2 طرح احیای دریاچه ارومیه به علت تخصیص نیافتن بودجه متوقف شده است
دریاچهای غرق در فراموشی
هنوز یك هفته نگذشته است از حرفهای حسن روحانی كه در آن ادعا میكرد دولتش موفق شده دریاچه ارومیه را احیا كند كه خبر آمد دو طرح احیای دریاچه ارومیه به علت تخصیص نیافتن بودجه متوقف شده است. موضوع احیای دریاچه ارومیه از همان روز بر سر كار آمدن دولت روحانی درست مثل تناقض همین خبرها پرابهام بوده و در تمام این سالها هم از ابهامات آن كم نشده است، چرا كه احیای این دریاچه به عنوان ویترین كاری دولت شناخته میشده و از همان روزها موفقیت كاری این دولت گره خورده بود به احیای دریاچه ارومیه. حالا و با گذشت بیش از شش سال از ریاستجمهوری روحانی هنوز بسیاری بالا آمدن سطح تراز آبی این دریاچه را مربوط به ترسالی و بارشها میدانند، نه فعالیتهای ستاد احیای دریاچه ارومیه. در مقابل اما دولت «نجات ۱۴ میلیون ایرانی از توفان نمك» را با احیای دریاچه ارومیه یكی از اقدامات این دولت میداند. به این مفهوم كه بعد از گذشت بیش از شش سال از آغاز فعالیت قوه مجریه برای احیای این دریاچه هنوز اتفاق نظری میان كارشناسان و دولت بر سر احیای آن وجود ندارد.
یادگاری با تراز آبی
«افزایش سطح تراز آبی» دریاچه ارومیه، اما از آن دست موضوعاتی است كه مسؤولان خوب با آن عكس یادگاری میگیرند. آغاز فصل بارشها همزمان مناسبی برای اعلام این سطح تراز آبی است. نمونه متاخرش اینكه اعلام شد افزایش تراز سالانه دریاچه ارومیه در 30 سال گذشته بیسابقه است. رئیس دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجانغربی اعلام كرده است تراز دریاچه ارومیه نیز طبق آخرین پایش به 1271متر و ۲۵ سانتیمتر رسیده است كه در مقایسه با زمان مشابه سال گذشته یك متر و یك سانتیمتر افزایش دارد. آمارهای دیگری هم در میان حرفهای فرهاد سرخوش میتوان متوجه شد، یكی از آنها این است كه وسعت این دریاچه نسبت به زمان مشابه سال گذشته 1۱۱۳ كیلومترمربع بیشتر شده است.
نكته ثابت دیگر در آمار ارائه شده درباره دریاچه ارومیه هم مربوط میشود به وضعیت این دریاچه به پیش و پس از تشكیل این ستاد. آنطور كه رئیس دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجانغربی به ایرنا گفته است، قبل از تشكیل این ستاد تراز دریاچه ارومیه سالانه به طور متوسط ۴۰ سانتیمتر كاهش مییافت و برنامهریزی، تخصیص اعتبار و تلاش دولت تدبیر و امید برای احیای این دریاچه، روند خشك شدن آن را متوقف كرده است.
احیا شده؛ احیا نشده
سؤال ما از حجت میانآبادی سؤال او از مسؤولان هم است! او كه پژوهشگر دیپلماسی آب است، میگوید سؤال اساسی هم همین است كه بدانیم وضعیت كنونی دریاچه ارومیه كه از آن حرف میزنند به خاطر بارندگیهاست یا اقدامات دولت؟ او میگوید اول باید اثبات كرد دریاچه احیا شده كه اگر احیا شده باشد در تابستان خشك، دیگر نباید حال دریاچه وخیم شود.
میانآبادی هم میان آمارهای ارائه شده اخیر و اظهارات سال گذشته دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه تناقض میبیند.
دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه سال پیش گفته بود: «احیایی در كار نیست چون هم بارندگیها كم است و هم بودجهای در كار نیست.»
