بازخوانی ماجرای نخستین راهپیمایی فضایی در تاریخ فضانوردی توسط الكسی لئونف، فضانوردی كه جمعه 19 مهر 98 چشم از جهان فروبست
معلق در مدار زمین
چهار روز پیش مردی که نخستین بار د رفضا به راهپیمایی پرداخت به آسمان پر کشید. الکسی لئونف کسی بود که رویای کیهاننوردی را معنا بخشید . امروز به بازخوانی آن ماجرای تاریخی در مدار 500 کیلومتری زمین میپردازیم
الكسی لئونف، نخستین انسانی كه در فضا راهپیمایی كرد، جمعه 19 مهر 98 به علت كهولت سن درگذشت. او زاده 12 اسفند 1313/ سوم مارس 1935 بود. لئونف دو بار به فضا سفر كرد. پرواز نخست او كه همراه پاول بیلیایف و بر عرشه ناو وسخد -2 انجام شد، سفری بسیار خطرناك بود. نه فقط بهدلیل آن كه او برای نخستین بار در تاریخ فضانوردی دست به راهپیمایی فضایی زد، بلكه بهدلیل عیب و اشكالهای متعدد فنی فضاناو وسخد.كارالیف (سرپرست وقت فضانوردی شوروی) قبل از سفر به آنها گفته بود: «باید خطر را بپذیریم و شما را راهی مدار زمین كنیم یا صبر كنیم سفینه بعدی آماده شود. به نظر شما چه باید كرد؟»
روسها میدانستند فضانوردان آمریكایی برای انجام عملیات راهپیمایی فضایی آموزش دیدهاند. سفینه جمینی را طوری ساخته بودند كه بخش سرنشیندارش در خلأ هم صدمه نمیدید. به این ترتیب، كافی بود فضانورد آمریكایی در ناو را باز كند، دستش را بیرون ببرد و به عنوان «نخستین راهپیمایی در فضا» نام خود را به ثبت برساند. آنها نمیخواستند این مقام یعنی افتخار نخستین راهپیمایی در فضا را از دست بدهند؛ از همین رو بود كه فورا گفتند: «ما الان كاملاً آماده پرواز هستیم!»
كارالیف وقتی دید فضانوردان آمادهاند از بیلیایف پرسید: اگر رفیقت بعد از راهپیمایی در فضا نتوانست به سفینه برگردد، میتوانی او را در فضا رها كنی و خودت برگردی؟! بیلیایف جواب داد: ما در تمرینها این وضعیت را هم آزمایش كردهایم. من میتوانم او را به بخش فرودی ناو برگردانم. كارالیف نگاه عمیقی به او كرد و پرسید: اگر نتوانستی او را برگردانی چطور؟ در فضا رهایش میكنی؟!
بیلیایف لحظهای سكوت كرد و بعد گفت: من این كار را نمیكنم. كارالیف سرش را پایین انداخت و به آهستگی گفت: پاول تو برای چنین سفری آماده نیستی!
بیلیایف بعد از درنگی كوتاه با صدایی خفه گفت: «اگر لازم باشد این كار را میكنم.» و كارالیف گفت: بروید آماده شوید.
و اینك آغاز ماجرا...
وسخد ــ 2 در روز 27 اسفند 1343 از پایگاه فضایی بایكونور به فضا پرتاب شد. سفینه در فاصلهای بسیار بالاتر از ارتفاع تعیین شده در مدار 500 كیلومتری زمین قرار گرفت. میزان سوخت سفینه كم شده بود و موتور محركه تا مدتی منظم كار نمیكرد. اما لئونف باوجود این مشكلات تصمیم گرفت به هر قیمتی شده در فضا راهپیمایی كند. دریچه بین سفینه و اتاقك راهپیمایی را باز كرد و داخل آن رفت. دریچه بعد از خروج لئونف توسط بیلیایف بسته شد. هوای داخل اتاقك راهپیمایی را خالی كردند و بعد دریچه بیرونی باز شد. اینك همه چیز آماده بود تا انسان برای نخستینبار به فضای آزاد كیهانی قدم بگذارد. یك ساعت و 35 دقیقه بعد از پرتاب، یعنی در آغاز دور دوم، الكسی لئونف نام خود را بهعنوان نخستین انسانی ثبت كرد كه از ناو فضایی بیرون آمد و به راهپیمایی فضایی پرداخت. با گرفتن دستگیرههای دریچه خروجی خود را به بیرون كشاند. گرچه با كابل محكمی به طول 5/35 متر به سفینه وصل بود، اما رها شدن در این فضای بیكران واقعا دل و جرات زیادی میخواهد.
