4 سال از درگذشت محمود شجاعی، شاعر «شعر دیگر» گذشت
نگینِ پنجم بر انگشت زخمی مرگ
حالا چهار سال از واپسین بدرود محمود شجاعی با زندگی میگذرد؛ اردیبهشت 1394 او پس از 40 سال كتابی دیگر از شعرهایش را منتشر كرد و بیستم مهر همان سال درگذشت.
حالا مطلع شدهایم هم چاپ سوم اولین كتاب شعرش در دست انتشار است و هم كتابی دیگر درباره نسبت او با تئاتر. اولین كتاب شعر شجاعی «از آبی نفسهای كوتاه» نام داشت كه نخستینبار به همت بیژن الهی در سال 1359 چاپ شد اما به بازار كتاب نرسید. نهایتا شش سال بعد، كتاب برای بار دوم چاپ شد و این بار از چاپخانه هم بیرون آمد و منتشر شد. حالا انتشارات مسطر قرار است چاپ سوم آن را پس از گذشت 39 سال منتشر كند. دومین كتاب شعر او نیز «رخهای كوچك همیشه به سوی» بود كه سال 94 در انتشارات افزار به بازار كتاب آمد. «رخها...»، شعرهای بهجامانده شاعر از دهه 40 و 50 را همراه شعرهای جدید او در سالهای 92 و 93 كتاب كرده است.
محمود شجاعی و شعر
امضای اصلی؛ شعر دیگر
محمود شجاعی را عموما به خاطر امضایش پای بیانیه شعر حجم میشناسند، اما او به این امضا وفادار نبود و خود را شعر دیگری میدانست؛ شعر دیگر، عنوانی بود كه در رابطه با یك حلقه شعری در دهه 40 شامل بیژن الهی، محمود شجاعی، بهرام اردبیلی، هوشنگ چالنگی، هوشنگ آزادیور، فیروز ناجی و پرویز اسلامپور به كار برده میشد و ناظر بود به فرار از مناسبات معمول در بازار شعر. البته فاصلهای كه او با بوطیقای شعر دیگر حفظ میكند اگر طولانیتر از قرابتهایش با این بوطیقا نباشد، كوتاهتر هم نیست. شاید وقتی در نسبت شعر محمود شجاعی و شعر دیگر، به عنوانِ نحلهای از شعر در دهه 40 شعر فارسی سخن میگوییم، ماجرا صرفا به یك نقطه عزیمت مربوط است؛ به آن روزی از سال 1345 كه او، پای یك كیوسك مطبوعاتی در تهران، «جزوه شعر» را دید و مبهوت آن شعرِ بلندِ بیژن الهی شد. از آنجا بود كه جادوی شعر دیگر، او را درنوردید و «از آبی نفسهای كوتاه» روی كاغذ آمد. شجاعی اما جادوی خودش را داشت. همانطور كه بهرام اردبیلی مجهز به تسهیلاتی دیگر از جادو بود.
محمود شجاعی و نمایشنامهنویسی
سهگانه مرگ
محمود شجاعی در اشتغالش به نمایشنامهنویسی بسیار مشتعل بود؛
با اینكه تنها محصول تام و تمام او در نوشتن نمایش و انتشار متن آن،
فقط یك نمایشنامه با عنوان «مرگهای پس از شنوایی» بوده است، اما با همین یك اثر نیز میتوان او را جزو رستگاران نمایشنامهنامهنویسی نوین ایران در دهه 40 شمسی در نظر آورد چرا كه با نوشتن همین اثر، در دومین دوره مسابقه نمایشنامهنامهنویسی تلویزیون ملی ایران، برگزیده شد و جایزه را از دست فریدون رهنما و آربی اُوانسیان گرفت. در دوره نخست، عباس نعلبندیان جایزه را برده بود. با مورد توجه قرارگرفتن «مرگهای پس از شنوایی»، شاید برخی به بالندگی جریانِ متفاوت نمایشنامهنویسی در آن سالها امید بیشتری بستند اما نسبت محمود شجاعی با تئاتر، چنانچه نسبت او با شعر، موسیقی، نقاشی، معماری، خوشنویسی، خیلی زود قطع شد؛ خب عضلات عرفان، اندام او را در خود بلعیده بود.
