هركدام از كوچهها و خیابانهای روستای تاجآبادسفلی همدان به اسم یك كتاب نامگذاری شده است
با شازده كوچولو در خیابان هزار و یك شب
چه تاجآبادسفلی باشد؛ آنطور كه اهالی روستا و قدیمیترها میگویند و چه رسولآباد، آنطور كه در نقشههای رسمی كشور مشخص شده، روستایی كه كوچه و خیابانهایش پر از اسامی كتابهاست حتما یك روستای خاص است؛ یك روستای منحصربهفرد كه در 35 كیلومتری مسیر اصلی همدان - كرمانشاه در حاشیه كوه و منطقه شكار ممنوع آلمابلاغ قرار گرفته؛ روستایی كه نه بهخاطر آب و هوای خوش و صفای طبیعتش كه بهخاطر اهالی فرهنگ دوست و كتابخوانش مورد توجه قرار گرفته؛ روستایی كه مردمش، در محله صدسال تنهایی زندگی میكنند، از خیابان شازده كوچولو و دن آرام میگذرند و سر از خیابان هزار و یك شب و مناجات نامه در میآورند. برای اهالی این روستا، كتاب همان یار پنددانی است كه از قفسه كتابخانه راه پیدا كرده به زندگی روزمره شان؛ آنقدر كه 450 نفر از اهالیاش عضو فعال كتابخانه باشند؛ كتابخانهای كه به همت یكی از اعضای شورای روستا یعنی قباد یاری شكل گرفته و فعالیت میكند؛ یكی از اهالی اهل كتاب روستا دانشجوی سال آخر مدیریت دولتی است و دغدغه كتاب و فرهنگ دارد؛ دغدغهای كه اسامیای متفاوت بر پیشانی كوچه و خیابانهای روستای تاج آباد سفلی نشانده است.
تاجآبادسفلی، روستای كوچكی نیست. طبق آخرین آمار مركز آمار كشورمان 1850 نفر جمعیت دارد و طبق آمار خانه بهداشت، 2070 نفر.
این را قباد یاری به ما میگوید؛ مردی كه قبلا دهیار روستا بوده و سابقهای طولانی از فعالیتهای عمرانی و فرهنگی در این روستا در كارنامهاش دارد. نكته جالب زندگی قباد اما روزهای قبل از دهیاری اش است. او كارگر كورههای آجرپزی بوده، مدتها در استانهای مجاور همدان در كوره كاركرده، خشت و آجر زده و بالاخره با پیشنهاد یكی از اعضای قبلی شورای روستا برای دهیاری انتخاب شده. پشت این پیشنهاد اما یكدلیل وجود داشته: من قبل از اینكه دهیار بشوم در كوره كار میكردم و همان موقع هم درباره حقوق كارگران كورههای آجرپزی فعال بودم، حتی نامزد شورای صنفی حومه شرق تهران هم شدم. همه این فعالیتها باعث شده بود مردم روستا از من ذهنیت خوبی داشته باشند. تا اینكه یكی از اعضای شورای قبلی روستا كه پیرمرد نازنینی بود به من پیشنهاد داد به روستا برگردم و بهعنوان دهیار فعالیت داشته باشم، او معتقد بود حتما اتفاقهای مثبتی در روستا با این انتخاب میافتد.
قصه اسامی كتابها
كوچهها و خیابانهای روستای تاجآبادسفلی، تا دو سال پیش اسم خاصی نداشتند، هویتشان به ساكنان كوچه بود و اگر تازهواردی میخواست آدرسی را پیدا كند، باید پرسانپرسان جلو میرفت. این مشكل از خیلی وقت پیش به چشم قباد یاری آمده بود. او كه حالا از دهیاری به شورا آمده بود، تصمیم گرفت به كوچه و خیابانهای روستا، اسم و اعتبار بدهد: روستای ما سال 94 به عنوان روستای دوستدار كتاب برگزیده شده و مشخص است كه اهالیاش كتاب دوست دارند. همینجا بود كه به پیشنهاد یكی از دوستان فضای مجازی كه در بحث تجهیز كتابخانه روستا هم خیلی به ما كمك كرد، تصمیم به انتخاب اسامی كتابها گرفتیم. چون با حال و هوا و فضای عمومی روستای ما منطبق بود.
انتخاب اسامی كتابها البته كار سادهای نبود، یاری برای این انتخاب، یك شورای 30 نفره از اهالی روستا را انتخاب كرد و با مشورت آنها به ایدههای مختلفی برای نامگذاری رسید. اولین پیشنهاد هم این بود كه اسامی براساس چیدمان قفسههای كتابخانهها انتخاب شوند، برای مثال یك محله، اسامی كتابهای فلسفی باشد و یك محله اسامی كتابهای تاریخی و محلهای دیگر اسامی كتابهای ادبی.
پیشنهاد بعدی اما پیشنهاد بهتری بود؛ یاری میگوید: بعد از مدتی همفكری این پیشنهاد مطرح شد كه برای آن سمت روستا كه به طرف سنگنگاره قدیمی و كهن روستاست از اسامی كتابهای كهن انتخاب كنیم، سمتی را كه به طرف كاروانسراست، از اسامی كتابهای معاصر انتخاب كنیم و آن قسمت روستا كه به سمت مزرعه و طبیعت بكر منطقه است، از اسامی دستگاههای موسیقی انتخاب كنیم كه خوشبختانه از این ایده استقبال شد و ما برای نامگذاری خیابان اصلی روستا، نظرسنجی گذاشتیم. 700 نفر هم در این نظرسنجی شركت كردند و نتیجه این شد كه خیابان اصلی تاجآباد كه ورودی روستا هم است، بهشت گمشده نام گرفت كه اسم كتابی حماسی است از یك شاعر انگلیسی قرن هفدهم.»