لئونف بالاخره دل به دریا زد و دستگیره را رهاكرد. اینك لئونف در فضا شناور بود... سكوتی مطلق اطرافش را گرفته بود. حتی صدای قلب خودش را میشنید. بعد از 12 دقیقه راهپیمایی، باید برمیگشت اما كابل اتصال بهراحتی جمع نمیشد و مثل مار بوآ دور او پیچیده بود. از طرف دیگر، در شرایط خلآ فضایی، لباس باد كرد و نمیتوانست در بازگشت، از دریچه عبور كند. فشار روانی و شرایط بغرنج لئونف را چند بار وادار كرد با زیرپا گذاشتن قوانین، خودسرانه عمل كند: فشار، هوای لباس را كم كرد و به 27/0 اتمسفر رساند. این درجهای بود كه كمتر از آن میتوانست آب تشكیلدهنده خون فضانورد را به جوش بیاورد!
لئونف نه از طرف پا كه با سر وارد شد و خود را به داخل راهروی ورودی كشید. حالا باید 180 درجه میچرخید تا دریچه خروجی را با دست ببندد. لئونف هیچگاه بهخاطر نیاورد چطور موفق شد در محفظهای به قطر 120 سانتیمتر، با لباس فضایی با طول 190 سانتیمتر خودش را بچرخاند! وارد ناو شد و بیتوجه به قواعد، بدون اطمینان از ایزوله بودن محیط، كلاهخودش را برداشت.
وقتی تنظیمات سفینه بههم بریزد!
مشكلات باز هم ادامه یافت. زمانی كه كیهاننوردان اتاقك تاشو را از فضاناو جدا كردند میزان فشار هوا در داخل ناو افزایش یافت: 160، 220،180...!
وسایل برقی زیادی در ناو كار میكرد. یك جرقه كوچك میتوانست انفجار ایجاد و ناو را تكه تكه كند. هفت ساعت در چنین وضعیتی بودند. بالاخره خوابشان برد تا اینکه صدایی شبیه انفجار آنها را از خواب پراند! اول فكر كردند به آخر راه رسیدهاند، اما آتشسوزی و انفجار نبود. برعكس، فشار در كابین كاهش مییافت و به تدریج به حالت عادی برگشت. بعدا معلوم شد طی مدت راهپیمایی لئونف در فضا، زمان زیادی ناو به دور خودش نمیچرخید. از این رو، آن پهلوی ناو كه به طرف خورشید بود تا حرارت 160 درجه گرم و پهلوی دیگر در سایه تا دمای منفی 140 درجه سرد شد! این ناهماهنگی حرارت، باعث تغییر شكل مختصری در بدنه ناو شده بود و فاصله آزاد مانده بین در و حلقه دور آن باعث میشد هوا بیرون برود. سامانه پشتیبانی حیات با هر كاهش فشار، واكنش افزایش میزان اكسیژن به فضای ناو را از خود نشان میداد در نتیجه میزان اكسیژن داخل ناو پیوسته افزایش مییافت. فشار تا زمانی كه دریچه خروجی با صدای بلند در جای خود قرار گرفت، ادامه داشت سپس به حالت عادی برگشت.
هبوط در سرزمین ناشناخته!