با این حال، علاوه بر «مرگهای پس از شنوایی» كه سال 1348 نوشته و در سال 1388 منتشر شد، دستنویسِ طرحِ دو نمایشنامه دیگر از شجاعی باقی است؛ «محاق و مردگان» و «نگین پنجم بر انگشت زخمی مرگ». با این دو طرح، قرار بود شاهد تریلوژی مرگ در نمایش محمود شجاعی باشیم. كتابی كه درباره محمود شجاعی و نمایشنامهنویسی در حال تدوین است، همه اینها را یكجا جمع میكند؛ كتاب، هر آنچه را در نسبت او با تئاتر هست، گروه میكند. گفتوگوی مفصل هوشنگ آزادیور، نگار حسینخانی و علیرضا سردشتی با او درباره رمزهای نمایشنامهنویسیاش هم در كتاب خواهد بود. در این میان، یادداشتهایی هم هست درباره نمایش محمود شجاعی از جمله از هوشنگ آزادیور. بخشی از پایاننامه شجاعی در مقطع كارشناسی ارشد معماری هم كتاب را تا آخر ورق میزند و تمام میكند؛ متن، نسبت معماری موسیقی و معماری صحنه را بررسی کرده است.
محمود شجاعی و نقاشی
ذات متعالی هنر
درست نیست بنویسیم محمود شجاعی نقاشی هم میكشید و تأكید این جمله بر «هم» باشد. برای او، ذات متعالی هنر مسأله بود چه با نقاشی، چه با شعر، چه با موسیقی، چه با معماری و چه با طراحی.چند نقاشی از او به جا مانده كه مربوط به سالهای پایانی دهه 40 هستند؛ یكی بر جلد كتاب دوم شعر او، یعنی «رخهای كوچك همیشه به سوی» نشسته. دومی را سامان محمدی، روی جلد كتاب «عطر غریب غزال مشرقها»ی قاسم آهنینجان طراحی كرده و سومی را هم همین طراح، برای چاپ سوم «از آبی نفسهای كوتاه»، روی جلد گنجانده است.
محمود شجاعی در طراحی، خوشنویسی و موسیقی هم دستی داشت؛ معماری هم که حرفهاش بود و البته كه از همه اینها، 40 سال دست شسته بود. یادش گرامی.
حالا مطلع شدهایم هم چاپ سوم اولین كتاب شعرش در دست انتشار است و هم كتابی دیگر درباره نسبت او با تئاتر. اولین كتاب شعر شجاعی «از آبی نفسهای كوتاه» نام داشت كه نخستینبار به همت بیژن الهی در سال 1359 چاپ شد اما به بازار كتاب نرسید. نهایتا شش سال بعد، كتاب برای بار دوم چاپ شد و این بار از چاپخانه هم بیرون آمد و منتشر شد. حالا انتشارات مسطر قرار است چاپ سوم آن را پس از گذشت 39 سال منتشر كند. دومین كتاب شعر او نیز «رخهای كوچك همیشه به سوی» بود كه سال 94 در انتشارات افزار به بازار كتاب آمد. «رخها...»، شعرهای بهجامانده شاعر از دهه 40 و 50 را همراه شعرهای جدید او در سالهای 92 و 93 كتاب كرده است.
محمود شجاعی و شعر
امضای اصلی؛ شعر دیگر
محمود شجاعی را عموما به خاطر امضایش پای بیانیه شعر حجم میشناسند، اما او به این امضا وفادار نبود و خود را شعر دیگری میدانست؛ شعر دیگر، عنوانی بود كه در رابطه با یك حلقه شعری در دهه 40 شامل بیژن الهی، محمود شجاعی، بهرام اردبیلی، هوشنگ چالنگی، هوشنگ آزادیور، فیروز ناجی و پرویز اسلامپور به كار برده میشد و ناظر بود به فرار از مناسبات معمول در بازار شعر. البته فاصلهای كه او با بوطیقای شعر دیگر حفظ میكند اگر طولانیتر از قرابتهایش با این بوطیقا نباشد، كوتاهتر هم نیست. شاید وقتی در نسبت شعر محمود شجاعی و شعر دیگر، به عنوانِ نحلهای از شعر در دهه 40 شعر فارسی سخن میگوییم، ماجرا صرفا به یك نقطه عزیمت مربوط است؛ به آن روزی از سال 1345 كه او، پای یك كیوسك مطبوعاتی در تهران، «جزوه شعر» را دید و مبهوت آن شعرِ بلندِ بیژن الهی شد. از آنجا بود كه جادوی شعر دیگر، او را درنوردید و «از آبی نفسهای كوتاه» روی كاغذ آمد. شجاعی اما جادوی خودش را داشت. همانطور كه بهرام اردبیلی مجهز به تسهیلاتی دیگر از جادو بود.
