گریه عماد مغنیه از نامه رزمندگان حزب‌ا...

گریه عماد مغنیه از نامه رزمندگان حزب‌ا...


روزهای بیستم تا بیست و هفتم و بیست‌وهشتم روزهای سختی بود؛ من و عماد از هم جدا شدیم، سید در نقطه دیگری بود و ما شب‌ها با هم جلسه داشتیم. ما با اصول خاصی خودمان را به سید می‌رساندیم، با سید ملاقات می‌كردیم و عماد گزارش كامل میدان را می‌داد؛ تدابیر سید را هم اخذ می‌كرد. این روزها روزهای بسیار سختی بود؛ خیلی سنگین و سخت بود. تقریبا می‌توان گفت جزو سخت‌ترین روزهای این ۳۳ روز بود. حالا الان وقت بیان بعضی از موضوعات نیست. عماد یك ابتكار مهم انجام داد كه خیلی اثرگذار بود. اگر بخواهم اثر این ابتكار را بیان كنم، باید آن را با پیام و وعده‌ای كه آقا به سید درباره پیروزی در این جنگ داد مقایسه كنم؛ این ابتكار كه آن اندازه اهمیت داشت، نامه مجاهدین در خطوط مقدم یا خطوط مواجهه با دشمن در زیر آتش دشمن، خطاب به سیدحسن بود. نامه عجیبی بود؛ یعنی آن روز وقتی نامه قرائت می‌شد، عماد كه خودش طراح بود با صدای بلند می‌گریست و من ندیدم كسی این نامه را بشنود و نگرید. از آن مهم‌تر جواب سید بود؛ یعنی شاید اگر بخواهیم تشبیه بكنیم، شباهت داشت به اشعاری كه اصحاب امام حسین‌(ع) در كربلا مقابل دشمن در دفاع از امام حسین‌(ع) می‌خواندند. كلام سید به مجاهدین خودش در تقدیر و تقدیس ایستادگی آنان، مشابه كلام امام حسین‌(ع) در شب عاشورا بود. این دو كلام ــ یعنی نامه مجاهدین به سید و جواب سید به آن ــ هر كدام اثرگذاری بسیار بالایی داشت و واقعا الهی بود. اصلا بیان این نوشته‌ها اثر فوق‌العاده‌ای گذاشت و انرژی بسیار بالایی را ایجاد كرد. از روز بیست‌وهشتم، روند جنگ بالعكس شد.