مشكلات سفر وسخد-2 در اینجا به پایان نرسید. در زمان بازگشت، دستگاه سمتیابی خودكار خورشیدی فضاناو از كار افتاد و موتورهای ترمز سر وقت روشن نشد. ناو گردش دیگری را به دور زمین آغاز كرد. به كیهاننوردان دستور دادند آن را از حالت خودکار خارج كنند و بهطور دستی فرود بیاورند. برای هدایت دستی ناو، درصد احتمال بسیار ناچیزی در نظر گرفته شده بود. به همین دلیل باید در وضعیت عجیب و غریبی قرار میگرفتند. لئونف باید از صندلی خود بلند میشد و روی بیسیم دراز میكشید و بیلیایف برعكس او! بیلیایف موتور سفینه را روشن كرد. طبق برنامه باید بخش فرودی از آن جدا میشد اما این اتفاق هم نیفتاد. ناگهان تكان سختی خوردند و شروع كردند به چرخیدن! بیلیایف بار دیگر مهارت خود را نشان داد و كنترل كار را به دست گرفت.
لئونف میگوید: ما در بالای مسكو قرار داشتیم و باید در همین دور فرود میآمدیم. خودمان باید منطقه فرود را انتخاب میكردیم: میتوانستیم در خاركف، مسكو یا قازان فرود بیاییم، اما بهدلیل وجود تاسیسات شهری، كار خطرناكی بود. لذا منطقه پرم را مناسب تشخیص دادیم، زیرا حتی اگر موتور هم در كارش دچار انحراف میشد تا كیلومترها شهری اطراف ما وجود نداشت.
سفینه بدون خطر فرود آمد. اما در آنجا كسی انتظارشان را نمیكشید. هیچكس دقیقا نمیدانست ما كجا هستیم. خودمان هم از محل دقیق فرود اطلاع نداشتیم! فقط میدانستند ما سالم بازگشتهایم و سفینه در نقطهای در جنگلهای پرم فرود آمده است.
آنها دو شبانه روز در لباس فضایی ماندند چون لباس دیگری نداشتند. در روز سوم كیهان نوردان را یافتند.
اما در مطبوعات آن زمان، خبر بازگشت لئونف و بیلیایف چنین چاپ شده بود: «كیهاننوردان ما در حال حاضر در ویلای شورای ملی در نزدیكی پرم در حال استراحت هستند.» البته نه در آن زمان و نه تاكنون، چنین ویلایی وجود خارجی نداشته است!
كیهاننوردان سپس به لنینسك برده شده و استراحت كردند و بالاخره در سوم فروردین 1344 به مسكو برگشتند.
خطر از بیخ گوشش گذشت!
یك سال بعد از آن راهپیمایی پرماجرا در فضا، الكسی لئونف به عنوان فرمانده نخستین گروهی از كیهاننوردان شوروی سابق كه باید به ماه سفر كنند انتخاب شد و تمرین های سختی را شروع كرد. قرار بود شش ماه قبل از آمریكاییها به ماه برسند اما به دلیل مشكل موشك بالابرنده كار نتیجه مثبت نداشت، آمریكاییها جلو افتادند و برنامه سفر به ماه بهكلی لغو شد.
بعد او را به بخش ایستگاههای فضایی منتقل كردند. او بهعنوان فرمانده نخستین گروه اعزامی به ایستگاه فضایی با كیهاننوردان كوباسف و كلودین به مدت دو سال آموزش و تمرین داشتند. سه روز قبل از پرتاب، كوباسف دچار مسمومیت ریوی شد. به جای او ولادیسلاو ولكف را گذاشتند. اما ولكف نپذیرفت و فقط 11 ساعت مانده به پرتاب گروه كاملا عوض شد و اعضای علیالبدل جای گروه اصلی را گرفتند. روز بعد پاتسایف، ولكف و دابروولسكی به فضا پرتاب شدند. متاسفانه این گروه به دلیل بروز یك نقص فنی در ناو سایوز زنده برنگشتند.
به این ترتیب لئونف از مرگ حتمی نجات یافت.