محمود شجاعی و نمایشنامهنویسی
سهگانه مرگ
محمود شجاعی در اشتغالش به نمایشنامهنویسی بسیار مشتعل بود؛
با اینكه تنها محصول تام و تمام او در نوشتن نمایش و انتشار متن آن،
فقط یك نمایشنامه با عنوان «مرگهای پس از شنوایی» بوده است، اما با همین یك اثر نیز میتوان او را جزو رستگاران نمایشنامهنامهنویسی نوین ایران در دهه 40 شمسی در نظر آورد چرا كه با نوشتن همین اثر، در دومین دوره مسابقه نمایشنامهنامهنویسی تلویزیون ملی ایران، برگزیده شد و جایزه را از دست فریدون رهنما و آربی اُوانسیان گرفت. در دوره نخست، عباس نعلبندیان جایزه را برده بود. با مورد توجه قرارگرفتن «مرگهای پس از شنوایی»، شاید برخی به بالندگی جریانِ متفاوت نمایشنامهنویسی در آن سالها امید بیشتری بستند اما نسبت محمود شجاعی با تئاتر، چنانچه نسبت او با شعر، موسیقی، نقاشی، معماری، خوشنویسی، خیلی زود قطع شد؛ خب عضلات عرفان، اندام او را در خود بلعیده بود.
با این حال، علاوه بر «مرگهای پس از شنوایی» كه سال 1348 نوشته و در سال 1388 منتشر شد، دستنویسِ طرحِ دو نمایشنامه دیگر از شجاعی باقی است؛ «محاق و مردگان» و «نگین پنجم بر انگشت زخمی مرگ». با این دو طرح، قرار بود شاهد تریلوژی مرگ در نمایش محمود شجاعی باشیم. كتابی كه درباره محمود شجاعی و نمایشنامهنویسی در حال تدوین است، همه اینها را یكجا جمع میكند؛ كتاب، هر آنچه را در نسبت او با تئاتر هست، گروه میكند. گفتوگوی مفصل هوشنگ آزادیور، نگار حسینخانی و علیرضا سردشتی با او درباره رمزهای نمایشنامهنویسیاش هم در كتاب خواهد بود. در این میان، یادداشتهایی هم هست درباره نمایش محمود شجاعی از جمله از هوشنگ آزادیور. بخشی از پایاننامه شجاعی در مقطع كارشناسی ارشد معماری هم كتاب را تا آخر ورق میزند و تمام میكند؛ متن، نسبت معماری موسیقی و معماری صحنه را بررسی کرده است.
محمود شجاعی و نقاشی
ذات متعالی هنر
درست نیست بنویسیم محمود شجاعی نقاشی هم میكشید و تأكید این جمله بر «هم» باشد. برای او، ذات متعالی هنر مسأله بود چه با نقاشی، چه با شعر، چه با موسیقی، چه با معماری و چه با طراحی.چند نقاشی از او به جا مانده كه مربوط به سالهای پایانی دهه 40 هستند؛ یكی بر جلد كتاب دوم شعر او، یعنی «رخهای كوچك همیشه به سوی» نشسته. دومی را سامان محمدی، روی جلد كتاب «عطر غریب غزال مشرقها»ی قاسم آهنینجان طراحی كرده و سومی را هم همین طراح، برای چاپ سوم «از آبی نفسهای كوتاه»، روی جلد گنجانده است.
محمود شجاعی در طراحی، خوشنویسی و موسیقی هم دستی داشت؛ معماری هم که حرفهاش بود و البته كه از همه اینها، 40 سال دست شسته بود. یادش گرامی.