جای نقش امیرعلی   در کارنامه‌ام خالی بود

گفت‌وگو با عباس غزالی بازیگر سریال تلویزیونی پناه آخر:

جای نقش امیرعلی در کارنامه‌ام خالی بود

مهربان است و متواضع. حتی وقتی از او سؤال انتقادی هم می‌پرسیم به جای این‌كه موضع بگیرد، سعی می‌كند در كمال آرامش پاسخ بدهد. او كسی نیست جز عباس غزالی كه این روزها سریال تلویزیونی پناه آخر را به كارگردانی داریوش یاری روی آنتن شبكه یك دارد. او بازی در سریال‌های تلویزیونی را از سال 77 با اثر انتظار سرخ به كارگردانی محمد درمنش آغاز كرد و بعد از آن هم در چند اثر ایفای نقش كرد. تا این‌كه در سریال تلویزیونی وضعیت سفید به كارگردانی حمید نعمت‌ا... نقش بهروز را بازی كرد. این هنرمند با بازی در این سریال توانست در میان مخاطبان تلویزیون شهره شود. غزالی بعد از بازی در وضعیت سفید تلاش كرد نقش‌هایش را گزیده انتخاب كند تا با بازی در هر اثر مخاطب را غافلگیر كند. او در سریال پناه آخر ایفاگر نقش امیرعلی است؛ پسری كه بعد از سال‌ها به خاطر گرفتن انتقام از عمویش به ایران برگشته است. گرچه مخاطب ابتدا فكر می‌كند كه شخصیت امیرعلی منفی است، اما به مرور و با پیشرفت قصه متوجه می‌شود جزو نقش‌های خاكستری قصه است. به گفته غزالی، مردم از تماشای سریال تلویزیونی آخرین پناه رضایت دارند و حتی در پیام‌های مثبتی كه در فضاهای مجازی برایش منتشر كرده، اعلام می‌كنند دیدن غزالی تر و تمیز هم برایشان جالب است، حتی به او پیشنهاد کرده‌اند چنین نقش‌هایی را بیشتر بازی كند. ضمن این‌كه در ابتدا به او پیشنهاد نقش بهروز داده شده، ولی او نپذیرفت چون نمونه نقش بهروز را در كارنامه‌اش داشت، اما به گفته خودش جای نقش امیرعلی در كارنامه‌اش خالی بود. بنابراین به كارگردان پیشنهاد داد نقش امیرعلی را به او بدهند. با غزالی درباره این سریال به گفت‌وگو نشستیم كه در ذیل می‌خوانید.


 شما در سریال پناه آخر، نقش امیرعلی را بازی می‌كنید كه سرشار از كینه و گرفتن انتقام است و بعد از 30 سال به ایران برمی‌گردد تا بتواند انتقام بگیرد. این در حالی است كه این میزان كینه و بدگمانی نسبت به آدم‌هایی كه هرگز در زندگی‌اش ندیده برای مخاطب قابل باور نیست. فكر نمی‌كنید به شخصیت‌پردازی امیرعلی ایرادهایی وارد است؟
اجازه بدهید من سؤال شما را با یك سؤال جواب بدهم. از چه جهت می‌گویید این فرد برای مخاطب قابل باور نیست تا من هم پاسخ سؤال شما را بدهم!
 امیرعلی در یكی از دیالوگ‌هایش می‌گوید مهندس یك شرکت بزرگ ماشین‌سازی است. از سوی دیگر او هرگز خانواده عمویش را ندیده و از دو سالگی خارج از ایران زندگی می‌كند. از فرد تحصیلكرده‌ای همچون امیرعلی بعید است تا این میزان ذهنش تك‌بعدی فكر كند و بدون آن‌كه شناختی داشته باشد با گارد با بقیه حرف بزند.
این سؤال شما سلیقه‌ای است. من به نظر شما احترام می‌گذارم، اما با آن موافق نیستم. یك فرد تحصیلكرده هم می‌تواند 30 سال دور از همه اقوام باشد و فقط به حرف‌های پدرش استناد كند. ضمن این‌كه شما این سؤال را باید از نویسنده بپرسید، نه از من.
 مسلما شخصیت‌پردازی دست شما به عنوان بازیگر نیست و كار نویسنده است، اما وقتی قرار است شما نقشی را خلق كنید باید مجهولات آن را بدانید و از خودتان بپرسید و پاسخ قانع‌كننده‌ای برایش پیدا كنید تا بتوانید نقش را بازی كنید.