از میانه حرفهای او میتوان متوجه شد كه درباره احیای دریاچه ارومیه اگر هم در چند سال اخیر فعالیتهای مثبتی صورت گرفته باشد، اما آنقدر در اینباره اشتباه صورت گرفته كه چندان اعتمادی نمیتوان به آن داشت.
مثال بارز این اشتباه هم موضوع انتقال آب دریاچه وان تركیه به دریاچه ارومیه است كه چند ماه پیش در رسانهها مطرح شد. این موضوع آنقدر دور از كارشناسی بود كه خیلی زود مسكوت ماند، اما رد تاثیر این موضوع هنوز هم در حرفهای كارشناسان حوزه آب و محیطزیست یافت میشود. میانآبادی هم به این موضوع اشاره دارد و معتقد است به جای مطرح كردن چنین موضوعاتی، ستاد دریاچه ارومیه به صراحت بگوید بودجههای تخصیص یافته به ستاد را چطور هزینه كرده است؟
پیشرفت داشتیم اما خوشبین نیستم
اما چه دولت احیای دریاچه را به نام خودش سند زده باشد چه به باور بسیاری اصلا احیایی در كار نباشد، مسعود باقرزاده كریمی معتقد است اثر فعالیتهای صورت گرفته در چنین حوزههایی به شكلی نیست كه تاثیراتش را سریع نشان بدهد و طبیعت بهتدریج تغییراتش را نشان میدهد. او مدیركل دفتر حفاظت و احیای تالابهاست و آنطور كه به جامجم میگوید، نگاهش به این موضوع از منظر مدیریت انسانی است نه تغییرات اقلیمی. مثالش هم در این رابطه دریاچه پریشان است. روایت او اینچنین است كه در رابطه با دریاچه پریشان برنامه مدیریت زیستمحیطی برای آن تهیه و دادستان هم پیشقدم شد و اقدام به بستن چاهها كرد، اما دریاچه خشك شد و در آن زمان بسیاری انتقاد كردند كه همه این فعالیتها بیتاثیر بوده چون دریاچه خشك شد؛ در حالی كه ساختارهایی كه در این منطقه ایجاد شد، افزایش آگاهی به همراه داشت.
باقرزادهكریمی میگوید: در دریاچه ارومیه هم به همین شكل است. ما دو دهه پیش حتی نمیتوانستیم واژه حقآبه را برای دریاچه به كار ببریم و با این موضع روبهرو میشدیم كه نباید از این واژه استفاده كرد، چرا كه معتقد بودند این واژه بار حقوقی دارد و میتواند تبعاتی به همراه داشته باشد. به این مفهوم كه اصلا حقآبه محیطزیست به رسمیت شناخته نمیشد.
ما با نگاه به آن اوضاع اگر بخواهیم تحولات دو دهه گذشته را مقایسه كنیم، پیشرفت محسوسی داشتیم. اینكه ستادی با اختیارات رئیسجمهور بر این دریاچه مدیریت میكند یا دستگاههای مربوط با هماهنگی نسبت به فعالیتهایشان اقدام میكنند یا مهمتر از همه جوامع محلی نسبت به موضوع آگاه و با این سیاستها همراه شدند و الگوهای كشت را تغییر دادند و چاههای غیرمجاز تا حدودی بسته شدند به نوعی پیشرفت محسوب میشود.
این شاید مثبتترین نگاهی است كه میتوان از منظر یك كارشناس این حوزه به موضوع احیای دریاچه ارومیه داشت؛ هر چند در انتها مدیركل دفتر حفاظت و احیای تالابها میگوید: نه در دولتها كه در فرآیند رفتاری برای احیای دریاچه هنوز شواهد و آن اراده لازم را نمیبینم. به این مفهوم كه این امیدواری را به من نمیدهد كه خوشبین به احیای دریاچه باشم.