حالا كوچه و خیابانهای روستای تاجآباد پر است از اسامی كتابهای نامآشنایی كه هركدامشان رد و نشانی از یك كشور و یك فرهنگ دارند. یاری در توضیح بیشتر میگوید: ما نامگذاری را به همین ترتیب شروع كردیم و سعیمان بر این بود كه تناسب را در انتخاب اسامی با موقعیت جغرافیایی كوچهها و خیابانها رعایت كنیم. به همین دلیل بود كه اسم كوچه مجاور مسجد روستا را مناجاتنامه گذاشتیم كه كتابی است از خواجه عبدا... انصاری. یا اسم خیابان مجاور رودخانه روستا را دن آرام گذاشتیم كه رمانی چهارجلدی از میخائیل شولوخوف روسی است، برای محلهای كه نزدیك گورستان روستاست، اسم رمان صد سال تنهایی ماركز را انتخاب كردیم و برای انتخاب اسامی خیابانهای منتهی به خانه بهداشت روستا هم سراغ كیمیاگر پائولوكوئیلو و قانون ابنسینا رفتیم.»
رویای خواهرخواندگی بین تاجآباد و روستاهای خارجی
حالا هر كدام از این اسامی روی یك تابلوی فلزی آبی رنگ به سه زبان نوشته شده است؛ فارسی كه زبان رسمی كشورمان است، كردی كه زبان مردم روستاست و لاتین برای توریستهایی كه پایشان به روستای تاجآباد میرسد؛ یاری در همین رابطه میگوید: «من خیلی علاقه داشتم كه اسامی كوچهها روی سنگ نوشته شوند مثل آثار تاریخی به جا مانده در میمند. اما بهخاطر اینكه اعتبار خاصی برای اینكار نداشتیم با همكاری اهالی روستا این تابلوها آماده شد. یعنی یكی از بچههای روستا كه جوشكار بود به من گفت عمو قباد من دستمزد نمیگیرم و روی ورقههای ارزانقیمت تابلوها را میزنم. یكی از جوانهای دیگر روستا هم كه شبرنگ كار بود گفت دستمزد نمیگیرد و روی تابلوها را مینویسد و فقط هزینه شبرنگها را باید بدهیم.»
این اما هنوز بخش كوچكی از ایدهای است كه این عضو شورای روستای تاجآباد برای روستایش در نظر دارد: «ما میخواهیم قسمتی از متون كتابها را هم در هر معبر و محله كار كنیم تا با این كار اطلاعرسانی بهتری درباره آن كتاب و محتوایش داشته باشیم. همینطور برای جذب مشاركتهای بیشتر من شخصا با ارتباط با سفارتخانههای 50 كشور دنیا به این كشورها ایمیل زدم و از آنها خواستم كتاب شاخصشان را به ما معرفی كنند تا برای نامگذاری انتخاب كنیم كه خوشبختانه از این بین، سوئد، اتریش، سوئیس و هلند از پیشنهاد ما استقبال كردند و حتی برای ما كتاب فرستادند و بهخاطر همین استقبال من بهدنبال این هستم كه بین روستای ما و یكی از روستاهای این كشورها خواهرخواندگی مطرح شود.»
مشاركت زنان در اداره روستا
شورای روستای تاجآباد به غیر از فعال كردن كتابخانه و انتخاب اسامی كتابها برای كوچه و خیابانهایش، به بحث سوادآموزی مردمش هم توجه ویژه داشته، موضوعی كه به گفته قباد یاری تاثیر بسزایی در ارتقای سطح فرهنگ اهالی دارد: فعالیت ما در كتابخانه به خواندن كتاب محدود نشد. ما از فضای كتابخانه برای سوادآموزی هم استفاده كردیم، مخصوصا برای سوادآموزی زنان بیسواد روستا كه با این طرح، 60 نفر در روستای ما باسواد شدند، از این بین 17 نفر را تا مقطع راهنمایی آموزش دادیم، شش نفر را تا مقطع دبیرستان و سه نفر هم راهی دانشگاه شدند.
مشاركت زنان در امور روستا هدف دیگری بود كه باعث شد قباد یاری به فكر انتخاب یك دهیار زن برای روستایش بیفتد: آن اوایل كه من خودم دهیار بودم میدیدم مشاركت زنان بهخاطر دغدغههای فرهنگی در امور روستا خیلی پایین است. به خاطر همین وقتی به شورا رفتم پیشنهاد دادم دهیار را از بین زنان روستا انتخاب كنیم تا نشان بدهیم زنان هم میتوانند در عرصههای مختلف حضور داشته باشند، البته آن موقع یعنی هشت سال پیش، بخشداری بهراحتی قبول نمیكرد یك دهیار زن اداره امور روستا را در دست بگیرد اما با صحبتهایی كه انجام شد بالاخره موافقت آنها را هم جلب كردیم.
حالا فاطمه زهرا زارعی برهمند هشت سال است دهیار روستای تاجآباد شده، جوانی كه قبلا در بسیج روستا فعال بوده و در نهایت به دهیاری روستا رسیده. زارعی در همین رابطه به ما میگوید: خیلیها میگفتند دهیاری یك شغل مردانه است اما من كمابیش با مسؤولیتهای دهیار آشنا بودم و میدانستم از عهده كارها برمیآیم. الان هم هشت سال از این انتخاب میگذرد و خوشبختانه با همكاریای كه بین دهیاری و شورای روستا وجود دارد، روستای ما با وجود كمبود اعتباراتی كه در یك سال و نیم گذشته وجود داشته، همچنان در مسیر پیشرفت قرار دارد و پروژههای مختلف عمرانی و خدماتیاش با اینكه به شكل امانی انجام میشوند، روی زمین نمیمانند.