ستاره حسینی، بازیگر سریال گیلهوا از مهربانو میگوید
داستان عاشقانه گیلهوا را دوست دارم
سریال گیلهوا قصه عشق و فراق در بطن داستانی تاریخی است. عشقهایی كه به خاطر جنگ از دست میروند و از آنها تنها یادی برجای میماند. مهربانو و حسین شخصیتهای جوان و عاشق سریال گیلهوا هستند كه جنگ سرنوشتشان را دستخوش تغییر میكند. ستاره حسینی، بازیگر جوان كشورمان كه كارش را از 16 سالگی و با بازی در تئاتر آغاز كرده، ایفاگر نقش مهربانو در این سریال است.
شما از دانش آموختههای كلاس بازیگری فریدون جیرانی هستید. فكر میكردید روزی به شكل جدی وارد این عرصه شوید؟
در نوجوانی و از 16سالگی دورههای تئاتر را گذراندم. از 19 سالگی نیز متوجه شدم به حضور جلوی دوربین علاقهمند هستم به همین دلیل در كلاسهای بازیگری آقای فریدون جیرانی شركت كردم. آقای جیرانی من را برای بازی در سریال «تعبیر وارونه یك رویا» دعوت كردند و به این ترتیب وارد دنیای تصویر و تلویزیون شدم. من با حضور در كلاسهای بازیگری و بدون داشتن پارتی وارد دنیای بازیگری شدم. اما امید داشتم و با انگیزه بودم كه كارم را در این عرصه به شكل حرفهای دنبال كنم.
البته من لیسانس مهندسی صنایع غذایی دارم و دوران دانشجوییام همزمان شد با كارهای تلویزیونی و سینمایی من و به این علت تغییر رشته ندادم، اما در حال حاضر دانشجوی رشته كارگردانی هستم. حضور در كلاسهای بازیگری و فضای آكادمیك دانشگاهها، هر دو باهم تاثیر بیشتری خواهند داشت.
شما در سریال گیلهوا ایفاگر نقش دختری روستایی به نام مهربانو هستید كه دور از شما بود. نگران نبودید چنین نقشی را بازی كنید، با توجه به اینكه تجربه بازیگریتان كم است؟
مهربانو دختری ساده و روستایی است و با سایر نقشهایی كه تا بهحال بازی كردهام تفاوت داشت. من تا آن زمان نقش دختری روستایی را كه خیلی از خودم دور باشد، تجربه نكرده بودم و از این تجربه جدید استقبال كردم. گروه بازیگران و پشت صحنه این كار هم عالی بودند. ضمن اینكه قصه را هم دوست داشتم به همین دلیل بازی در این نقش را پذیرفتم.
در زمان ساخت این سریال من در سریال «گسل» بازی میكردم اما یك سری سكانسها قرار بود در وزارتخانه فیلمبرداری شوند و من در آن بخشها نقشی نداشتم و دو هفته بیكار بودم. آقای عاشوری بازی من را در فیلم «وارونگی» دیده و از بازیام در آن فیلم خوششان آمده بود. او همان زمان با من تماس گرفت برای بازی در گیلهوا و دعوت به كار شدم. به او گفتم فقط دو هفته وقت دارم و باید مجددا سركارم در سریال گسل برگردم و آقای عاشوری به من اطمینان خاطر داد كه نقشم در همین مدت فیلمبرداری خواهد شد. البته نقش مهربانو در سریال گیلهوا زیاد نیست اما در یاد مخاطب میماند.
اغلب بازیگران، نقشهای تاریخی را جزو سختترین كارهایشان میدانند. برای شما بازی در یك كار تاریخ معاصر چه تفاوتهایی باسایر نقشهایتان داشت؟
نقشهای تاریخی فاصله زیادی با ما دارند چراكه زندگیشان در زمانی اتفاق افتاده كه ما ندیدهایم و شاید حتی شناخت كمی از آن داشته باشم. بیشك بازی در نقشهای تاریخی از این نظر برای هر بازیگری چالش برانگیز است. رفتارها و نوع زندگی دختران و زنان صد سال پیش كه قصه سریال در آن زمان میگذرد كلی با حالا متفاوت بود و من برای اینكه بدانم آنها چه سبك زندگیای داشتند كمی مطالعه كردم. در كل شناخت نقشهای تاریخی برای بازی سختتر از سایر نقشهاست و به تمرین و وسواس بیشتری هم نیاز دارد. ضمن اینكه مهربانو، دختری روستایی بود و من نه خودم تجربه زندگی در روستا را دارم و نه دوستی داشتم كه در روستا زندگی كرده باشد تا بتوانم الگو بگیرم. بازی در نقش دختری روستایی سختیها و لذتهای خود را داشت.