بله. با این حرف شما موافقم. ولی به این هم اعتقاد دارم كه كینه امیرعلی برای مخاطب مملوس است و برایش ایجاد سؤال نمی‌كند. او سال‌ها بدون آن‌كه مادری بالای سرش باشد، در دیار غربت بزرگ شده است. حتی در دیالوگ‌هایش می‌گوید زمانی شرایط زندگی به گونه‌ای بود كه باید سرویس بهداشتی می‌شسته و كار خوب نداشته است.
او با سختی درس می‌خواند و بزرگ می‌شود و به جایگاه اجتماعی دست پیدا می‌كند. همیشه پای صحبت‌های پدرش نشسته و او برایش تعریف كرده چطور با سختی مهاجرت كرده است. به همین دلیل امیرعلی قدردان پدرش است. پدرها قهرمان زندگی بچه‌هایشان هستند و حالا با این وضعیت پدر امیرعلی نه‌تنها قهرمان است، بلكه ابرقهرمان است. باید به امیرعلی حق بدهید كه روی پدرش و حرف‌هایی كه او یك عمر زده، تعصب داشته باشد.
حال كه پدرش فوت شده، انگار كوهی كه پشت او بوده را از دست داده است. به همین دلیل تصمیم می‌گیرد با یك چمدان به ایران برگردد و از راه قانون انتقام خودش را بگیرد تا روح پدرش هم به آرامش برسد. وقتی امیرعلی از طریق قانون می‌خواهد وارد عمل شود، نشان می‌دهد كه او تحصیلكرده است و همین جاست كه كینه امیرعلی معنا پیدا می‌كند. ضمن این‌كه او به گونه‌ای رفتار نمی‌كند كه غیر قانونی باشد.
 اتفاقا همین موارد در شخصیت امیرعلی تضاد ایجاد كرده و مخاطب را سردرگم! جالب است كه او برخورد محكمی با عمویش (بیژن امكانیان) می‌كند، اما در مقابل زن عمویش (افسر اسدی) یكدفعه مهربان می‌شود و حتی در دیالوگ‌هایش خطاب به زن‌عمویش می‌گوید پدرش همیشه از او تعریف كرده است. از سوی دیگر تحصیلكرده است و می‌خواهد قانونی عمل كند، اما بعد این همه در كینه غوطه‌ور شده است؟
بعد از صحبت با كارگردان و نویسنده به این نتیجه رسیدم كه شخصیت امیرعلی را رنگ‌آمیزی متفاوتی كنیم كه برای مخاطب ملموس شود. من این مواردی كه شما به آن اشاره كرده‌اید را ایراد نمی‌بینم. امیرعلی با تعاریف پدرش به ایران آمده و با هر فردی بنا به تعریفی كه پدرش از آن شخصیت ارائه كرده، حرف می‌زند. به عنوان مثال همیشه از زن‌عمویش تعریف كرده و حالا امیرعلی هم با او برخورد خوبی دارد. اگر دیده باشید در سكانس هتل وقتی بهروز به سراغ امیرعلی می‌آید و بهروز به او می‌گوید روی كمكش حساب باز كند، امیرعلی قاطع به او می‌گوید كه من نیازی ندارم و حتی در ادامه حرف بهروز كه می‌گوید من دوستت هستم، او هم می‌گوید من نیاز به دوست ندارم. یا در صحنه‌ای كه خانمی سراغ امیرعلی می‌آید كه پیش حاج‌مرتضی كار می‌كند و خطاب به امیرعلی می‌گوید كه همیشه پدر امیرعلی را نفرین می‌كند، او صدایش را بالا نمی‌برد و می‌گوید هركس حق دارد حرف بزند، حتی به دروغ؛ اما زمان نشان می‌دهد كه چه كسی دروغگوست. به همین دلیل می‌گویم صحبت شما درباره شخصیت‌پردازی امیرعلی سلیقه‌ای است!
 یعنی می‌گویید فنی نیست؟
من به نظر شما احترام می‌گذارم، اما به نظرم امیرعلی همانی است كه باید باشد.