آخرین پرواز و عملیات الحاق
آخرین ماموریت فضایی لئونف، فرماندهی ناو سایوز ــ 19 بود در این سفر، والری كوباسف او را همراهی میكرد. آمریكا و شوروی سابق طی قراردادی در سوم خرداد 1351 برنامهای را برای پروازی مشترك و انجام الحاق دو سفینه سایوز و آپولو در فضا تدارك دیدند.
برای انجام عملیات مشترك دو مشكل اساسی بروز داشت: سامانه اتصال دو ناو و فشار و تفاوت جنسیتی هوای دو سفینه سایوز و آپولو. هوای موجود در سفینه سایوز هوای زمین، مخلوط نیتروژن ــ اكسیژن با فشاری معادل فشار در سطح دریا بود. اما در آپولو از اكسیژن خالص با فشار فقط 33/0 اتمسفر استفاده میكرد. از سوی دیگر سامانههای الحاق در ناوهای سایوز و آپولو كاملا متفاوت بودند.
اگر میخواستند قسمتهای اساسی آپولو یا سایوز را تغییر دهند لازم بود یك سلسله آزمایشهای پر خرج تازه صورت گیرد. بههمین دلیل بهجای تغییر در خود ناوها، یك حلقه ویژه طراحی شد كه بتواند از یك سمت به آپولو و از سمت دیگر به سایوز ملحق شود. این وسیله جدید یك استوانه به قطر 5/1 متر و طول 3 متر بود كه به فضانوردان اجازه میداد از سفینهای به سفینه مقابل - كه كاملا با یكدیگر متفاوت است - بروند.
سایوز ــ 19 در روز 24 تیر 1354 راهی مدار زمین شد و هفت ساعت و نیم بعد، یك موشك ساترنبــ1 حامل سفینه آپولو به سرنشینی توماس استافورد، ونس برند، دانالد اسلیتن از پایگاه كاناورال به فضا پرتاب شد.
دو سفینه در ساعت 4 و 12 دقیقه بامداد 26تیر54 بههم متصل شدند. پس از الحاق، استافورد دریچه تونل اتصال را گشود و فضانوردان به ملاقات یكدیگر شتافتند.
پرواز هماهنگ دو سفینه، 44 ساعت و 30 دقیقه به طول انجامید و طی این مدت فضانوردان دست به پنج آزمایش مشترك زدند. آنها همچنین یك مصاحبه مطبوعاتی ترتیب دادند كه از طریق مراكز هوستون و مسكو انجام میشد. سایوز ــ 19 ،سیام تیر 54 به زمین بازگشت.
لئونف در سال 1361/ 1982 از فضانوردی كنارهگیری كرد. بیشك، شیفتگان فضا و تاریخ فضانوردی شهامت او در انجام اولین راهپیمایی فضایی، را فراموش نخواهند كرد.
روسها میدانستند فضانوردان آمریكایی برای انجام عملیات راهپیمایی فضایی آموزش دیدهاند. سفینه جمینی را طوری ساخته بودند كه بخش سرنشیندارش در خلأ هم صدمه نمیدید. به این ترتیب، كافی بود فضانورد آمریكایی در ناو را باز كند، دستش را بیرون ببرد و به عنوان «نخستین راهپیمایی در فضا» نام خود را به ثبت برساند. آنها نمیخواستند این مقام یعنی افتخار نخستین راهپیمایی در فضا را از دست بدهند؛ از همین رو بود كه فورا گفتند: «ما الان كاملاً آماده پرواز هستیم!»
كارالیف وقتی دید فضانوردان آمادهاند از بیلیایف پرسید: اگر رفیقت بعد از راهپیمایی در فضا نتوانست به سفینه برگردد، میتوانی او را در فضا رها كنی و خودت برگردی؟! بیلیایف جواب داد: ما در تمرینها این وضعیت را هم آزمایش كردهایم. من میتوانم او را به بخش فرودی ناو برگردانم. كارالیف نگاه عمیقی به او كرد و پرسید: اگر نتوانستی او را برگردانی چطور؟ در فضا رهایش میكنی؟!