در نوجوانی و از 16سالگی دورههای تئاتر را گذراندم. از 19 سالگی نیز متوجه شدم به حضور جلوی دوربین علاقهمند هستم به همین دلیل در كلاسهای بازیگری آقای فریدون جیرانی شركت كردم. آقای جیرانی من را برای بازی در سریال «تعبیر وارونه یك رویا» دعوت كردند و به این ترتیب وارد دنیای تصویر و تلویزیون شدم. من با حضور در كلاسهای بازیگری و بدون داشتن پارتی وارد دنیای بازیگری شدم. اما امید داشتم و با انگیزه بودم كه كارم را در این عرصه به شكل حرفهای دنبال كنم.
البته من لیسانس مهندسی صنایع غذایی دارم و دوران دانشجوییام همزمان شد با كارهای تلویزیونی و سینمایی من و به این علت تغییر رشته ندادم، اما در حال حاضر دانشجوی رشته كارگردانی هستم. حضور در كلاسهای بازیگری و فضای آكادمیك دانشگاهها، هر دو باهم تاثیر بیشتری خواهند داشت.
شما در سریال گیلهوا ایفاگر نقش دختری روستایی به نام مهربانو هستید كه دور از شما بود. نگران نبودید چنین نقشی را بازی كنید، با توجه به اینكه تجربه بازیگریتان كم است؟
مهربانو دختری ساده و روستایی است و با سایر نقشهایی كه تا بهحال بازی كردهام تفاوت داشت. من تا آن زمان نقش دختری روستایی را كه خیلی از خودم دور باشد، تجربه نكرده بودم و از این تجربه جدید استقبال كردم. گروه بازیگران و پشت صحنه این كار هم عالی بودند. ضمن اینكه قصه را هم دوست داشتم به همین دلیل بازی در این نقش را پذیرفتم.
در زمان ساخت این سریال من در سریال «گسل» بازی میكردم اما یك سری سكانسها قرار بود در وزارتخانه فیلمبرداری شوند و من در آن بخشها نقشی نداشتم و دو هفته بیكار بودم. آقای عاشوری بازی من را در فیلم «وارونگی» دیده و از بازیام در آن فیلم خوششان آمده بود. او همان زمان با من تماس گرفت برای بازی در گیلهوا و دعوت به كار شدم. به او گفتم فقط دو هفته وقت دارم و باید مجددا سركارم در سریال گسل برگردم و آقای عاشوری به من اطمینان خاطر داد كه نقشم در همین مدت فیلمبرداری خواهد شد. البته نقش مهربانو در سریال گیلهوا زیاد نیست اما در یاد مخاطب میماند.
اغلب بازیگران، نقشهای تاریخی را جزو سختترین كارهایشان میدانند. برای شما بازی در یك كار تاریخ معاصر چه تفاوتهایی باسایر نقشهایتان داشت؟
نقشهای تاریخی فاصله زیادی با ما دارند چراكه زندگیشان در زمانی اتفاق افتاده كه ما ندیدهایم و شاید حتی شناخت كمی از آن داشته باشم. بیشك بازی در نقشهای تاریخی از این نظر برای هر بازیگری چالش برانگیز است. رفتارها و نوع زندگی دختران و زنان صد سال پیش كه قصه سریال در آن زمان میگذرد كلی با حالا متفاوت بود و من برای اینكه بدانم آنها چه سبك زندگیای داشتند كمی مطالعه كردم. در كل شناخت نقشهای تاریخی برای بازی سختتر از سایر نقشهاست و به تمرین و وسواس بیشتری هم نیاز دارد. ضمن اینكه مهربانو، دختری روستایی بود و من نه خودم تجربه زندگی در روستا را دارم و نه دوستی داشتم كه در روستا زندگی كرده باشد تا بتوانم الگو بگیرم. بازی در نقش دختری روستایی سختیها و لذتهای خود را داشت.