 شنیده‌ایم در ابتدا نقش بهروز به شما پیشنهاد شده بود، اما امیرعلی را قبول كردید. چطور این انتخاب را تغییر دادید؟
وقتی فیلمنامه سریال پناه آخر به من پیشنهاد شد، كارگردان نقش بهروز را برایم در نظر گرفته بود، اما من به او گفتم كه نقش‌هایی مثل بهروز را بازی كرده‌ام، اما جای نقش امیرعلی در كارنامه‌ام خالی است. من شخصیت امیرعلی را خیلی دوست داشتم و برایم نادر و جذاب بود كه آدمی با این حجم كینه بعد از سال‌ها به ایران برگردد و همچنان به دنبال انتقام است. همچنین احساس كردم كه برای من عباس غزالی كه مخاطب
مرا می‌شناسد به مرحله‌ای رسیده‌ام كه می‌دانند امیرعلی از من خیلی دور است. البته بهروز هم دور بود، اما امیرعلی خیلی بیشتر دور بود. همین برایم چالش بیشتری به همراه داشت و امیرعلی را قبول كردم؛ چون محوری‌تر هم بود و فرصتی فراهم شد كه بتوانم جای خالی چنین نقشی را در كارنامه‌ام پر كنم.
 نگران نبودید شخصیتی را كه خیلی از شما دور است، بازی كنید؟
از چه لحاظ؟!
 از این لحاظ كه خوب در بیاورید یا نه؟
نه نگران نبودم، چون كار بازیگر یعنی خلق شخصیت‌های متفاوت و هر چقدر شخصیت از او دور باشد، چالش آن برایش بیشتر می‌شود. امیرعلی خیلی رفتار خشكی دارد و در كارهایش جدی است. مسلما سخت بود چنین نقشی را بازی كنم، اما خیلی از دیالوگ‌های امیرعلی را با صلاحدید كارگردان و صحبت با نویسنده تغییر دادم. در واقع خیلی از دیالوگ‌ها را مثل فیلمنامه نگفتم.
 البته ما‌به‌ازایی برای این شخصیت نداشتم و از اندوخته‌هایم استفاده كردم. به عنوان نمونه سعی كردم امیرعلی خیلی رك حرف بزند. وقتی دخترعمویش از او درباره شرایط شهروندان آلمان می‌پرسد، می‌گوید اطلاعی ندارم یا خیلی راحت خطاب به زن‌عمویش می‌گوید كه من می‌خواهم تنها با شما صحبت كنم. تعامل خوب كارگردان باعث شد نقش امیرعلی را به قول معروف مال خودم كنم و در راستای بهتر شدن شخصیت پیشنهادهایم را بدهم. در مجموع تقابل‌های شخصیت امیرعلی را دوست داشتم.
 شما درباره چالش‌های شخصیت امیرعلی گفتید. یعنی به نظرتان شخصیت بهروز كه امین زندگانی آن را بازی كرده، چالش نداشت و نقش تك‌بعدی بود؟
نه، اصلا منظورم این نبود و هر نقشی چالش‌هایی دارد و نقش بهروز هم كشمكش‌های خودش را به همراه داشت، اما من جای امیرعلی را در كارنامه‌ام خالی می‌دیدم و برایم اهمیت داشت از خودم خارج شوم و به این نقش برسم و همین حس خوبی به من می‌داد.
 از نتیجه بازی‌تان در این سریال راضی هستید؟ بازتاب‌ها چطور بود؟
خوشبختانه در فضای مجازی پیام‌های مثبت از مردم دریافت كردم كه برایم خیلی لذتبخش است. مخاطب برایم خیلی مهم است و در انتخاب كارهایم به غیر معیارهای فنی كه در نظر دارم همیشه به مخاطب هم فكر می‌كنم. جالب بود كه مردم پیام گذاشته اند كه عباس غزالی تر و تمیز با موی این مدلی را خیلی دوست دارند. خدا را شكر می‌كنم كه در هر سریالی بازی می‌كنم، آبرومند است و برایم قابل دفاع.
 یعنی هیچ‌كس برایتان پیام منفی نگذاشت؟
من نقدپذیر هستم. به نظرات سلیقه‌ای احترام می‌گذارم و گوش می‌دهم و نكات فنی را با جان و دل می‌پذیرم. موردی كه باید درباره سریال پناه آخر بگویم این است كه بر خلاف تصور مردم داستان این سریال بر اساس كلیشه‌های رایج جلو نمی‌رود و اتفاقا برخلاف حدس و گمان مردم است.