بیلیایف لحظهای سكوت كرد و بعد گفت: من این كار را نمیكنم. كارالیف سرش را پایین انداخت و به آهستگی گفت: پاول تو برای چنین سفری آماده نیستی!
بیلیایف بعد از درنگی كوتاه با صدایی خفه گفت: «اگر لازم باشد این كار را میكنم.» و كارالیف گفت: بروید آماده شوید.
و اینك آغاز ماجرا...
وسخد ــ 2 در روز 27 اسفند 1343 از پایگاه فضایی بایكونور به فضا پرتاب شد. سفینه در فاصلهای بسیار بالاتر از ارتفاع تعیین شده در مدار 500 كیلومتری زمین قرار گرفت. میزان سوخت سفینه كم شده بود و موتور محركه تا مدتی منظم كار نمیكرد. اما لئونف باوجود این مشكلات تصمیم گرفت به هر قیمتی شده در فضا راهپیمایی كند. دریچه بین سفینه و اتاقك راهپیمایی را باز كرد و داخل آن رفت. دریچه بعد از خروج لئونف توسط بیلیایف بسته شد. هوای داخل اتاقك راهپیمایی را خالی كردند و بعد دریچه بیرونی باز شد. اینك همه چیز آماده بود تا انسان برای نخستینبار به فضای آزاد كیهانی قدم بگذارد. یك ساعت و 35 دقیقه بعد از پرتاب، یعنی در آغاز دور دوم، الكسی لئونف نام خود را بهعنوان نخستین انسانی ثبت كرد كه از ناو فضایی بیرون آمد و به راهپیمایی فضایی پرداخت. با گرفتن دستگیرههای دریچه خروجی خود را به بیرون كشاند. گرچه با كابل محكمی به طول 5/35 متر به سفینه وصل بود، اما رها شدن در این فضای بیكران واقعا دل و جرات زیادی میخواهد.
لئونف بالاخره دل به دریا زد و دستگیره را رهاكرد. اینك لئونف در فضا شناور بود... سكوتی مطلق اطرافش را گرفته بود. حتی صدای قلب خودش را میشنید. بعد از 12 دقیقه راهپیمایی، باید برمیگشت اما كابل اتصال بهراحتی جمع نمیشد و مثل مار بوآ دور او پیچیده بود. از طرف دیگر، در شرایط خلآ فضایی، لباس باد كرد و نمیتوانست در بازگشت، از دریچه عبور كند. فشار روانی و شرایط بغرنج لئونف را چند بار وادار كرد با زیرپا گذاشتن قوانین، خودسرانه عمل كند: فشار، هوای لباس را كم كرد و به 27/0 اتمسفر رساند. این درجهای بود كه كمتر از آن میتوانست آب تشكیلدهنده خون فضانورد را به جوش بیاورد!
لئونف نه از طرف پا كه با سر وارد شد و خود را به داخل راهروی ورودی كشید. حالا باید 180 درجه میچرخید تا دریچه خروجی را با دست ببندد. لئونف هیچگاه بهخاطر نیاورد چطور موفق شد در محفظهای به قطر 120 سانتیمتر، با لباس فضایی با طول 190 سانتیمتر خودش را بچرخاند! وارد ناو شد و بیتوجه به قواعد، بدون اطمینان از ایزوله بودن محیط، كلاهخودش را برداشت.
وقتی تنظیمات سفینه بههم بریزد!
مشكلات باز هم ادامه یافت. زمانی كه كیهاننوردان اتاقك تاشو را از فضاناو جدا كردند میزان فشار هوا در داخل ناو افزایش یافت: 160، 220،180...!
