شاید من اشتباه می‌کنم

شاید من اشتباه می‌کنم


 «من آدمی هستم كه با توجه به ویژگی‌های ذاتی‌ام، خیلی علاقه‌ای به موشكافی در مسائل ندارم. با این‌كه این اخلاق در خیلی از مواقع خوبی‌هایی برایم داشته است، اما می‌دانم این موضوع ممكن است همیشه هم ویژگی خوبی نباشد و من را در بسیاری از مسائل عقب بیندازد و حتی برایم دردسرساز باشد؛ اما به هر حال خلقی است كه در وجودم دارم.»  این جملات یك استاد فلسفه در خلل یك مكالمه تلفنی است.
به نظر می‌رسد كه این مطلق‌انگار نبودن برای اهالی فلسفه، تنها یك حرف نیست و واقعا پایش به عمل آنها هم باز شده است.  كافی است به صورت تلفنی یا در ارتباطی دیداری، با یك دانشجو، پژوهشگر، استاد یا اهل علمی در فلسفه همكلام شوید.
آن‌وقت است كه این ماجرا را به وضوح در رفتار و كلام‌شان می‌بینید؛ آنها خودشان را درست مطلق نمی‌دانند و تاكید دارند كه این فقط نظر ماست و ممكن است درست هم نباشد و به قول این استاد عزیز، ممكن است گاهی دردسرساز هم باشد.  
آنها هر جمله‌ای كه می‌گویند یك شاید هم در ادامه و پایان حرف‌هایشان هستند؛ شایدی كه باعث می‌شود حرف و كلام‌شان نرم شود، مهربان شود و بیشتر از قبل، بر دل مخاطب دیداری و شنیداری‌شان بنشیند. این‌طوری مخاطب‌شان می‌فهمد طرف مقابلش تعصبی روی نظرش ندارد و راه را برای اظهار نظر او هم باز گذاشته است و برای طرف مقابلش هم حقی حتی در جهت مخالف نظر او قائل است.
حالا آدم‌هایی را به خاطر بیاورید كه یك‌كلام هستند: مگر بهت نگفتم چنین چیزی درسته؟ حرف منو قبول نداری؟
واقعیت این است كه فاصله دیدگاه فلسفه با چنین جمله‌ای از زمین تا به آسمان است؛ جمله‌ای كه می‌تواند سر منشأ خیلی از آسیب‌های اجتماعی در جامعه برای شروع دعواها، دشمنی‌ها، اختلاف‌ها و دیگر اتفاقات ناخوشایند یك جامعه باشد. در صورتی كه فلسفه می‌گوید نادانسته‌هایت بیشتر از دانسته‌هایت است؛ می‌گوید تو هم اشتباه می‌كنی، می‌گوید حرف دیگران هم ممكن است درست باشد. نگاهی كه در كلام استاد فلسفه ابتدای متن وجود داشت و این را ‌كه نگاه موشكافانه‌ای نسبت به مسائل ندارد نه خوب مطلق و نه بد مطلق می‌داند.
صرفا یك ویژگی شخصی است كه ممكن است با نظر دیگران تفاوت‌های بزرگی داشته باشد.
حالا تصور كنید جامعه‌ای داشته باشیم كه همه با چنین نگاهی كه منصوب به علم فلسفه است، به ماجراها و اتفاقات اجتماعی اطرافشان نگاه كنند؛ پر از آدم‌هایی با تفكر این‌كه دیگران هم حق دارند، این‌كه دیگران هم درست می‌گویند، این‌كه دیگران هم حق اظهار نظر دارند. همچین جامعه‌ای هم آرزوست!