سرطان هم مانع پیشرفت حوا نشد
بعضی وقتها یك اتفاق میشود نقطه عطف زندگی آدمها و مسیر زندگیشان را به دو قسمت قبل و بعد از آن تقسیم میكند. برای حوا منصوری، بانوی 64 ساله اهل شهرستان گالیكش استان گلستان، این اتفاق مرگ همسرش در هفت سال پیش در اثر بیماری سرطان بود. این زن خانهدار كه تا پنجم ابتدایی نیز بیشتر درس نخوانده بود، از آن روز شد سرپرست خانوار و تحت پوشش كمیته امداد قرار گرفت و ناچار شد به تنهایی بار مشكلات زندگی را بر دوش بكشد.
با مرگ همسر، حوا تنها شد، اما فهمید كه
هیچ زمانی برای رویاپردازی دیر نیست. از آن روز بود كه شروع كرد به پروراندن رویاهای دور و دراز و كمكم عرقگیری از گیاهان دارویی را آغاز كرد و رفته رفته كارش را توسعه داد، آنقدر كه امروز قسمتی از خانهاش را به كارگاه تولید و فروش عرقیات گیاهی اختصاص داده است و بعضی روزها از تعداد زیاد مشتریها وقت سر خاراندن هم ندارد.
حوا زن نترسی است، همه این پیشرفتها در زندگیاش در حالی اتفاق افتاد كه یك سال بعد از مرگ همسرش فهمید خودش نیز به سرطان مبتلا شده است. او كه امروز سلامتش را بازیافته است، دوران بیماری خود را اینگونه تعریف میكند:
«یك سال پس از اینكه شوهرم فوت كرد، من هم تغییراتی را در جسم خود احساس كردم. هنگامی كه به دكتر مراجعه كردم، آب پاكی را روی دستم ریخت و به من گفت كه سرطان روده دارم. اولش خیلی تلخ بود، اما امیدم را از دست ندادم.
مدتی در بیمارستان بقیها... تهران بستری شدم و در آنجا رودهام را جراحی كردند. حدود شش هفت ماه در بستر بیماری بودم، تا این كه كم كم بهبود نسبی پیدا كردم و مصرف داروهای شیمیایی را كنار گذاشتم.»
سه چیز بود كه زندگی حوا منصوری را وارد ریل كارآفرینی كرد؛ امیدواری به آینده، انگیزه
در هم شكستن غول سرطان و شناخت نسبیاش به گیاهان دارویی؛ شناختی كه از همان دوران كودكی در او وجود داشت و همین مساله برایش به امتیازی بزرگ در این كار تبدیل شد.
این زن كارآفرین، كارگاه تولید عرقیاتش را ابتدا فقط با پنج میلیون تومان سرمایه راه انداخت، اما این روزها بازارش آنقدر رونق گرفته كه مشتریهای زیادی از نقاط مختلف ایران به دنبال عرقیات گیاهی او میآیند؛ مشتریهایی كه بعضی روزها تعدادشان از 30 نفر نیز بیشتر میشود و همگی آوازه محصولات باكیفیت این بانوی گلستانی را از زبان دوستان و اطرافیان خود شنیدهاند. این روزها آثار بیماری به طور كامل در جسم و روح حوا از بین رفته و در كارگاهش
با 48 نوع عرقیات گوناگون گیاهان دارویی روی همه مشتریها باز است.
با مرگ همسر، حوا تنها شد، اما فهمید كه
هیچ زمانی برای رویاپردازی دیر نیست. از آن روز بود كه شروع كرد به پروراندن رویاهای دور و دراز و كمكم عرقگیری از گیاهان دارویی را آغاز كرد و رفته رفته كارش را توسعه داد، آنقدر كه امروز قسمتی از خانهاش را به كارگاه تولید و فروش عرقیات گیاهی اختصاص داده است و بعضی روزها از تعداد زیاد مشتریها وقت سر خاراندن هم ندارد.
حوا زن نترسی است، همه این پیشرفتها در زندگیاش در حالی اتفاق افتاد كه یك سال بعد از مرگ همسرش فهمید خودش نیز به سرطان مبتلا شده است. او كه امروز سلامتش را بازیافته است، دوران بیماری خود را اینگونه تعریف میكند:
«یك سال پس از اینكه شوهرم فوت كرد، من هم تغییراتی را در جسم خود احساس كردم. هنگامی كه به دكتر مراجعه كردم، آب پاكی را روی دستم ریخت و به من گفت كه سرطان روده دارم. اولش خیلی تلخ بود، اما امیدم را از دست ندادم.
مدتی در بیمارستان بقیها... تهران بستری شدم و در آنجا رودهام را جراحی كردند. حدود شش هفت ماه در بستر بیماری بودم، تا این كه كم كم بهبود نسبی پیدا كردم و مصرف داروهای شیمیایی را كنار گذاشتم.»
سه چیز بود كه زندگی حوا منصوری را وارد ریل كارآفرینی كرد؛ امیدواری به آینده، انگیزه
در هم شكستن غول سرطان و شناخت نسبیاش به گیاهان دارویی؛ شناختی كه از همان دوران كودكی در او وجود داشت و همین مساله برایش به امتیازی بزرگ در این كار تبدیل شد.
این زن كارآفرین، كارگاه تولید عرقیاتش را ابتدا فقط با پنج میلیون تومان سرمایه راه انداخت، اما این روزها بازارش آنقدر رونق گرفته كه مشتریهای زیادی از نقاط مختلف ایران به دنبال عرقیات گیاهی او میآیند؛ مشتریهایی كه بعضی روزها تعدادشان از 30 نفر نیز بیشتر میشود و همگی آوازه محصولات باكیفیت این بانوی گلستانی را از زبان دوستان و اطرافیان خود شنیدهاند. این روزها آثار بیماری به طور كامل در جسم و روح حوا از بین رفته و در كارگاهش
با 48 نوع عرقیات گوناگون گیاهان دارویی روی همه مشتریها باز است.
تیتر خبرها