وسایل برقی زیادی در ناو كار میكرد. یك جرقه كوچك میتوانست انفجار ایجاد و ناو را تكه تكه كند. هفت ساعت در چنین وضعیتی بودند. بالاخره خوابشان برد تا اینکه صدایی شبیه انفجار آنها را از خواب پراند! اول فكر كردند به آخر راه رسیدهاند، اما آتشسوزی و انفجار نبود. برعكس، فشار در كابین كاهش مییافت و به تدریج به حالت عادی برگشت. بعدا معلوم شد طی مدت راهپیمایی لئونف در فضا، زمان زیادی ناو به دور خودش نمیچرخید. از این رو، آن پهلوی ناو كه به طرف خورشید بود تا حرارت 160 درجه گرم و پهلوی دیگر در سایه تا دمای منفی 140 درجه سرد شد! این ناهماهنگی حرارت، باعث تغییر شكل مختصری در بدنه ناو شده بود و فاصله آزاد مانده بین در و حلقه دور آن باعث میشد هوا بیرون برود. سامانه پشتیبانی حیات با هر كاهش فشار، واكنش افزایش میزان اكسیژن به فضای ناو را از خود نشان میداد در نتیجه میزان اكسیژن داخل ناو پیوسته افزایش مییافت. فشار تا زمانی كه دریچه خروجی با صدای بلند در جای خود قرار گرفت، ادامه داشت سپس به حالت عادی برگشت.
هبوط در سرزمین ناشناخته!
مشكلات سفر وسخد-2 در اینجا به پایان نرسید. در زمان بازگشت، دستگاه سمتیابی خودكار خورشیدی فضاناو از كار افتاد و موتورهای ترمز سر وقت روشن نشد. ناو گردش دیگری را به دور زمین آغاز كرد. به كیهاننوردان دستور دادند آن را از حالت خودکار خارج كنند و بهطور دستی فرود بیاورند. برای هدایت دستی ناو، درصد احتمال بسیار ناچیزی در نظر گرفته شده بود. به همین دلیل باید در وضعیت عجیب و غریبی قرار میگرفتند. لئونف باید از صندلی خود بلند میشد و روی بیسیم دراز میكشید و بیلیایف برعكس او! بیلیایف موتور سفینه را روشن كرد. طبق برنامه باید بخش فرودی از آن جدا میشد اما این اتفاق هم نیفتاد. ناگهان تكان سختی خوردند و شروع كردند به چرخیدن! بیلیایف بار دیگر مهارت خود را نشان داد و كنترل كار را به دست گرفت.
لئونف میگوید: ما در بالای مسكو قرار داشتیم و باید در همین دور فرود میآمدیم. خودمان باید منطقه فرود را انتخاب میكردیم: میتوانستیم در خاركف، مسكو یا قازان فرود بیاییم، اما بهدلیل وجود تاسیسات شهری، كار خطرناكی بود. لذا منطقه پرم را مناسب تشخیص دادیم، زیرا حتی اگر موتور هم در كارش دچار انحراف میشد تا كیلومترها شهری اطراف ما وجود نداشت.
سفینه بدون خطر فرود آمد. اما در آنجا كسی انتظارشان را نمیكشید. هیچكس دقیقا نمیدانست ما كجا هستیم. خودمان هم از محل دقیق فرود اطلاع نداشتیم! فقط میدانستند ما سالم بازگشتهایم و سفینه در نقطهای در جنگلهای پرم فرود آمده است.
آنها دو شبانه روز در لباس فضایی ماندند چون لباس دیگری نداشتند. در روز سوم كیهان نوردان را یافتند.
اما در مطبوعات آن زمان، خبر بازگشت لئونف و بیلیایف چنین چاپ شده بود: «كیهاننوردان ما در حال حاضر در ویلای شورای ملی در نزدیكی پرم در حال استراحت هستند.» البته نه در آن زمان و نه تاكنون، چنین ویلایی وجود خارجی نداشته است!
كیهاننوردان سپس به لنینسك برده شده و استراحت كردند و بالاخره در سوم فروردین 1344 به مسكو برگشتند.
خطر از بیخ گوشش گذشت!
