حتی دموکرات‌ها  هم به برجام برنمی‌‌گردند

عضو شورای اطلاعات ملی آمریكا در گفت‌وگو با جام‌جم:

حتی دموکرات‌ها هم به برجام برنمی‌‌گردند

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات‌متحده آمریكا در اردیبهشت 97، به‌صورت یك‌جانبه از توافق هسته‌ای ایران و اعضای 1+5 خارج شد. از آن پس تاكنون، شاهد ارسال سیگنال‌های متناقضی از سوی كاخ سفید در قبال برجام هستیم. مقامات ارشد و اجرایی ایالات متحده، هدف از خروج خود از برجام را رسیدن به توافقی جایگزین با ایران عنوان كرده‌اند. در عین حال، شاهد استمرار راهبرد فشار حداكثری دولت ترامپ علیه ایران هستیم. اصرار واشنگتن به كشورهایی مانند ژاپن، پاكستان، فرانسه و دیگر بازیگران مبنی بر واسطه‌گری میان واشنگتن و تهران از یك‌سو و استمرار راهبرد فشار حداكثری از سوی دیگر، رویكرد نخ‌نما و پارادوكسیكال است كه در حوزه سیاست خارجی آمریكا مورد توجه و انتقاد اكثر تحلیلگران قرار گرفته است. در این خصوص روزنامه جام‌جم با پل پیلار، عضو شورای اطلاعات ملی آمریكا و تحلیلگر حوزه امنیت بین‌الملل در این كشور به گفت‌وگو نشسته است. پل پیلار، استاد دانشگاه جورج تاون آمریكا و مسؤول سابق واحد تحلیل عملیات‌ سازمان سیا در خلیج‌فارس و جنوب آسیا بوده است.

ترامپ حدود یك سال و نیم قبل، به‌‌رغم مخالفت‌های بین‌المللی از توافق هسته‌ای با ایران خارج شد. به نظر شما هدف رئیس‌جمهور آمریكا از این اقدام چه بود؟
هدف ترامپ در مواجهه با برجام كاملا مشخص است. او توافقی را می‌خواهد تا با استناد به برخی مفاد آن ادعا كند كه از توافق اولیه (برجام) بهتر است. ترامپ قصد دارد به افكار عمومی آمریكا این‌گونه القا كند كه در ازای خروج از برجام، به توافق جدید و بهتری با ایران دست‌یافته است. از این‌رو معتقدم امكان بازگشت دولت ترامپ به توافق هسته‌ای قبلی با ایران وجود ندارد. اگرچه دولت بعدی آمریكا (اگر دموكرات باشد)، زمینه مساعدتری برای بازگشت به توافق فعلی دارد، اما امكان دارد در آینده، اعمال محدودیت‌های فرابرجامی علیه ایران، به یك رویكرد و سیاست مشترك نزد سران هر دو حزب دموكرات و جمهوریخواه تبدیل شود؛ بنابراین ممكن است دولت بعدی آمریكا نیز لغو تحریم‌ها را به پذیرش تعهدات بیشتر از سوی ایران منوط كند.
 جمهوری اسلامی ایران طی ماه‌های اخیر، برداشتن گام‌های كاهنده تعهدات برجامی خود را آغاز كرده است. این مساله، با واكنش منفی آمریكا و اروپا مواجه شده است. در این خصوص چه تحلیلی دارید؟
یك‌ سال پس از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای با ایران، شاهد ناكامی و ناتوانی كشورهای اروپایی در خصوص تأمین منافع ایران در برجام بودیم. ایران نیز متعاقبا كاهش تعهدات برجامی خود را آغاز كرد. هم‌اكنون دولت ترامپ برای باز كردن گره فعلی، ناچار است امتیازاتی به ایران بدهد. این امتیاز می‌تواند تمدید معافیت خریداران نفت ایران یا هر مؤلفه دیگری باشد كه در حوزه اقتصادی و تجاری ایران تأثیر مثبت و ملموس داشته باشد. باید توجه داشت ترامپ هرگونه تحریم و محدودیتی را كه می‌توان متصور بود پس از خروج از برجام علیه ایران اعمال كرده است. حتی اگر ترامپ تصمیم به اعمال محدودیت‌های اقتصادی جدید علیه ایران بگیرد، آثار عملی آن با آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم تفاوت چندانی ندارد. همان‌گونه كه اشاره كردم، ترامپ صرفا خواستار رسیدن به توافقی است كه آن را به‌عنوان دستاورد خروج از برجام به شهروندان آمریكایی ارائه کند. این توافق می‌تواند در عمل با توافق برجام تفاوت معناداری نداشته باشد.
به ناتوانی اروپا در تأمین منافع ایران در برجام اشاره كردید. این ناتوانی معلول چیست؟ آیا در این معادله، «نخواستن» اروپا موضوعیت دارد یا «نتوانستن» آن؟
به نظر من، اروپاییان به‌‌رغم تحولاتی كه طی یك سال و نیم اخیر (پس از خروج ترامپ از برجام) رخ‌ داده است، همچنان به نجات توافق هسته‌ای فكر می‌كنند. اما تحقق این مساله قطعا پیش‌شرط‌هایی دارد كه مهم‌ترین آنها، برخورداری ایران از مزایای اقتصادی كافی است. من چشم‌انداز روشنی درخصوص حفظ برجام توسط بازیگران اروپایی نمی‌بینم و دلیل این مساله، ساختار اقتصادی حاكم بر اتحادیه اروپاست. همگان به‌خوبی می‌دانند بخش خصوصی در حوزه تجارت اروپاییان، بخش تعیین‌كننده و مهمی محسوب می‌شود. اما كنترل رفتار و تصمیمات بخش خصوصی در دست دولت‌های اروپایی نیست؛ بنابراین، اروپاییان توان تنظیم رفتار شركت‌های خصوصی خود در معامله با ایران را ندارند. شركت‌های خصوصی در اروپا نسبت به آثار و تبعات تجارت با ایران و به‌خصوص از این‌كه تحت تحریم مستقیم یا غیرمستقیم ایالات‌متحده آمریكا قرار بگیرند یا فرصت سرمایه‌گذاری در آمریكا را از دست بدهند، نگران هستند. وزارت خزانه‌داری آمریكا نیز شركت‌های اروپایی را تهدید كرده در صورت مراوده با ایران، از بازار ایالات‌متحده اخراج خواهند شد. بنابراین «نخواستن» اروپاییان در خصوص نجات برجام موضوعیتی ندارد، نتوانستن آنها در كنترل معادلات تجاری مربوط به بخش خصوصی اهمیت دارد.