست و گناه در هر لحظه در كمین اوست. اینكه به حج بروید تا صرفا حاجی شده باشید و حاجآقا صدایتان كنند، مقبول نیست. حجی مقبول است كه شما وقتی برمیگردید دگرگونی در رفتار و كردارتان كاملا مشهود باشد. به هر حال حس و حال حج را نمیتوان با هیچ سفری مقایسه كرد. من خودم احساس میكنم هر دو باری كه مشرف شدم را خواب دیدم. در سفر اولم اتفاق عجیبی برایم افتاد كه در روحیه و زندگیام تاثیرگذار بود و در سفر دوم هم فضای خاصی را تجربه كردم كه اثراتش هنوز در من وجود دارد.
خود شما وقتی از حج بازگشتید با چه شخصیت تازهای از خودتان مواجه شدید؟
مهمترین ویژگی ای كه بعد از حج سعی كردم به آن برسم، رنگی دیدن آدمها بود و من شخصا در این سفر به این مهم رسیدم كه انسان هیچ چیز نیست. انسان وقتی به این نقطه میرسد عظمت خداوند را بیشتر درك میكند و همین سبكی و بیوزنی را كه در خود حس میكنی حالت را خوب میكند.
رنگی دیدن آدمها به چه معناست؟
یعنی همه را از روبهرو و از نزدیك ببینید. به پیك موتوری، به كسی كه شیشه ماشینت را پاك میكند، به كسی كه برایت كار میكند و... از بالا نگاه نكن، از روبهرو نگاه كن.
از آداب و رسوم مردم و حجاج هنگام حج خاطرهای دارید؟
همه آدمها از تاجر و كارگر و پزشك گرفته تا مهندس و معلم و... در حج یكسان هستند. به اعتقاد من حج جلوهای از معاد و رستاخیز را نشان میدهد. همه زیر یك آسمان میخوابیم و همه یك مناسك خاص را بهجا میآوریم. هیچ تفاوتی بین فقیر و غنی نیست. هیچ «منی» در كار نیست. اینكه من پزشكم، من ثروتمندم و... اصلا معنا ندارد. آنجا فقط خداست كه معنا دارد. در حج پردهها كنار میرود و میفهمی هیچ چیز نیستی و اینكه بفهمی هیچ نیستی برای انسان بزرگترین نعمت است. در حج به این درك میرسید كه نباید به جایگاه و مقام تان بنازید. مدیر شبكهای را میشناسم كه وقتی تماس میگیرم جواب نمیدهد و میگوید با پیامك لطفا حرف بزنید! خب این مدیر باید برود حج كه بفهمد هیچ چیز نیست و اگر پشت آن صندلی نشسته، صدقه سر بیتالمال است. بعضیها حج میروند و دست خالی برمیگردند. از این جهت دست خالی كه توفیق تغییر نصیبشان نمیشود و همان فردایی كه از حج برگشتند دوباره «منم»هایشان شروع میشود! حج مهمترین اتفاق زندگی هر انسانی است كه برای درك معنویتش باید آخرین داشتههایتان یعنی موهای سرتان را هم بتراشید. در آیه شریفهای از قرآن كریم خداوند متعال میفرمایند: «ای انسان، چه چیز تو را درباره پروردگار بزرگوارت مغرور كرده است؟» من هر وقت این آیه را میخوانم از طرف خودم میگویم: «به وا... كه هیچ». خداوند از غرور بیزار است و میفرمایند حتی به من هم مغرور نشوید.
از حس و حال داخل مسجد الحرام بگویید.
عالی. من اول در مدینه به مسجد النبی رفتم و از صمیم قلب میگویم وارد آنجا كه شدم زمان از دستم رفت و وقتی به خودم آمدم كه اذان مغرب را میگفتند. مسجد النبی بینظیر است و قبرستان بقیع كه در آن چهار معصوم خدا مظلومانه دفن شدهاند حال غریبانهای دارد. در آنجا هر قدمی كه برمیدارید با خودتان میگویید مزار شریف حضرت فاطمه زهرا(س) كجاست! آیا در ضریح مطهر حضرت محمد(ص) است! آیا جلوتر است! آیا نزدیك قبرستان بقیع است! و آیاهایی كه هر بار به مسجد النبی و حرم مطهر پیغمبر اكرم(ص) میرفتیم به قدری برایمان تكرار میشد كه با قلب مان مزار حضرت فاطمه زهرا(س) را میدیدیم.
در هر دو بار كه به حج سفر كردید برخورد زائران كشورهای دیگر را با ایرانیها چطور دیدید؟
برخورد بدی وجود نداشت. البته وهابیهای كثیف همیشه نسبت به شیعیان و دیگر مسلمین و حتی اهل تسنن رفتارهای نابجایی دارند و كلا نسبت به تمام زائران بیاحترامی میكنند.
در گذشته مرسوم بود كسانیكه به حج رفته و حاجی شدهاند در روز عید قربان گوسفند قربانی كنند. شما در این روز چه كاری انجام میدهید؟
پدرم حاجی بودند و هر سال كه در عید قربان مناسكشان را انجام میدادند احساس خوبی به من دست میداد. الان هم خودم هر سال به لطف خدا در این روز گوسفند قربانی میكنم، دعا میخوانم، توبه میكنم و از خداوند طلب مغفرت دارم.