یك سال بعد از آن راهپیمایی پرماجرا در فضا، الكسی لئونف به عنوان فرمانده نخستین گروهی از كیهاننوردان شوروی سابق كه باید به ماه سفر كنند انتخاب شد و تمرین های سختی را شروع كرد. قرار بود شش ماه قبل از آمریكاییها به ماه برسند اما به دلیل مشكل موشك بالابرنده كار نتیجه مثبت نداشت، آمریكاییها جلو افتادند و برنامه سفر به ماه بهكلی لغو شد.
بعد او را به بخش ایستگاههای فضایی منتقل كردند. او بهعنوان فرمانده نخستین گروه اعزامی به ایستگاه فضایی با كیهاننوردان كوباسف و كلودین به مدت دو سال آموزش و تمرین داشتند. سه روز قبل از پرتاب، كوباسف دچار مسمومیت ریوی شد. به جای او ولادیسلاو ولكف را گذاشتند. اما ولكف نپذیرفت و فقط 11 ساعت مانده به پرتاب گروه كاملا عوض شد و اعضای علیالبدل جای گروه اصلی را گرفتند. روز بعد پاتسایف، ولكف و دابروولسكی به فضا پرتاب شدند. متاسفانه این گروه به دلیل بروز یك نقص فنی در ناو سایوز زنده برنگشتند.
به این ترتیب لئونف از مرگ حتمی نجات یافت.
آخرین پرواز و عملیات الحاق
آخرین ماموریت فضایی لئونف، فرماندهی ناو سایوز ــ 19 بود در این سفر، والری كوباسف او را همراهی میكرد. آمریكا و شوروی سابق طی قراردادی در سوم خرداد 1351 برنامهای را برای پروازی مشترك و انجام الحاق دو سفینه سایوز و آپولو در فضا تدارك دیدند.
برای انجام عملیات مشترك دو مشكل اساسی بروز داشت: سامانه اتصال دو ناو و فشار و تفاوت جنسیتی هوای دو سفینه سایوز و آپولو. هوای موجود در سفینه سایوز هوای زمین، مخلوط نیتروژن ــ اكسیژن با فشاری معادل فشار در سطح دریا بود. اما در آپولو از اكسیژن خالص با فشار فقط 33/0 اتمسفر استفاده میكرد. از سوی دیگر سامانههای الحاق در ناوهای سایوز و آپولو كاملا متفاوت بودند.
اگر میخواستند قسمتهای اساسی آپولو یا سایوز را تغییر دهند لازم بود یك سلسله آزمایشهای پر خرج تازه صورت گیرد. بههمین دلیل بهجای تغییر در خود ناوها، یك حلقه ویژه طراحی شد كه بتواند از یك سمت به آپولو و از سمت دیگر به سایوز ملحق شود. این وسیله جدید یك استوانه به قطر 5/1 متر و طول 3 متر بود كه به فضانوردان اجازه میداد از سفینهای به سفینه مقابل - كه كاملا با یكدیگر متفاوت است - بروند.
سایوز ــ 19 در روز 24 تیر 1354 راهی مدار زمین شد و هفت ساعت و نیم بعد، یك موشك ساترنبــ1 حامل سفینه آپولو به سرنشینی توماس استافورد، ونس برند، دانالد اسلیتن از پایگاه كاناورال به فضا پرتاب شد.
دو سفینه در ساعت 4 و 12 دقیقه بامداد 26تیر54 بههم متصل شدند. پس از الحاق، استافورد دریچه تونل اتصال را گشود و فضانوردان به ملاقات یكدیگر شتافتند.
پرواز هماهنگ دو سفینه، 44 ساعت و 30 دقیقه به طول انجامید و طی این مدت فضانوردان دست به پنج آزمایش مشترك زدند. آنها همچنین یك مصاحبه مطبوعاتی ترتیب دادند كه از طریق مراكز هوستون و مسكو انجام میشد. سایوز ــ 19 ،سیام تیر 54 به زمین بازگشت.
لئونف در سال 1361/ 1982 از فضانوردی كنارهگیری كرد. بیشك، شیفتگان فضا و تاریخ فضانوردی شهامت او در انجام اولین راهپیمایی فضایی، را فراموش نخواهند كرد.
تیتر خبرها